نگاهی تفصیلی بر مبحث حجاب از سید حسین میرخلیلی(قسمت دوم)

 

در تفسیر على بن ابراهیم در شان نزول این آیه چنین آمده است: آن ایام زنان مسلمان به مسجد مى‏رفتند و پشت سر پیامبر(ص) نماز مى‏گذاردند، هنگام شب موقعى که براى نماز مغرب و عشا مى‏رفتند بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنان مى‏شدند. آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا به خوبى شناخته شوند و کسى بهانه مزاحمت پیدا نکند.
به دنبال نهى از ایذا رسول خدا (ص) و مؤمنان در آیات قرآن، در اینجا روى یکى از موارد ایذاء تکیه کرده و براى پیشگیرى از آن از دو طریق اقدام مى‏کند:

نخست به زنان با‌ایمان دستور مى‏دهد که هر گونه بهانه و مستمسکى را از دست مفسده‏جویان بگیرند، سپس با شدیدترین تهدیدى که در آیات قرآن کم نظیر است منافقان و مزاحمان و شایعه‏پراکنان را مورد حمله قرار مى‏دهد.
در قسمت اول مى‏گوید: اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو روسرى‏ هاى بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.
منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتى با هم ندارند:

نخست اینکه در آن زمان معمول بوده است که کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن از منزل بیرون مى‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى‏شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامى را کاملا رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه‏اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.
بدیهى است مفهوم این سخن آن نیست که اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند.

دیگر اینکه هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل‏انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار که در عین داشتن حجاب آن چنان بى‏پروا و لاابالى هستند که غالبا قسمت هایى از بدن هاى آنان نمایان است و همین معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى‏کند.
علامه طباطبایی نیز در کتاب المیزان در ذیل همین آیه، به صورتی دیگر به یکی از فلسفه‌های وجوب حجاب که در عین حال از موارد بازدارنده خواهد بود خواهد پرداخت و بیان می‌کند که حجاب یکی از راه‌های تشخیص بین مسلمین و غیر مسلمین است و اصل حجاب تبلیغی برای اسلام و نشان دادن اهداف متعالی اسلام است:
کلمه جلابیب جمع جلباب است: و آن جامه‏اى است سرتاسرى که تمامى بدن را مى‏پوشاند، و یا روسرى مخصوصى است که صورت و سر را ساتر مى‏شود، و منظور از جمله پیش بکشند مقدارى از جلباب خود را، این است که آن را طورى بپوشند که زیر گلو و سینه‏هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد.

پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک‏تر است. در نتیجه وقتى به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمى‏شوند، یعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى‏گردند.
بعضى از مفسرین در معناى آن گفته‏اند: این پوشیدگى، نزدیک‏تر بودن ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى‏شناساند، چون زنان غیر مسلمان، و نیز کنیزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتیجه کسى متعرض آنان نمى‏شد، و حتى کسى نمى‏پنداشت که ایشان کنیز و یا غیر مسلمانند، و از ملت یهود و نصارى هستند لیکن معناى اول به ذهن نزدیک‏تر است.

... وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)
آنها هنگام راه رفتن پاى‏هاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.

• ممنوعیت عوامل تحریک کننده
در آخر آیه فوق آمده است که نباید زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمین کوبند تا
صداى خلخالهایشان به گوش رسد! این امر نشان مى‏دهد که اسلام به‌اندازه‏اى در مسائل مربوط به
عفت عمومى سختگیر و مو شکاف است که حتى اجازه چنین کارى را نیز نمى‏دهد، و البته به طریق اولى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان مى‏زند مانند نشر عکسهاى تحریک آمیز و فیلمهاى اغوا کننده و رمانها و داستانهاى جنسى را نخواهد داد، و بدون شک محیط اسلامى باید از اینگونه مسائل که مشتریان را به مراکز فساد سوق مى‏دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مى‏کشاند پاک و مبرا باشد.

4. شبهات درباره حجاب و پاسخ به آن
استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در طی بحث‌های تفسیر خود، این عنوان را مطرح نموده‌اند و با توجه به آیات دیگر و روایات متععدی که وجود دارد به بررسی چندین شبهه در باب حجاب می‌پردازند و پاسخ‌هایی ارائه می‌کنند که می‌تواند بسیار مفید باشد.
در اینجا به ایرادهایى که مخالفان حجاب مطرح مى‏کنند که به طور فشرده اشاره می‌شود:

1- مهمترین چیزى که همه آنان در آن متفقند و به عنوان یک ایراد اساسى بر مساله حجاب ذکر مى‏کنند این است که زنان نیمى از جامعه را تشکیل مى‏دهند اما حجاب سبب انزواى این جمعیت عظیم مى‏گردد، و طبعا آنها را از نظر فکرى و فرهنگى به عقب مى‏راند، مخصوصا در دوران شکوفایى اقتصاد که احتیاج زیادى به نیروى فعال انسانى است از نیروى زنان در حرکت اقتصادى هیچگونه بهره‏گیرى نخواهد شد، و جاى آنها در مراکز فرهنگى و اجتماعى نیز خالى است، به این ترتیب آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در مى‏آیند.
پاسخ: آنها که به این منطق متوسل مى‏شوند از چند امر به کلى غافل شده یا تغافل کرده‏اند:
اولا: چه کسى گفته است که حجاب اسلامى زن را منزوى مى‏کند، و از صحنه اجتماع دور مى‏سازد؟ اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم امروز بعد از انقلاب اسلامى هیچ نیازى به استدلال نیست، زیرا با چشم خود گروه گروه زنانى را مى‏بینیم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در اداره‏ها، کارگاه ها، راهپیمایی‌ها و تظاهرات سیاسى، رادیو و تلویزیون، بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتى، و در مراقبت هاى پزشکى براى مجروحین جنگى، در فرهنگ و دانشگاه و بالآخره در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.

کوتاه سخن اینکه وضع موجود پاسخ دندان‏ شکنى است براى همه این ایرادها و اگر ما در سابق سخن از امکان چنین وضعى مى‏گفتیم امروز در برابر وقوع آن قرار گرفته‏ایم و فلاسفه گفته‏اند بهترین دلیل بر امکان چیزى وقوع آن است و این عیانى است که نیاز به بیان ندارد.
ثانیا: از این که بگذریم آیا اداره خانه و تربیت فرزندان برومند و ساختن انسان هایى که در آینده بتوانند با بازوان تواناى خویش چرخ هاى عظیم جامعه را به حرکت در آورند کار نیست؟
آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمى‏کنند از نقش خانواده و تربیت، در ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت بى‏خبرند، آنها گمان مى‏کنند راه این است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربى اول صبح خانه را به قصد ادارات و کارخانه‏ها و مانند آن ترک کنند، و بچه‏هاى خود را به شیر- خوارگاه‌ها بسپارند، و یا در اطاق بگذارند و در را بر روى آنها ببندند، و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته‏اى هستند به آنها بچشانند.
غافل از اینکه با این عمل شخصیت آنها را در هم مى‏کوبند و کودکانى بى روح و فاقد عواطف انسانى بار مى‏آورند که آینده جامعه را به خطر خواهند‌انداخت.

2- اشکال دیگرى که آنها دارند این است که حجاب یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیتهاى اجتماعى مخصوصا در عصر ماشین هاى مدرن سازگار نیست، یک زن حجاب دار خودش را حفظ کند یا چادرش را و یا کودک و یا برنامه‏اش را؟!
پاسخ: این ایراد کنندگان از یک نکته غافلند و آن اینکه حجاب همیشه به معنى چادر نیست، بلکه به معنى پوشش زن است، حال آنجا که با چادر امکان پذیر است چه بهتر و آنجا که امکان آن نیست، به پوشش قناعت مى‏شود.
زنان کشاورز و روستایى ما، مخصوصا زنانى که در برنج زارها مهمترین و مشکل ترین کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند عملا به این پندارها پاسخ گفته‏اند و نشان داده‏اند که یک زن روستایى با داشتن حجاب اسلامى در بسیارى از موارد حتى بیشتر و بهتر از مرد کار مى‏کند بدون آنکه حجابش مانع کارش شود.

3- ایراد دیگر اینکه آنها مى‏گویند حجاب از این نظر که میان زنان‏ و مردان فاصله مى‏افکند طبع حریص مردان را آزمندتر مى‏کند، و به جاى اینکه خاموش کننده باشد آتش حرص آنها را شعله‏ورتر مى‏سازد که الانسان حریص على ما منع!
پاسخ: این ایراد یا صحیح تر سفسطه و مغلطه را مقایسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقریبا در همه مراکز بدون استثناء حکمفرما است با دوران رژیم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب مى‏کردند مى‏دهد. آن روز هر کوى و بر زن مرکز فساد بود، در خانواده ‏ها بى بند و بارى عجیبى حکم فرما بود، آمار طلاق فوق العاده زیاد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و...
نمى‏گوئیم امروز همه اینها ریشه کن شده اما بدون شک بسیار کاهش یافته و جامعه ما از این نظر سلامت خود را باز یافته، و اگر به خواست خدا وضع به همین صورت ادامه یابد و سایر نابسامانیها نیز سامان پیدا کند، جامعه ما از نظر پاکى خانواده ‏ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسید.

5. استثنائات در رعایت حجاب
در این فصل با توجه به موارد متعددی که در هر دو کتاب درباره این عنوان وجود داشت صلاح دیده شد که در یک بخش جداگانه با آن پرداخته شود. در ضمن این بحث به مواردی که رعایت حجاب لازم هست و لازم نیست و تا چه حدی لازم است، نیز اشاره خواهد شد:

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)
و به زنان با‌ایمان بگو چشم هاى خود را فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پاى‏هاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید.

در این آیه همزمان دو استثنای کلی بیان شده است:
یکی برای خود زنان در اینکه تا کجای بدن و دست و موی خود را بپوشانند؟
دوم اینکه برای چه کسانی حجاب بگیرند و برای چه کسانی لزومی ندارد؟

‏الف) استثناء وجه و کفین
در این که آیا حکم حجاب صورت و دست‌ها حتى از مچ به پایین را نیز شامل مى‏شود یا نه، در میان فقها بحث فراوان است، بسیارى عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه و کفین) از حکم حجاب مستثنى است، در حالى که جمعى فتوا به وجوب پوشاندن داده، یا حداقل احتیاط مى‏کنند، البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمى‏دانند نیز آن را مقید به صورتى مى‏کنند که منشا فساد و انحرافى نگردد، و گر نه واجب است.

همان گونه که در شان نزول نیز گفته‏ایم عرب‌ها در آن زمان روسرى و مقنعه‏اى مى‏پوشیدند که دنباله آن را روى شانه‏ها و پشت سر مى‏انداختند به طورى که مقنعه پشت گوش آنها قرار مى‏گرفت و تنها سر و پشت گردن را مى‏پوشاند، ولى قسمت زیر گلو و کمى از سینه که بالاى گریبان قرار داشت نمایان بود. اسلام آمد و این وضع را اصلاح کرد و دستور داد دنباله مقنعه را از پشت گوش یا پشت سر جلو بیاورند و به روى گریبان و سینه بیندازند و نتیجه آن این بود که تنها گردى صورت باقى مى‏ماند و بقیه پوشانده مى‏شد.
ولى باز تاکید و تکرار مى‏کنیم که این حکم در صورتى است که سبب سوء استفاده و انحراف نگردد. ذکر این نکته نیز لازم است که استثناء وجه و کفین از حکم حجاب مفهومش این نیست که جائز است دیگران عمدا نگاه کنند، بلکه در واقع این یک نوع‏تسهیل براى زنان در امر زندگى است.

ب) لزوم رعایت حجاب زنان برای زنان غیر مسلمان
نهمین گروهى که مستثنى شده‏اند و زن حق دارد زینت باطن خود را در برابر آنها آشکار کند زنان هستند، منتهى با توجه به تعبیر نسائهم (زنان خودشان) چنین استفاده مى‏شود که زن‌هاى مسلمان تنها مى‏توانند در برابر زنان مسلمان حجاب را برگیرند، ولى در برابر زنان غیر مسلمان باید با حجاب اسلامى باشند و فلسفه این موضوع چنان که در روایات آمده این است که ممکن است آنها بروند و آنچه را دیده‏اند براى همسرانشان توصیف کنند و این براى زنان مسلمانان صحیح نیست.

ج) حجاب در برابر اطفال
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم‏ (نور/ 59)
و هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همانگونه که اشخاصى که پیش از آنها بودند اجازه مى‏گرفتند، اینچنین خداوند آیاتش را براى شما تبیین مى‏کند و خدا عالم و حکیم است.
دوازدهمین گروهى که حجاب در برابر آنها واجب نیست، اطفالى هستند که از شهوت جنسى هنوز بهره‏اى ندارند. منظور اطفالى است که بر اثر عدم احساس جنسى نه توانایى دارند و نه آگاهى.
بنا بر این اطفالى که به سنى رسیده‏اند که این تمایل و توانایى در آنها بیدار شده باید بانوان مسلمان حجاب را در برابر آنها رعایت کنند.

د) عدم لزوم حجاب در سالخوردگان
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ
جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ
لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (60)
و زنان از کار افتاده‏اى که امید به ازدواج ندارند گناهى بر آنها نیست که لباس هاى خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خود آرایى نکنند و اگر خود را بپوشانند براى آنها بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.

در این آیه مورد استثنایى براى حکم حجاب زنان بیان مى‏کند و زنان پیر و سالخورده را از این حکم مستثنى مى‏شمرد. در واقع براى این استثناء دو شرط وجود دارد:
نخست اینکه به سن و سالى برسند که معمولا امیدى به ازدواج ندارند، و به تعبیر دیگر جاذبه جنسى را کاملا از دست داده‏اند. دیگر اینکه در حال بر داشتن حجاب خود را زینت ننمایند.
روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است. این نکته نیز روشن است که منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباس‌ها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهاى رو است که بعضى روایات از آن تعبیر به چادر و روسرى کرده است‏. از آنجا که ممکن است بعضى از زنان سالخورده از این آزادى مشروع سوء استفاده کنند، و احیانا با مردان به گفتگوهاى نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده‏اى داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار مى‏فرماید: خداوند شنوا و دانا است.

علامه طباطبایی نیز در ذیل همین آیه می‌فرمایند:
این آیه در معناى استثنایى است از عموم حکم حجاب، و معنایش این است که بر هر زنى حجاب واجب است الا زنان مسن، که مى‏توانند بى حجاب باشند، البته در صورتى که کرشمه و تبرج نداشته باشند. و جمله وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ کنایه است از خودپوشى، یعنى همین زنان سالخورده نیز اگر خود را بپوشانند بهتر از برهنه بودن است، و جمله وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ تعلیل حکمى است که تشریع کرده، و معنایش این است که خدا شنوا است آنچه را که زنان به فطرت خود در خواستش را دارند، و دانا است به احکامى که به آن محتاجند.

طلبه درس خارج حوزه علمیه قم
کارشناسی علوم سیاسی