رابطه‎ ی حد و مرزهای پوشش و عقده‎ها و حسرت‎ها
شبهه: محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد و ایجاد عقده و حسرت می‌گردد؟[1]


پاسخ: واقعیت این است که محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمی‌شود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیت‎ها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش‎ها می‎گردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمت‎های مرفه‌نشین شهرهای بزرگ، مثل تهران بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزش‎ها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا می‎گذارند و حتی آنها را به تمسخر می‎گیرند.


اما این‌که گفته‌اند محدودیت‎ در لباس، تنها باعث ایجاد عقده و حسرت‎ در افراد می‌شود، کلامی مبهم است و معلوم نیست مراد گوینده، چه اشخاصی هستند؟ اگر مراد گوینده این است که محدودیت‎ها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های جنسی و روانی در پسران جوان می‎گردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرت‎ها در پسران می‎گردد، و با اندک تأملی تصدیق می‎گردد در جامعه‎ای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیله‌ی محصولات آلوده‌ی فرهنگی، مانند بعضی از فیلم‎ها، رمان‎ها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های روحی و روانی پسران جوان درباره‌ی مسائل جنسی نگردد.


چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده ‎اند:
النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛[2] نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‎گردد.
همین واقعیت در شعر شاعر این‎گونه بیان شده است:
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد


ولی اگر مراد گوینده‌یِ محترم این است که محدودیت در لباس‎ و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکل‏گیری عقده‎ها و حسرت‎هایی در خود دختران می‎گردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباس‎های رنگین و مدل‎های مختلف آن ناکام می‎شوند، در پاسخ می‎گوییم.
اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده‌ از زینت‎آلات و لباس‎های زیبا منع نشده‎اند، بلکه تشویق نیز شده‎اند. جواز استفاده‌ی زنان از لباس زربافت و حریر، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقه‌ی فطری زنان به خودآرایی و زیباگرایی است.
امام باقر(ع) در روایتی فرموده است:
لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة؛[3] سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد.
ولی اسلام در کنار توصیه‌ی زنان به خودآرایی، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینت‎ها و زیبایی‌ها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است؛ چون نمایش زینت‎ها و لباس‎های زیبا باعث تحریک و تهییج می‎شود.
و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن[4] غیر متبرجات بزینة[5] و لا تبرجن تبرج الجاهلیة‌ الاولی[6].


ثانیاً، رعایت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودی از زنان و دختران که در اثر تربیت نادرست، حاضرند برای اشباع غریزه‌ی خودآرایی، زیبایی‎های ظاهری و باطنی خود را، حتی به مردان نامحرم نیز نمایش دهند، ممکن است عقده‎ها و حسرت‎هایی برای برخی ایجاد نماید، ولی در مجموع، نمی‎توان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه‌ی پسران جوان و حتی زنان، خصوصا گروهی که اندام و یا لباس زیبا ندارند مفید است. چه زیبا گفته‎ است یکی از زنان مسلمان:
حجاب، حتی از ایجاد عقده‎ها و حسادت‎ها در میان زنان جلوگیری می‎کند. چرا باید زنی به خاطر این که اندام زیبا ندارد احساس حقارت و کوچکی کند و دیگری به واسطه‌ی داشتن اندام موزون و زیبا به دیگران فخر بفروشد.[7]


حدود آزادی اظهار نظر درباره‎ی حجاب و لباس
شبهه: بعضی با این عبارت که «اصلا مگر ما حق داریم راجع به لباس پوشیدنمان نظر بدهیم؟»[8] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که افراد حق اظهار نظر درباره‌ی لباس را ندارند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، واقعاً جای تعجب است؛ با وجود این که برگزاری هم‎اندیشی با حضور جوانان و انتشار نظرهای آنها در سطح عمومی به وسیله‌ی روزنامه، خود بهترین دلیل و شاهد است که جوانان حق اظهار نظر درباره‌ی لباس پوشیدن را دارند؛ لکن معلوم نیست چرا گوینده‎ی محترم به طور غیر واقعی، و به دور از صداقت، با تبلیغ به روش القایی در صدد تلقین وجود زور و فشار درباره‌ی لباس است.


ثانیاً، بدون تردید گوینده‌ی محترم قبول دارد که اظهار نظر نیز، همانند هر عمل دیگری باید مطابق قاعده و روشمند باشد؛ یعنی اظهار نظر در زمینه‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی مثل مسئله‎ی حجاب، حداقل باید براساس یکی از دو قاعده‌ی عقلایی زیر باشد:
الف) خود فرد در زمینه‎ای که اظهار نظر می‎کند متخصص و کارشناس باشد.
ب) به نظر متخصصان و کارشناسان، استناد و تکیه کند.
با دقت و مطالعه‎ی اظهار نظرهای افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی، به روشنی فهمیده می‎شود که متأسفانه هیچ یک از دو قاعده‌ی عقلایی فوق در آن رعایت نشده است.


ثالثاً، درباره‌ی‌ اظهار نظر افراد غیر متخصص، مثل جوانان شرکت کننده در هم‎اندیشی مذکور، سه دیدگاه مهم قابل طرح است:
الف) دیدگاه افراطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر متخصص نیز، حتی بدون استناد به نظر کارشناسان و یا حضور آنان در هر مسئله‎ی مهمی حق اظهار نظر دارند. برگزاری هم‌اندیشی جوانان درباره‎ی لباس، بدون حضور و نظر کارشناسان، و چاپ گزارش آن توسط روزنامه‌ی نوروز، مؤید این است که دیدگاه مذکور مورد قبول گزارش دهنده‎ی محترم و هم‌فکران ایشان است.
نقد: دیدگاه فوق قابل دفاع منطقی نیست؛ زیرا تردیدی نیست که اظهار نظر افراد ناآگاه درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، بدون استناد به نظر کارشناسان و بدون حضور آنها، باعث طرح نظرات نادرست در اذهان مردم، خصوصا جوانان می‎گردد. مهم‎تر این‎که وقتی این‎گونه نظرها در «روزنامه» منتشر گردد، پیامدهای منفی آن چندین برابر است؛ زیرا از مصادیق آشکار تشویش اذهان عمومی است.


ب) دیدگاه تفریطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد به طور مطلق، هرگز حق اظهار نظر درباره‌ی هیچ مسئله‌ای را ندارند.
نقد: این دیدگاه نیز غیر منطقی است، و قابل دفاع عقلانی نمی‎باشد؛ زیرا مهم‌ترین لازمه‌ی منفی آن، احترام نگذاشتن به شخصیت افراد و تقویت استبداد رأی در جامعه است که امر مردودی می‎باشد. امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی تصریح فرموده‌اند:
من استبدَّ برأیه هلک و مَنْ شاور الرجال شارکها فی عقولها[9]؛ هر انسانی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک و گمراه می‌شود؛ و هر کسی که با دیگران مشورت کند، در عقل‌های آنها شرکت جسته است.


ج) دیدگاه اعتدالی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر کارشناس با استناد به نظر کارشناسان یا با حضور آنها، درباره‌ی مسائل مهم، از جمله لباس می‎توانند اظهار نظر کنند. این دیدگاه ایرادهای دو دیدگاه قبل را ندارد؛ بنابراین، دیدگاهی منطقی و قابل دفاع عقلانی است.
ما معتقدیم هم‎اندیشی جوانان درباره‎ی لباس اگر با مطالعه و تحقیق قبلی و با استناد به نظر کارشناسان و یا با حضور آنان برگزار می‎گردید، بسیاری از مطالب نادرست مطرح شده[10] با تذکرات و راه‌نمایی‎های آنها جرح و تعدیل می‎شد و فرهنگ‎سازی به مفهوم صحیح و دقیق آن صورت می‎گرفت.


رابطه ‎ی حجاب و فشارهای اجتماعی
شبهه: بعضی با این عبارت که «نگاه ارزشی به رنگ، موجب شده تا افراد کنترل‎های محسوس و غیر محسوسی را بر نوع پوشش خود از سوی اطرافیان و محیط‎های مختلف احساس کنند»[11] خواسته‎اند این گونه القای شبهه نمایند که نگاه ارزشی از سوی افراد و محافل دینی به حجاب دارای رنگ تیره، مثل چادر مشکی باعث می‎شود افراد دیگری که از حجاب‎های غیر مشکی استفاده می‌نمایند تحت فشار اجتماعی، روحی و روانی قرار ‌گیرند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: این که هنجارها، ارزش‎ها، آداب و رسوم هر جامعه‎ای یک نوع فشار روحی و روانی بر افراد مخالف با آن هنجارها وارد می‎نماید، اجمالاً مورد قبول است؛ ولی این مطلب اختصاص به عدم استفاده از چادر مشکی ندارد؛ زیرا اگر یک زن محجبه نیز بخواهد با چادر مشکی وارد یکی از شهرهای کشورهای اروپایی ـ که زنان آن جا معمولاً بی‎حجاب یا بدحجاب هستند و اساساً از چادر مشکی استفاده نمی‎کنند ـ وارد شود، یا مثلاً در داخل ایران، زن محجبه‎ای از یک شهر مذهبی با چادر مشکی وارد منطقه‎ای گردد که غالباً بدحجاب هستند و یا از چادر کم‌تر استفاده می‎کنند، با فشارهای اجتماعی که از ناحیه‌ی محیط بدحجاب بر او وارد می‎شود مواجهه است؛ بنابراین، وجود این‎گونه فشارهای اجتماعیِ نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم جوامع، مختص زنان غیر محجبه نیست، بلکه امری عمومی است.


نکته مهم این است که نوع پوشش در جامعه‌ی اسلامی باید معقول و مشروع و قابل دفاع عقلانی و شرعی باشد. هر فردی باید با توجه به ملاک یاد شده عمل نماید و نیز تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نگردد و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش کند و از سرزنش دیگران نهراسد:
یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم.[12]
در روایتی از امام کاظم (ع) در درباره‎ی چشم و هم‎چشمی نکردن و دهن‎بین نبودن و تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نشدن، چنین آمده است:
یا هشام: لو کان فی یدک جوزة و قال الناس فی یدک لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرّک و انت تعلم انها لؤلؤة؛[13] ای هشام اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند لؤلؤ است سودت ندهد و تو خود می‎دانی که گردوست و اگر لؤلؤی در دستت باشد و مردم بگویند گردوست، زیانت نرساند و تو خود می‎دانی که لؤلؤ است.


رابطه ‎ی حجاب و پوشش و مسئله آزادی
شبهه: بعضی با این عبارت که «چرا نمی‎گذارند آن طور که دوست داریم لباس بپوشیم»[14] خواسته‎اند این گونه ادعا نمایند که در لباس پوشیدن آزاد نیستند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، برخی عبارت‎های گوینده‎ی محترم، مثل این عبارت که «مونا شاهرخی و بهزاد خلیفه، همین لباسی را که پوشیده‎اند دوست دارند»‌[15] حاکی از عدم صحت ادعای فوق است؛ زیرا عبارت ذکر شده گویای این است که افراد یاد شده همان لباسی را که دوست دارند پوشیده‎اند و در پوشیدن لباس آزاد بوده ‎اند.


ثانیاً، واقعیت خارجی، حاکی از لباس پوشیدن افراد براساس ملاک‌های مورد علاقه‌ی خود و با تفاوت بسیار از نظر جنس، مدل و رنگ است که روزانه در کوچه و خیابان نیز با آن مواجهیم، و برخی عبارت‎های روزنامه‎ی نوروز نیز تکذیب کننده‎ی ادعای یاد شده است؛ زیرا گزارش دهنده‎ی محترم نیز به یک دنیا تفاوت در لباس‎های افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی که نمونه‎ی کوچکی از یک دنیا تفاوت در لباس پوشی افراد جامعه است تصریح کرده است «به نحوه‎ی لباس پوشیدن‎ها که نگاه می‎کنی متوجه کلی تفاوت می‎شوی. مهدی جبرکش را با تی‎شرت مشکی و شلوار جین می‎بینی که کنار امیر رسولی با پیراهن چهار خانه‎ای که یقه‎اش را کیب بسته نشسته است. بین لباس‎های ملیحه و کتایون یک دنیا تفاوت دیده می‎شود.»[16]


ثالثاً، اگر مراد گوینده این است که افراد به طور مطلق و بدون پذیرش هیچ حد و مرزی، هر لباسی را که دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزش‎های معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ این است که چنین آزادی مطلقی وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نیست. موجود نیست، چون ما عملاً مشاهده می‎کنیم حتی در کشورهایی، مثل فرانسه که می‎گویند مهد آزادی است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگیری می‎کنند، اما معقول نیست؛ زیرا عقل نیز حکم می‌کند که تمام اعمال و رفتار اعضای جامعه، از جمله لباس پوشیدن، باید تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولی انجام گیرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد.


رابعاً، اگر در موردی فردی دوست داشته باشد لباس خاصی را بپوشد، لکن خودش با تأمل و دلیل منطقی، یا با تذکر و راه‌نمایی دیگران، یا حتی تحت تأثیر فشار اجتماعیِ برآمده از فرهنگ صحیح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقی دیگری را ترجیح داد، شبیه آنچه که در گزارش هم‎اندیشی نیز آمده است «ملیحه رضاخان با اشاره به مقنعه‎اش می‎گوید حقیقت این است که می‎خواستم روسری سر کنم، اما فکر کردم شاید این جا (نشست هم‎اندیشی) زیاد خوب نباشد»[17] تردیدی نیست که در این گونه موارد، آزادی فرد سلب نشده است، بلکه فرد بر اساس پذیرش این اندیشه منطقی طرح شده در ضمن هم‎اندیشی «لباس خوب، لباسی است که در عین سادگی، مناسب هم باشد. هر لباسی برای جایی خوب است و باید عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعایت کرد»[18] بلوغ فکری خویش را به نمایش گذارده و به طور منطقی پذیرفته است که نباید تابع احساسات و علایق زودگذر بود، بلکه باید بر اساس ملاک و معیارهای معقول و مشروع، به تناسب هر جایی لباسی متناسب با آن را انتخاب کرد؛ و ممنوعیت استفاده از لباس شهرت در احکام نورانی اسلام نیز بر اساس همین نکته است. این عین حریت و آزادی مطلوب است که انسان خودش را از قید و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستی رایج در جامعه آزاد نماید و چه نیکو فرموده است امیر مؤمنان امام علی(ع):
من ترک الشهوات کان حراً؛[19] هر کسی که شهوت‎ها و خواهش‎های نفسانی را ترک نماید، آزاد است.


سوء استفاده از عواطف مذهبی جوانان در مقوله ‎ی حجاب
«دختری که در آرزوی پوشیدن یک بلوز بلند و شلوار گشاد است، نه نامسلمان است، نه بی‎دین و نه هرج و هرج طلب؛ بد نیست گاهی به صداقت او هنگام نماز هم بیندیشیم»؛[20] چه مغالطات و سوء استفاده‎ای از عواطف مذهبی جوانان در تعبیر فوق صورت گرفته است؟


‎ اولاً، ما نیز قبول داریم که هر دختر جوانی که در آرزوی پوشیدن لباس‎های فوق است، لزوماً نامسلمان و یا بی‎دین نیست، بلکه برعکس، معتقدیم چون زنان به طور فطری و غریزی بیش‌تر از مردان به خودآرایی و زیبایی خود اهمیت می‎دهند، در احکام نورانی اسلام که مطابق با فطرت انسان است با تشویق زنان به آرایش و خودآرایی، زمینه‌ی اشباع و پاسخ‌گویی این نیاز زنان به خوبی فراهم شده است؛ ولی اسلام علاوه بر نیاز فطری مذکور، نیاز فطری دیگر زنان به حجاب و پوشش را نیز در نظر گرفته است؛ و چه زیبا در احکام متعالی خویش بین دو نیاز فطری و غریزی زنان، یعنی نیاز به خودآرایی و نیاز به حجاب و پوشش جمع نموده است. از طرفی زنان را تشویق نموده که از زیورآلات و دیگر پوشش‌های زیبا استفاده نمایند و از طرف دیگر، به زنان دستور داده است از طریق حجاب و پوشش، از ارائه و نمایش آن به نامحرم و در نتیجه، تحریک روحی و روانی دیگران اجتناب نمایند.


ثانیاً، منکر صداقت جوانان عزیز نمازخوان در موقع نماز نیستیم، بلکه به صداقت آنان می‎اندیشیم و به آن احترام می‎گذاریم؛ ولی معتقدیم نباید آن گونه که عبارت گوینده‌ی محترم القا می‎کند، عواطف مذهبی جوانان، مثل صداقت در نماز، مورد سوء استفاده و مغالطه قرار گیرد.


ثالثاً، معتقدیم اگر صداقت در نماز همراه با عفت و نجابت در پوشش مقابل نامحرم نباشد، مقدار صداقت در نماز هم مورد تردید قرار می‎گیرد؛ زیرا احکام نورانی اسلام احکامی یک پارچه است که باید به تمام آنها مؤمن و عامل بود.
هم‎چنین معتقدیم اعمال صالح در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، به گونه‎ای که انجام یک عمل صالح در تشویق انسان به سمت کارهای صالح دیگر و ترک کارهای منکر و ناپسند مؤثر است؛ با این توضیح که مثلاً قرآن نماز را بازدارنده از کارهای ناشایست و نامطلوب معرفی می‎کند:
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.[21]
و از طرفی چون قرآن شکل حجاب بیرون از منزل بانوان در مقابل نامحرم را مقنعه «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ»[22] و چادر «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[23] معرفی می‎نماید؛ بنابراین، پوشیدن بلوز بلند و شلوار گشاد بدون مقنعه و چادر را برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم کاری ناشایست و نامطلوب می‎داند؛ زیرا باعث جلب توجه نامحرم و تحریک روحی و روانی می‎گردد، و روشن است که یک دختر متدین و نماز‎خوان، کاری که قرآن آن را نامطلوب می‎داند، انجام نخواهد داد.


لباس و پوشش و حق انتخاب آن
شبهه: بعضی با این عبارت «سیاه که در اسلام مکروه است. من نمی‎دانم! مقررات می‎گوید رنگ تیره، جوراب ضخیم، مانتوی بلند و گشاد، آستین بلند، شلوار پارچه‎ای گشاد، همین و همین و همین».[24] این گونه القای شبهه کرده‎اند که مقررات موجود لباس‎پوشیدن زنان در کشور، خلاف اسلام است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


توضیح: نگارنده‌ی محترم به ناحق در بخشی از یک سناریوی خود ساخته، با قطعی گرفتن کراهت رنگ سیاه به طور مطلق از دیدگاه اسلام به مخاطب این گونه القا نموده که چون در مقررات فعلی، اصرار و اجبار بر استفاده از لباس‎های تیره و سیاه است؛ بنابراین مقررات موجود، خلاف اسلام است.


پاسخ: اولاً، واقعیت بیرونیِ لباس پوشیدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جوراب‎های نازک و مانتوهای کوتاه و شلوارهای تنگ با رنگ‎های بسیار متنوع، حاکی از این است که یا اساساً مقررات یاد شده وجود خارجی ندارد، یا بر فرض وجود، متأسفانه به آن عمل نمی‎شود؛ ولی به هر حال، نتیجه‌ی هر دو احتمال مذکور واقعیت نداشتن اجبار بر پوشش خاصی است که عبارت گوینده‌ی محترم، به دروغ و به طور غیر واقعی القا کننده‌ی آن است.


ثانیاً، فرض می‎کنیم ادعای ایشان واقعیت خارجی داشته باشد، همان‎گونه که قبلاً گذشت حجاب تیره برای بانوان و دختران (در مواجهه با نامحرم) کراهتی ندارد؛ بنابراین، ادعای کراهت لباس تیره و مشکی برای بانوان و دختران اساساً نادرست است؛ اما موارد دیگر، مثل جوراب ضخیم، مانتوی بلند و غیره، چون در راستای تأمین حجاب بیش‎تر و بهتر بانوان است، مورد قبول اسلام است؛ لذا مقررات مذکور بر فرض وجود، خلاف اسلام نیست.


شبهه: بعضی با این عبارت که «باید به انسان دنیای امروز اجازه داد که خودش لباس انتخاب کند»[25] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که انسان امروزی در انتخاب لباس آزاد نیست و به او اجازه نمی‎دهند خودش لباس انتخاب کند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، واقعیت خارجیِ رفتن افراد، اعم از مرد و زن، دختر و پسر، جوان و غیر جوان به مغازه‎های لباس فروشی و گاهی صرف ساعت‎ها وقت برای انتخاب یک مدل و رنگ خاص، حاکی از این است که افراد در انتخاب لباس آزادند؛ البته طبیعی است که در هر جامعه‎ای به تناسب هنجارها و ارزش‎های حاکم بر جامعه، نوع خاصی از لباس‎ها و پوشش‎ها در مغازه‎ها وجود دارد که به نحوی انتخاب افراد را محدود می‎کند، ولی این امر عمومی است و اختصاص به جامعه‌ی ما ندارد.


ثانیاً، در این که انسان موجودی انتخاب‎گر است، تفاوتی بین انسان امروز و دیروز نیست؛ مهم کیفی و ارزشمند بودن انتخاب است. دو شرط زیر در کنار یکدیگر یک انتخاب را کیفی و ارزشمند می‎کند:
الف) انتخابی که از روی شناخت و آگاهی صحیح و کامل صورت می‎گیرد.
ب) انتخاب آگاهانه‎ای که منجر به تأمین منافع و مصالح حقیقی انسان، اعم از منافع اخروی، دنیوی، فردی و اجتماعی ‎گردد. در خصوص انتخاب لباس نیز همین دو شرط صادق است.


ثالثاً، فرض کنید دختر جوانی با لباس بسیار نازک و بدن‎نما از منزل بیرون بیاید؛ اگر از او سؤال کنید این چه نوع لباسی است که پوشیده‎ای؟ و او در جواب بگوید لباسی است که خودم انتخاب کرده‎ام؛ آیا عقل سلیم و شرع حکیم چنین اجازه‌ای به او می‌دهد که با لباس مذکور وارد جامعه شود و باعث تحریک و تهییج جنسی جوانان گردد؟ ما مطمئن هستیم که پاسخ شما نیز به این سؤال منفی است؛ زیرا شما نیز انسان منطقی و معقولی هستید و چهارچوب‎های معقول و مشروع را قبول دارید.


--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها
[1] . مرتضی زنده‏دلان، روزنامه نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8.
[2] . محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12.
[3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 114، حدیث 1.
[4] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
[5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60.
[6] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 33.
[7] . فاطمه هرسن، حدیث هدایت در نشستی با چند تن از بانوان غیر ایرانی (اتریشی) اینک دیگر رو به شرق نماز می‎گذاریم، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی‌46، دی ماه 74، ص 23.
[8] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه نوروز، 18 / 4 / 80، ص8.
[9]. نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح، حکمت 161، ص500.
[10]. ر.ک : مقاله‎ی نگارنده «هم‎اندیشی منطقی با جوانان درباره‎ی لباس» پاسخ به مقاله‎ی روزنامه‎ی نوروز با عنوان «هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن» روزنامه‎ی جمهوری اسلامی، تاریخ 19 و 21 شهریور 1380.
[11] . اژدر شهابی، روزنامه‌ی آفتاب، 24 شهریور 1380، ص 6.
[12] . سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 54.
[13] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 45.
[14] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم.
[15] . همان.
[16] . همان.
[17] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه‎ی نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر.
[18] . همان.
[19] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص 352، واژه‌ی حریت.
[20] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون پنجم.
[21] . سوره‌ی عنکبوت (29)، آیه‌ی 45.
[22] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
[23] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59.
[24] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون اول.
[25] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون چهارم