سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Slide 1 Slide 2
منوی اصلی
لینک دوستان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :446
  • بازدید دیروز :546
  • کل بازدید :12831018
  • تعداد کل یاد داشت ها : 205
  • آخرین بازدید : 103/2/14    ساعت : 6:32 ع
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب

ویرایش
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی

حجاب چادر به تقوا نزدیکتر است 


مدیر گروه معارف اسلامی دانشکده دکتر شریعتی گفت: حجاب چادر برای بانوان به تقوا نزدیکتر است.   

به گزارش ایرنا از ستاد خبری هفدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم حجت الاسلام
والمسلمین رحیمی این مطلب را در نشست "حجاب الهی و قرآن " و در ادامه سلسه نشست های بخش دانشگاهی در هفدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم عنوان کرد.
وی با اشاره به مضامین دینی و فقهی و در پاسخ به پرسشی ، درباره حجاب افزود: همانگونه که نسبت به نماز وظیفه داریم ، نسبت به حجاب نیز همین وظیفه را داریم و هر موضوعی که دستور دین است و در قرآن نیز در باره آن تصریح شده ؛ انجامش وظیفه انسان مسلمان و ترک آن گناه است و عقوبت دارد.
وی افزود: براساس متون دینی و روایی و بر اساس آیات شریف قرآن کریم حجاب کاملی که به تقوا نزدیک تر است چادر می باشد.
رحیمی گفت: اما مثلا خانمی که شاغل است و نمی تواند در رفت و آمد با داشتن حجاب چادر عهدار نگهداری فرزند خردسالش باشد ، باید بداند که اصل پوشش کامل و عدم مشخص بودن اندام است و با وجود اینکه حجاب چادر به تقوا نزدیک تر است اما می شود از حجاب مناسبی نیز بهره برد.
این استاد دانشگاه همچنین در باره رنگ حجاب ، موضوع کراهت رنگ مشکی چادر را چندان مستند ندانست و تصریح کرد: رنگ مشکی حجاب هم به عفاف اولی تر است.
مدیر گروه کارشناسی پیوسته طراحی و دوخت دانشکده شریعتی نیز در این نشست در مورد جان کلام حجاب و توصیه های دین در خصوص حجاب به آخرین آیه سوره نور اشاره کرد و گفت: بر اساس این آیه خداوند تصریح دارد که هر آنچه در آسمان و زمین است به خدا تعلق دارد و خداوند از نیت ها و مقاصد افرا آگاه است و در روز جزا انسان ها را به حقیقت درون خود اگاه می سازد.
"خدیجه کاظمی" افزود: بر این اساس پرسش هایی که در خصوص رنگ و نوع پوشش و مواردی از این دست به نیت و خواست افراد نیز بستگی دارد.
مدیر گروه کارشناسی ناپیوسته طراحی و دوخت دانشکده شریعتی همچنین تفاوت های موجود در حجاب بانوان در اقوام و کشورهای مختلف را متاثر از عوامل سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و بومی عنوان کرد.
کاظمی به برخی تلاش های استعمار غرب برای حجاب زدایی در کشورهای دینی اشاره کرد و فعالیت افرادی چون "کمال آتاتورک" در کشور ترکیه ، "امان ا... خان" در افغانستان و "رضاخان" در ایران را مرتبط با خواست کشورهای غربی برای مبارزه با مظاهر دین عنوان کرد.
حجت الاسلام رحیمی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این پرسش که آیا تقید به حجاب سبب بروز حساسیت دو جنس نسبت به هم نمی شود ، گفت: اگر حجاب نباشد آستانه رضایتمندی جنسی در افراد بالاتر می رود و به مرور زمان این افزایش آستانه رضایتمندی جنسی موجب بروز خواست های جنسی و رفتارهای غیر اخلاقی می شود و علاوه بر مخاطرات اخلاقی توان فعالیت اجتماعی را نیز در جوامع کاهش می دهد.
این کارشناس مسایل دینی ؛ رفتارهای غیر اخلاقی و لجام گسیخته در کشورهای غربی را متاثر از نگاه آنها به عدم ضرورت حجاب عنوان کرد و همچنین تداوم و فزونی بی حجابی در جامعه را موجب ارضاء نسبی جوانان در آستانه ازدواج و بی میلی آنها به تشکیل خانواده دانست و گفت زمینه گناه از این طریق در جامعه بیشتر می شود.
در ادامه این نشست که به صورت پرسش و پاسخ ادامه یافت ، یک عضو هیات علمی دانشکده شریعتی نیز در باره ضرورت پرداختن به مدهای متناسب با روز ؛ به برخی فعالیت های انجام شده در این دانشکده در این زمینه پرداخت.
خانم دکتر"هما یکانجاة" گفت: باید تلاش کنیم که با ارایه طرح های نوین و کارآمد و با لحاظ کردن نمودهای سنتی در طراحی پوشش های نوین پاسخگوی سلایق و نیازهای جامعه امروز خود باشیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه با تاکید بر تداوم طرح ساماندهی مد و پوشاک ، با اشاره به
ضرورت اهتمام مسوولان به این طرح خاطرنشان کرد: در طرح های انجام شده در دانشکده شریعتی تلاش ما بر این هدف استوار است که پوشش هایی طراحی و ارایه شود که یک زن ایرانی به خوبی شناخته شود و موضوع دین و سنت در کنار هم جمع شود.
دانشکده شریعتی با بیش از چهار هزار دانشجو زیر پوشش وزارت آموزش و پرورش قرار دارد و
و در رشته های طراحی پارچه و لباس ، فنی ، هنر و معماری ، علوم اداری و تربیت بدنی فعالیت دارد.
هفدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم که 25 مردادماه آغاز شده تا 23 شهریورماه ادامه دارد.





      

آیا کسى مى‏تواند بخت کسى را ببندد؟

 

 سؤال من در مورد افرادى است که در اصطلاح عامه به دعانویس مشهور هستند؛ مى‏خواستم بدانم که آیا درست است فردى که مى‏ترسد، براى غلبه بر ترس خود به دعانویس مراجعه کند و آیا کسى مى‏تواند بخت کسى را از طریق دعا ببندد؟
سحر و جادو و بستن بخت، از امورى است که واقعیت دارد؛ البته یادگیرى و یاد دادن آن حرام است. وجود چنین نیروهایى به مقتضاى نظام دنیا مى‏باشد که تزاحم میان زشتى‏ها و پلیدى‏ها وجود دارد و همچنان که انسان‏هاى شیطان‏صفت و زشت‏کار وجود دارد، جن‏هاى پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
گرچه سحر و جادو واقعیت دارد، ولى نیامدن خواستگار براى دختر، اصلاً دلیل بسته شدن بخت نمى‏باشد و غالب آن چه امروزه در میان مردم در این باره شایع است، بى‏اساس مى‏باشد و اکثر کسانى که به این امور مى‏پردازند، کلاه‏بردارانى هستند که از این طریق، قصد اخاذى و پرکردن جیب خود را دارند و اگر بر فرض، موردى پیدا شد که سحرى در کار بود، راهکارهایى براى بطلان آن وجود دارد که عبارتند از:
1. استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاى فلق و ناس.
2. خواندن و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس.
3. دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4. درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.
5. صدقه دادن.
در مورد دعانویسى، برخى از مدعیان آن، افرادى حرفه‏اى هستند که چندان اعتمادى به گفته‏هایشان نیست. اگر کسى خواهان دعاست، باید با زبان خویش و با کمال توجه به مفاهیم و مضامین آن، به درگاه خداوند دعا کند و از او حوایج خویش را طلب نماید یا از اهل دانش و بصیرت در دین، دعاها و اذکارى را بپرسد.
آگاهى به غیب در مرحله اول، اختصاص به خداوند عالم دارد و در مرحله دوم، از آن انبیا و ائمه و اولیاى اوست و آنها نیز از خودشان استقلالاً چیزى ندارند؛ بلکه خداوند عالم طبق مصالح، به اندازه‏اى که صلاح مى‏داند، آگاهى از غیب را در اختیار آنها قرار مى‏دهد. از این رو، فالگیرى، کف‏بینى و طالع‏شمارى که نوعاً کار افراد شیاد است، هیچ مستند شرعى ندارد و اعتقاد به آن صحیح نیست. این گونه کارها، علم شمرده نمى‏شود؛ البته سحر و ارتباط با اجنّه، علمى است که از گذشته تا کنون بوده است و الان هم کسانى داراى این علم هستند؛ ولى شرعاً یاد گرفتن سحر و استعمال آن حرام است. یادگرفتن این علوم، براى‏کسانى که هدفشان ابطال سحر و یا مبارزه با مدعیان دروغین نبوت است، اشکال ندارد.
براى غلبه بر ترس، سعى کنید که جاى ترس را به اعتماد بدهید و براى این کار، ابتدا ترس واقعى نهفته در پشت ترس فعلى‏تان را بشناسید و آن وقت، ترس اصلى خود را به عنوان افسانه‏اى از بین ببرید و هر وقت که بدان فکر مى‏کنید، بگویید این ترس پنهانى در واقع افسانه است و نه واقعیت و در این صورت، ترس شما هر اندازه که شدید باشد، باز به صورت یک دروغ در نظرتان جلوه‏گر خواهد شد؛ زیرا واقعیتى ندارد. همچنین باید با ترس یا واقعه ترسناک، خودتان را مواجه کنید؛ مثلاً در زمان دعوا باید بدانید که درگیرى، یک امر غیرقابل تصور نیست و باید سعى در مقابله با آن داشته باشید. ترس، موجب بى‏قرارى مى‏شود و شخص اگر موردى براى ترسیدن هم نداشته باشد ولى نسبت به چیزى و کارى اضطراب داشته باشد و همواره آن را تصور کند، براى خودش ترس مى‏تراشد. بنابراین، باید سعى کنید در چنین مواقعى، دراز بکشید و همه قسمت‏هاى بدنتان را به حال خود رها کنید و عضلاتتان را شل نمایید. فکرتان را به هیچ چیز متوجه نکنید و یا اگر متوجه کردید، خاطرات خوش زندگى‏تان را مرور کنید. روزى دوسه‏بار به همین شکل، روح و جسمتان را استراحت دهید. از جملات خودآموزى استفاده کنید؛ مثلاً با خود بگویید هر وقت دچار وحشت شوم، این امر، نشانه آن است که خود را آدم خوبى بدانم و یقین داشته باشم که به زودى آرامش به دست خواهم آورد. سعى کنید کلمات مثبت را همواره تکرار کنید.

 

عباس رجبی- به نقل از نشریه پرسمان

 





      

سخنان روشنگر حضرت زهرا در ابعاد مختلف

گزیده‏اى از گفتار آن حضرت:
در توصیف خداوند
در توصیف قرآن
در توصیف قرآن
در توصیف قرآن
در توصیف پدرش
در توصیف پدرش
در فضل پدر و شوهرش
در فضل پدر و شوهرش
در فضل شوهرش
در کیفیت خلقتش
در شناسائى اهل‏بیت
در توصیف شیعه
در توصیف شیعه
در فضل دانشمندان شیعه
در محبت او به امت پدرش
در مورد قاتل فرزندش امام حسین علیه‏السلام
در مورد قاتل فرزندش امام حسین علیه‏السلام
در فضیلت درود فرستادن به ایشان
در آنچه محبوب آن حضرت است
در فضیلت تلاوت بعضى از سور قرآن

قولها علیهاالسلام فی وصف اللَّه جل‏جلاله

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَیْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَأَها بِلاَ احْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ، وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ.

قولها علیهاالسلام فی وصف القرآن
بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ المُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.

 

سخن آن حضرت در توصیف خداوند
موجودات را خلق نمود بدون آنکه از ماده‏اى موجود شود، و آنان را بدون هیچ مشابهى پدید آورد، با قدرتش آنها را خلق و با مشیتّش ایجاد نمود، بدون آنکه در ایجاد آن و پدید آوردنشان نیازى داشته، و در تصویرگرى آنها فائده‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبودیّت، و گرامى‏داشت دعوتش.

 

سخن آن حضرت در توصیف قرآن
با قرآن حجتّهاى فروزان الهى، و واجبات تفسیر شده، و محرّمات برحذر گردانده شده، و براهین روشن، و دلائل کافى، و فضائل ارزشمند، و مجوزات بخشیده شده، و قوانین نوشته شده روشن مى‏شود.

 

قولها علیهاالسلام فی وصف القرآن
اِسْتَخْلَفَ عَلَیْکُمْ کِتابَ اللَّهِ النَّاطِقَ، وَ الْقُرْانَ الصَّادِقَ، وَ النُّورَ السَّاطِعَ، وَ الضِّیاءَ اللاَّمِعَ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبَطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اَتْباعَهُ، مُوَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ.

قولها علیهاالسلام فی وصف القرآن
اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، وَ زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ. قولها علیهاالسلام فی وصف أبیه صلى اللَّه علیه و آله
اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلی اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ.

 

سخن آن حضرت در توصیف قرآن
نزد شما کتاب گویاى خدا، و قرآن راستگو، و نور فروزان، و پرتو درخشنده را بر جاى نهاد، که براهینش روشن و رازهایش آشکار، و ظواهرش نمایان، پیروانش مورد غبطه بوده، و آنان را بسوى بهشت رهنمون و شنیدن آن راه نجات است.

 

سخن آن حضرت در توصیف قرآن
امور آن نمایان، و احکامش شکوفا، و نشانه‏هایش روشن، و محرمّاتش آشکار، و اوامرش هویدا است.
سخن آن حضرت در توصیف پدرش
خداوند پیامبر را براى پایان بخشیدن فرمانش، و به پایان رسانیدن احکامش، و تثبیت رحمت بیکرانش مبعوث کرد.

 

قولها علیهاالسلام فی وصف أبیه صلى اللَّه علیه و آله
بَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَجُفُّ الْاَصْنامَ، وَ یَنْکُثُ الْهامَّ.

قولها علیهاالسلام فی فضل أبیه و بعله علیهماالسلام
اَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ، یُقیمانِ اِوَدَهُمْ، وَ یُنْقِذانِهِمْ مِنَ الْعَذابِ الْاَلیمِ اِنْ اَطاعُو هُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدَّائِمَ اِنْ وافَقُو هُما. قولها علیهاالسلام فی فضل أبیه و بعله علیهاالسلام
اَرْضی اَبَوَىْ دینِکِ، مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً، بِسَخَطِ اَبَوَىْ نَسَبِکِ، وَ لا تَرْضى اَبَوَىْ نَسَبِکِ بِسَخَطِ اَبَوَىْ دینِکِ، فَاِنَّ

 

سخن آن حضرت در توصیف پدرش
رسالت خود را با انذاز ابلاغ کرد، و از روش مشرکین دورى، با رؤساى آنان دشمنى و درگیر با آنان بود، با حکمت و پند نیکو بسوى پروردگارش رهنمون شد، بتها را سرنگون و گردنهاى زورمندان را به خاک مذلّت انداخت.

 

سخن آن حضرت در فضل پدر و شوهرش
پدران این امت محمد و على علیهماالسلام هستند، اگر از آنان تبعیت کنند کژى‏هاى ایشان را برطرف، و آنان را از عذاب دردناک نجات مى‏دهد، و اگر پیروى ایشان را نمایند بهشت جاودان را ارزانى ایشان مى‏کند.

 

سخن آن حضرت در فضل پدر و شوهرش
پدران دینیت- پیامبر و على علیهماالسلام- را با ناراحتى پدر نسبى‏ات خشنود ساز، ولى پدر نسبى‏ات را با ناراحتى آنان خشنود نکن، چرا که پدر

اَبَوَىْ نَسَبِکِ اِنْ سَخَطَ اَرْضا هُما مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ علیهماالسلام بِثَوابِ جُزْءٍ مِنْ اَلْفِ اَلْفِ جُزْءٍ مِنْ ساعَةٍ مِنْ طاعاتِهِما، وَ اِنَّ اَبَوَىْ دینِکِ اِنْ سَخَطا لَمْ یَقْدِرْ اَبَوَىْ نَسَبِکِ اَنْ یُرْضِیا هُما، لِاَنَّ ثَوابَ طاعاتِ اَهْلِ الدُّنْیا کُلِّهِمْ لا یَفی بِسَخَطِهِما.

قولها علیهاالسلام فی فضل زوجها
اِنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ حَقَّ السَّعیدِ، مَنْ اَحَبَّ عَلِیّاً فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.

قولها علیهاالسلام فی کیفیة خلقتها
اِنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ نُورى، وَ کانَ یُسَبِّحُ الَّلهَ جَلَّ جَلالُهُ، ثُمَّ اَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، فَاَضاءَتْ، فَلَمَّا دَخَلَ اَبی الْجَنَّةَ اَوْحَى الَّلهُ تَعالى اِلَیْهِ اِلْهاماً اَنْ اَقْتَطِفَ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الْشَّجَرَةِ وَ اَدِرْها فی لَهَواتِکَ، فَفَعَلَ، فَاَوْدَعَنِی الّلهُ سُبْحانَهُ صُلْبَ اَبی، ثَمَّ اَوْدَعَنی خَدیجَهَ بِنْتَ

نسبى‏ات اگر ناراحت شود آنان او را با پاداش قسمتى از هزاران قسمت ساعتى از اطاعتشان خشنود مى‏سازند، و اگر پدران دینیت ناراحت شوند پدر نسبى‏ات قادر نیست که ایشان را خرسند سازند، چرا که پاداش طاعتهاى تمامى اهل دنیا با ناراحتى ایشان قابل مقایسه نیست.

 

سخن آن حضرت در فضیلت شوهرش
سعادت و رستگارى، همه سعادتها و رستگاریها، حقانیت و واقعّیت سعادت و رستگارى در کسى است که على علیه‏السلام را در دوران زندگى و پس از شهادتش دوست داشته باشد.

 

سخن آن حضرت در کیفیت خلقتش
خداوند نورم را خلق فرمود، و آن تسبیح و تنزیه او را مى‏نمود، آنگاه آنرا در درختى از درختان بهشتى به ودیعت نهاد، که به سبب آن نور درخشان گردید، هنگامى که پدرم داخل بهشت شد، خداوند به او الهام کرد که میوه آن درخت رإ؛ ّّ بچیند و بخورد، پیامبر این کار را انجام داد، خداوند نورم را در صلب پدرم به ودیعت نهاد، آنگاه آنرا در رحم مادرم قرار داد، تا آنکه ایشان مرا به دنیا

خُوَیْلَدَ، فَوَضَعَتْنی، وَ اَنَا مِنْ ذلِکَ النُّورِ، اَعْلَمُ ما کانَ وَ ما یَکُونُ وَ ما لَمْ یَکُنْ.

قولها علیهاالسلام فی التعریف بأهل البیت
نَحْنُ وَسیلَتُهُ فی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ، وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فی غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اَنْبِیائِهِ. قولها علیهاالسلام فی وصف الشیعة
اِنْ کُنْتِ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکِ، وَ تَنْتَهی عَمَّا زَجَرْناکِ عَنْهُ، فَاَنْتِ مِنْ شیعَتِنا، وَ اِلاَّ فَلا.

قولها علیهاالسلام فی وصف الشیعة
اِنَّ شیعَتَنا مِنْ خِیارِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، کُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالی اَوْلِیائِنا وَ مُعادى اَعْدائِنا وَ الْمُسَلِّمِ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا، لَیْسُوا

آوردند، و من از آن نور هستم، آنچه اتفاق افتاده، و آنچه اتفاق خواهد افتاد و آنچه نبوده است را مى‏دانم.

سخن آن حضرت در شناسائى اهل‏بیت
ما وسیله‏هاى الهى در میان مخلوقاتش، و خواص او، و تنزیه‏کنندگانش، و حجت او و وارثان پیامبرانش مى‏باشیم.

 

سخن آن حضرت در توصیف شیعه
اگر به آنچه تو را بدان امر نمودیم عمل کنى، و از آنچه نهى کردیم بازایستى، از شیعیان ما مى‏باشى، و در غیر اینصورت از آنان شمرده نمى‏شوى.

سخن آن حضرت در توصیف شیعه
شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت مى‏باشند، دوستان ما و دوستداران دوستان ما، و دشمنان دشمنان ما و کسانى که با قلب و زبان

من شیعَتِنا اِذا خالَفُوا اَوامِرَنا وَ نَواهینا فی سائِرِ الْمُوْبِقاتِ، وَ هُمْ مَعَ ذلِکَ فِی الْجَنَّةِ، وَ لکِنْ بَعْدَ ما یَطَّهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلایا وَ الرَّزایا، اَوْ فی عَرَصاتِ الْقِیامَةِ بِاَنْواعِ شَدائِدِها، اَوْ فِی الطَّبَقِ الْاَعْلی مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذابِها، اِلى اَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا مِنْها، وَ نَنْقُلَهُمْ اِلى حَضْرَتِنا.

قولها علیهاالسلام فى فضل علماء الشیعة
حضرت امرأة عند الصدیقة فاطمة الزهراء علیهاالسلام فقالت: ان لى والدة ضعیفة و قد لبس علیها فی امر صلاتها شى‏ء، و قد بعثتنى الیک اسالک، فاجابتها فاطمة علیهاالسلام عن ذلک، ثم ثنّت فاجابت، ثم ثلّثت فاجابت، الى ان عشّرت فاجابت، ثم خجلت من الکثرة، فقالت: لا اشق علیک یا بنت رسول‏اللَّه، قالت فاطمة علیهاالسلام: هاتى و سلى عمّا بدا لک- الى ان قالت:- سمعت ابى‏رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه وآله یقول: ان علماء شیعتنا یحشرون، فیخلع علیهم من خلع الکرامات على قدر کثرة علومهم و جدّهم فی ارشاد عباداللَّه، حتى یخلع على الواحد منهم الف الف خلعة من نور- الى ان قالت:

تسلیم ما هستند از شیعیان ما شمرده نمى‏شوند، آنگاه که با او امر ما مخالفت نموده و از نواهى ما اجتناب نکنند، و با اینهمه در بهشت مى‏باشند، ولیکن بعد از آنکه با ناراحتى‏ها و گرفتاریها از گناهان پاک شوند، یا در موقفهاى قیامت با انواع دردها، یا در طبقه اول از جهنم قرار داده شوند و با عذابهاى الهى عقاب شوند، تا با محبت ما از آن نجات یابند و به حضور ما برسند.

 

سخن آن حضرت در فضیلت دانشمندان شیعه
زنى نزد آن حضرت آمده و گفت: مادر ناتوانى دارم که بعضى از مسائل نماز براى او مورد سؤال قرار گرفته است و مرإ؛ ّّ نزد تو فرستاده تا سؤال نمایم، آن حضرت پاسخ او را داد، دوباره پرسید پاسخ شنید، مرحله سوم پرسید باز پاسخ شنید، تا ده سؤال مطرح کرد و باز پاسخ خود را دریافت، در اینجا از کثرت سؤال خجالت کشید و گفت: اى دختر پیامبر دچار مشکل شدى، آن حضرت فرمود: سؤالاتت را مطرح کن- تا آنجا که فرمود:
از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: دانشمندان شیعه در روز قیامت که محشور مى‏شوند به اندازه کثرت علومشان و جدّیتشان در ارشاد بندگان خداوند خلعتهاى کرامت بر آنان مى‏پوشانند، تا آنجا که بر بعضى از آنان میلیونها خلعت نور پوشانده مى‏شود- تا آنجا که فرمود:

یا اَمَةَ اللَّهِ اِنَّ سِلْکاً مِنْ تِلْکَ الْخُلَعِ لَاَفْضَلُ ممَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ اَلْفَ اَلْفِ مَرَّةً وَ ما فَضُلَ فَاِنَّهُ مَشُوبٌ بِالتَّنْغیصِ وَ الْکَدِرِ.

قولها علیه‏السلام فی محبتها لامة ابیها
روى انها لّما سمعت بان اباها زوّجها و جعل الدراهم مهراً لها سألت اباها أن یجعل مهرها الشفاعة فی عصاة امته، نزل جبرئیل و معه بطاقة من حریر مکتوب فیها: جعل اللَّه مهر فاطمة الزهراء شفاعة المذنبین من امة ابیها، فلّما احتضرت اوصت بان توضع تلک البطاقة صدرها تحت الکفن فوضعت و قالت:
اِذا حَشَرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ رَفَعْتُ تِلْکَ الْبِطاقَةَ بِیَدَىَّ وَ شَفَّعْتُ فی عُصاةِ اُمَّةِ اَبی.

قولها علیهاالسلام فی قاتل ولدها الحسین علیه‏السلام
قاتِلُ الْحُسَیْنِ فِى النَّارِ.

اى کنیز، رشته‏اى از آن خلعتها میلیونها بار برتر است از آنچه خورشید بر آن تابیده است. سخن آن حضرت در محبّتش به امت پدرش روایت شده:
آنگاه که شنید پدرش او را تزویج کرده و مهرش را مبلغى پول قرار داده، از پدرش خواست که مهرش را شفاعت گناهکاران امت او قرار دهد، آنگاه جبرئیل نازل شد و در دستش پارچه‏اى قرار داشت که روى آن نوشته بود: خداوند مهر فاطمه را شفاعت گناهکاران امت پدرش قرار داده است، هنگامى که آن حضرت به حال احتضار رسیده وصیت کرد که آن پارچه را روى سینه و زیر کفنش قرار دهند، و فرمود:
آنگاه که محشور گردیدم این پارچه را با دستم بلند کرده در مورد گناهکاران امت پدرم شفاعت مى‏نمایم.

سخن آن حضرت در مورد قاتل فرزندش امام حسین علیه‏السلام
قاتل حسین علیه‏السلام در آتش دوزخ است.

 

قولها علیهاالسلام فیمن قتل ولدها علیه‏السلام
خابَتْ اُمَّةٌ قَتَلَتْ اِبْنَ بِنْتِ نَبِیِّها.

قولها علیهاالسلام فی فضل التسلیم علیهم
عن یزید بن عبدالملک النوفلی، عن ابیه، عن جده قال: دخلت على فاطمة بنت رسول‏اللَّه علیهماالسلام فبد أتنی بالسلام، قال: و قالت: قال ابی، و هو ذا حى:من سلّم على و علیک ثلاثة ایام فله الجنة، قلت له: ذا فی حیاته و حیاتک او بعد موته و موتک؟ قالت:
فی حَیاتِنا وَ بَعْدَ وَفاتِنا.

قولها علیهاالسلام فیما یحبّها
حُبِّبَ اِلَىَّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ کِتابِ اللَّهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ‏اللَّهِ، وَ الْاِنْفاقُ فی سَبیلِ‏اللَّهِ. سخن آن حضرت در مورد قاتل فرزندش علیه‏السلام

زیان‏کار است امتى که پسر دختر پیامبرش را به شهادت مى‏رساند.
سخن آن حضرت در فضیلت درود فرستادن به ایشان
یزید بن عبدالملک از پدرش، از جدش روایت مى‏کند، که گفت: به خدمت آن حضرت رسیدم، ابتدا به سلام نمود، و فرمود: پدرم در زمان زنده بودن فرمود: هر که بر من یا بر تو سه بار درود فرستد داخل بهشت مى‏شود، او گوید: به آن حضرت گفتم: این مطلب در زمان زندگى پیامبر و شماست یا بعد از رحلت ایشان و شما؟ فرمود:
در زمان زندگى ما و بعد از رحلتمان از این دنیا.

سخن آن حضرت در آنچه محبوب آن حضرت است

از دنیاى شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر، انفاق در راه خدا. قولها علیهاالسلام فی فضائل بعض السور
قارِى‏ءُ «الْحَدیدِ» وَ «اِذا وَقَعَتْ» وَ «سُورَةِ الرَّحْمنِ» یُدْعى فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ: ساکِنُ الْفِرْدَوْسِ.

سخن آن حضرت در فضیلت قرائت بعضى از سور قرآن
خواننده سوره حدید و واقعه و رحمان در ملکوت آسمانها ندا کرده مى‏شود: تو ساکن بهشت فردوس مى‏باشى.

 

فصل سوم (2)
گزیده‏اى از گفتار آن حضرت
در آداب غذا خوردن
در شدت عذاب جهنم در تحریض به دعا نمودن بر مرده
در ترغیب به تلاوت قرآن و دعا در شب اول دفن
در فضیلت شب قدر
در گرامى‏داشتن میهمان
در تقدیم همسایه بر خود
در فضیلت مقام مادر
در تعیین حدود وظایف زن و مرد
در توصیف بهترین مردان
در توصیف بهترین زنان
در مورد بهترین چیز براى زن
در اهمیت حجاب
در نزدیکترین حالت زن نسبت به پروردگارش
در تعیین ساعت اجابت دعا
در فضیلت عمل خالص
در مورد خرسندى فرشتگان از پیروزى مؤمنان
در توصیف مؤمن
در فضیلت خوشروئى
در وظیفه‏ى روزه‏دار

 

قولها علیهاالسلام فی خصال المائدة
فِی الْمائِدَةِ اِثْنَتا عَشَرَةَ خَصْلَةً، یَجِبُ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ اَنْ یَعْرِفَها، اَرْبَعٌ فیها فَرْضٌ وَ اَرْبَعٌ فیها سُنَّةٌ، وَ اَرْبَعٌ فیها تَأْدیبٌ.
فَاَمَّا الْفَرْضُ: فَالْمَعْرِفَةُ وَ الرِّضا وَ التَّسْمِیَةُ وَ الشُّکْرُ.
وَ اَمَّا السُّنَّةُ: فَالْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعامِ وَ الْجُلُوسُ عَلَى الْجانِبِ الْاَ یْسَرِ، وَ الْاَکْلُ بَثَلاثِ اَصابِعَ. وَ اَمَّا التَّأْدیبُ: فَالْاَکْلُ بِما یَلیکَ وَ تَصْغیرُ اللُّقْمَةِ وَ الْمَضْغُ الشَّدیدُ، وَ قِلِّةُ النَّظَرِ فی وُجُوهِ النَّاسِ. قولها علیهاالسلام فی شدة عذاب النار
اَلْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّارَ.

 

سخن آن حضرت در آداب غذا خوردن
در غذا خوردن دوازده ویژگى مى‏باشد که بر هر مسلمانى واجب است آنها را بداند، چهار ویژگى واجب، چهار ویژگى مستحب، و چهار ویژگى از ادب است.
اما واجبات آن: شناخت و رضایت و خشنودى، و نام خدا را بردن و شکر او را نمودن. و اما مستحبّات آن: شستن دست قبل از غذا، و نشستن بر طرف چپ، و خوردن به سه انگشت. و اما آنچه از ادب است: خوردن از جلوى ظرف غذا، و کوچک گرفتن لقمه، و جویدن زیاد، و کمتر نگریستن به چهره‏هاى مردم.

سخن آن حضرت در شدت عذاب جهنم
واى، واى، بر آنکه داخل آتش دوزخ شود.

 

قولها علیهاالسلام فی التحریض للدعاء للمیت
عن على علیه‏السلام: مروا اهالیکم بالقول الحسن عند موتاکم، فان فاطمة علیهاالسلام لمّا قبض ابوها صلى اللَّه علیه و آله اسعدتها بنات هاشم، فقالت:
اُتْرُکْنَ التِّعْدادَ وَ عَلَیْکُنَّ بِالٌّدعاءِ.

قولها علیهاالسلام فی الحثّ على قراءة القرآن و الدعاء فی لیلة الدفن
روى انها علیهاالسلام لما احتضرت اوصت علیا علیه‏السلام فقالت: اذا انا متّ فتولّ انت غسلی- الى ان قالت:- و اجلس عند رأسی قبالة وجهی
فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرْانِ وَ الدُّعاءِ، فَاِنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها اِلى اُنْسِ الْاَحْیاءِ. قولها علیهاالسلام فی فضل لیلة القدر
روى انها علیهاالسلام لا تدع احداً من اهلها ینام تلک اللیلة (لیلة

 

سخن آن حضرت در تحریض به دعا نمودن بر مرده
از حضرت على علیه‏السلام روایت شده که فرمود: به خانواده‏هاى خود دستور دهید تا در مورد مردگانتان سخن زیبا گویند، هنگام رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله دختران بنى‏هاشم حضرت فاطمه علیهاالسلام را یارى مى‏نمودند، آن حضرت فرمود:
از ذکر مناقب و مفاخر بپرهیزید و بر شما باد به دعا کردن.

سخن آن حضرت در ترغیب به تلاوت قرآن و دعا در شب اول دفن
روایت شده: آن حضرت هنگام احتضار به حضرت على علیه‏السلام وصیت کرد و فرمود: هنگامى که از دنیا رفتم غسلم را به عهده گیر- تا آنجا که فرمود:- و بالاى سرم در حالى که روبرویم قرار دارى بنشین و بسیار قرآن بخوان و دعإ؛
ّّ بنما، زیرا آن ساعتى است که شخص مرده به همنشینى زنده‏ها نیازمند است.

 

قولها علیهاالسلام فی ایثار الضیف
روى ان رجلاً جاء الى النبى صلى اللَّه علیه و آله، فشکا الیه الجوع، فقال رسول‏اللَّه: من لهذا الرجل اللیلة؟ فقال على علیه‏السلام: انا له یا رسول‏اللَّه، فاتى فاطمة علیهاالسلام فقال لها: ما عندک یا ابنة رسول‏اللَّه؟ فقالت:
ما عِنْدَنا اِلاَّ قُوتُ الصَّبِیَّةِ، لکِنَّا نُؤْثِرُ بِهِ ضَیْفَنا.

قولها علیهاالسلام فی تقدیمها الجار على نفسها
عن الحسن علیه‏السلام: رأیت امى فاطمة علیهاالسلام قامت فی محرابها لیلة جمعتها، فلم تزل راکعة ساجدة، حتّى اتّضح عمود الصبح، و سمعتها تدعو للمؤمنین و المؤمنات و تسمّیهم و تکثر الدعاء لهم، و لا تدعو لنفسها بشى‏ء، فقلت لها: یا امّاه، لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟ قالت: یا بُنَىَّ! اَلْجارُ ثُمَّ الدَّارُ.

خواب روند، و با کم غذا دادن به ایشان، آنان را بیدار نگاه مى‏داشت، و براى این منظور در روز قبل مواردى را آماده مى‏کرد، و مى‏فرمود:
محروم و زیانکار کسى است که از خیر شب قدر محروم باشد.

سخن آن حضرت در گرامى داشتن میهمان
روایت شده: مردى نزد پیامبر آمد و از گرسنگى شکایت کرد، آن حضرت فرمود: امشب چه کسى او را سیر مى‏کند، حضرت على علیه‏السلام فرمود: اى پیامبر من، آنگاه نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده و گفت: اى دختر پیامبر نزد تو چیزى هست؟ فرمود:
نزد ما غذائى جز غذاى کودکان باقى نمانده است، امّا ما میهمانمان را بر خود مقدم مى‏داریم. سخن آن حضرت در مقدم داشتن همسایه بر خود
از امام حسن علیه‏السلام روایت شده که فرمود: مادرم حضرت فاطمه علیهاالسلام را در شب جمعه‏اى در محراب عبادت دیدم، همواره در رکوع و سجود بود، تا آنکه طلوع فجر شد، و مى‏شنیدم که زنان و مردان را نام برده و بسیار براى آنها دعا مى‏کند ولى براى خود دعائى نفرمود، گفتم: اى مادر چرا همانگونه که براى دیگران دعا مى‏کنى براى خودت دعا نمى‏نمائى؟ فرمود:
پسرم! ابتدا همسایه آنگاه خاندان خود.

 

قولها علیهاالسلام فی فضل مقام الامّ
اَلْزِمْ رِجْلَها فَاِنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اَقْدامِها.

قولها علیهاالسلام فی تحدید خدمة الزوجین
تقاضی علیّ و فاطمة علیهماالسلام الی رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله فی الخدمة، فقضى على فاطمة بخدمة ما دون الباب، و قضى على علیّ ما خلفه، فقالت فاطمة علیهماالسلام:
فَلا یَعْلَمُ ما داخَلَنی مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللَّهُ بِاِکْفائی رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ.

قولها علیهاالسلام فى توصیف خیر الرجال
خِیارُکُمْ اَلْیَنُکُمْ مَناکِبُهُ وَ اَکْرَمُهُمْ لِنِسائِهِمْ.

سخن آن حضرت در فضیلت مقام مادر
همواره در کنار مادر باش، زیرا بهشت زیر پاى مادران است.

سخن آن حضرت در تعیین حدود وظائف زن و مرد
حضرت على و فاطمه علیهماالسلام در مورد تعیین وظائف‏شان در خانه از پیامبر نظرخواهى نمودند، پیامبر کارهاى درون خانه را بحضرت فاطمه علیهاالسلام و کارهاى بیرون خانه را به على علیه‏السلام سپرد، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: از سرور و خوشحالى من از اینکه پیامبر مرا از برخورد با مردان معاف کرد کسى جز خداوند آگاه نیست.

سخن آن حضرت در توصیف بهترین مردان

بهترین شما کسى است که اخلاقش نیکو بوده و نسبت به همسرش مهربانتر باشد.

 

قولها علیهاالسلام فی وصف خیر النساء
روى أنّ أمیرالمؤمنین علیه‏السلام سألها: ما خیر النساء؟ قالت: اَنْ لا یَرَیَنَّ الرِّجالَ وَ لا یَرُونَهُنَّ. و فى روایة:
لا یَراهُنَّ الِّرجالُ.

قولها علیهاالسلام فی ما هو خیر للمرأة
روى أن النبی صلى اللَّه علیه و آله قال لها:اى شی خیر للمرأة؟ قالت: اَنْ لا تَرى رَجُلاً، وَ لا یَراها رَجُلٌ.
و فى روایة:
اَنْ لا تَرى الِّرجالَ وَ لا یَرُوها.

 

سخن آن حضرت در توصیف بهترین زنان
روایت شده که حضرت على علیه‏السلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسید: بهترین زنان کیانند؟ فرمود:
آنانکه مردان را نبینند، و مردان نیز آنان را نبینند.
و در روایتى دیگر اینگونه آمده:
اینکه مردان او را نبینند.

سخن آن حضرت در مورد بهترین چیز براى زن
روایت شده که پیامبر پرسید: چه چیز براى زن نیکوست؟ فرمود: مردى را نبیند، و مردى نیز او را نبیند.
و در روایتى دیگر اینگونه آمده:
مردى او نبیند و مردان او را نبینند.

 

قولها علیهاالسلام فی اهمیة الحجاب
عن علی علیه‏السلام: استأذن أعمى على فاطمة علیهاالسلام فحجبته، فقال رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: لم حجبتیه و هو لا یراک؟ فقالت:
اِنْ لَمْ یَکُنْ یَرانی فَاِنّی اَراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الرِّیحَ.

قولها علیهاالسلام فی أدنى ما تکون المرأة من ربّها
سأل رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله عن المرأة متى تکون أدنى من ربّها؟ قالت:
اَدْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِها.

قولها علیهاالسلام فی تعیین ساعة الاجابة
کانت علیها السلام تقول لغلامها:
اِصْعَدْ عَلَی السَّطْحِ، فَاِنْ رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَاَعْلِمْنی حَتّى اَدْعُو.

 

سخن آن حضرت در اهمیت حجاب
از حضرت على علیه‏السلام روایت شده که فرمود: مرد کورى از حضرت فاطمه علیهاالسلام اجازه ورود خواست، ایشان خود را در پوشش قرار داد،پیامبر فرمود:چرا خودت را در پوشش قرار دادى در حالیکه او تو را نمى‏بیند؟ فرمود:
اگر مرا نمى‏بیند من او را مى‏بینم، و او بو را احساس مى‏کند.

سخن آن حضرت در نزدیکترین حالت زن نسبت به پروردگارش پیامبر پرسید: نزدیکترین زمانیکه زن نسبت به پروردگارش قرار دارد چه هنگام است؟ فرمود:
نزدیکترین زمان زن نسبت به پروردگارش هنگامى است که در کنج خانه‏اش قرار دارد.

 

سخن آن حضرت در تعیین ساعت اجابت دعا
آن حضرت در روز جمعه به غلام خود مى‏فرمود: بر بلندى قرار گیر، آنگاه که دیدى قرص خورشید در حال غروب است مرا آگاه کن، تا دعا نمایم.

 

قولها علیهاالسلام فی فضل العمل الخالص
مَنْ اَصْعَدَ اِلَى اللَّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اَهْبَطَ اللَّهُ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

قولها علیهاالسلام لمن غلب على عدوه
اختصم الیها امرأتان فتنازعتا فی شى‏ء من امر الدین: احداهما معاندة و الاخرى مؤمنة، ففتحت على المؤمنة حجّتها فاستظهرت على المعاندة، ففرحت فرحاً شدیداً، فقالت علیهاالسلام:
اِنَّ فَرَحَ الْمَلائِکَةِ بِاسْتِظْهارِکِ عَلَیْها اَشَدُّ مِنْ فَرَحَکِ، وَ اِنَّ حُزْنَ الشَّیْطانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْکِ اَشَدُّ مِنْ حُزْنِها.

قولها علیهاالسلام فی وصف المؤمن
اَلْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ الَّلهِ تَعالى.

 

سخن آن حضرت در فضیلت عمل خالص
هر که خالصترین عباداتش را نزد خداوند بفرستد، او بهترین مصلحتش را براى او مقدّر مى‏فرماید.

سخن آن حضرت در مورد خرسندى فرشتگان از پیروزى مؤمنان
دو زن در مسأله‏اى از مسائل دینى با یکدیگر گفتگو مى‏کردند، یکى دشمن و دیگرى مؤمن، برهان زن مؤمن غالب گردید، و او بسیار خرسند شد، آن حضرت فرمود:
خرسندى فرشتگان از پیروزى تو بیشتر از خوشحالى توست، و ناراحتى شیطان و یارانش از ناراحتى دشمن تو افزونتر است.

سخن آن حضرت در توصیف مؤمن
مؤمن با نور الهى مى‏نگرد.

 

قولها علیهاالسلام فی فضیلة حسن الوجه
اَلْبُشْرُ فی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ، الْبُشْرُ فی وَجْهِ الْمُعادى یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النَّارِ. قولها علیهاالسلام فی ادب الصائم
ما یَصْنَعُ الصَّائِمُ بِصِیامِهِ، اِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ.

سخن آن حضرت در فضیلت خوشروئى
روى خندان نسبت به انسان مؤمن آدمى را به بهشت رهنمون مى‏سازد، روى خندان در چهره معاند و دشمن آدمى را از عذاب دوزخ نگاه مى‏دارد.

 

سخن آن حضرت در وظیفه روزه‏دار
روزه‏دار آنگاه که زبان و گوش و چشم و اندامش را حفظ ننماید، روزه‏اش چه اثرى دارد.

 





      

وان آمریکایی 2 زن مسلمان محجبه را به قتل تهدید کرد
یک جوان آمریکایی به اتهام توهین شدید به دو زن مسلمان و تهدید به قتل آنان در نیویورک بازداشت شد.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از فارس، پلیس آمریکا یک جوان آمریکایی را به علت توهین شدید به یک مادر و دختر مسلمان و محجبه و تهدید به قتل آن‌ها بازداشت کرد.

این رویداد سازمان‌های اسلامی بزرگ در آمریکا را بر آن داشت تا با مراجعه به پلیس آمریکا خواستار تحقیق در زمینه این جنایت منفور شدند.
بنا بر گزارش پلیس آمریکا این جوان که جوزف بالانس نام دارد، در یک پمپ بنزین در نیویورک در حالیکه یک مادر و دختر محجبه را دید، شروع به استفاده از الفاظ رکیک و ضد اسلام نمود و آنها را تهدید به قتل کرد، وی در ادامه سعی کرد خودروی این زنان را تعقیب کند.
این فرد صبح روز چهارشنبه هفته گذشته بازداشت شد.
خانم علیا لطیف،  مدیر حقوق بشر در شورای مناسبات آمریکا و اسلام موسوم به کر(CAIR) که مقر آن در نیویورک قرار دارد، گفت: ما از "اف‌بی‌آی " می‌خواهیم تا تحقیقات درباره این حادثه نگران‌کننده را آغاز کند تا تمام اتهاماتی که ممکن است به این مجرم وارد شود، مورد بررسی قرار گیرد.
لطیف در بیانیه‌ای اعلام کرد که این اقدامات خطرناک باید با اشد مجازاتی که در قانون تصریح شده است،‌ مجازات شود.
این در حالی است که موجی از اقدامات ضد اسلامی اخیرا در آمریکا تشدید شده است، نوشتن عبارات ضد اسلامی در یکی از مساجد کارولینای شمالی و اقدام به تولید لباس‌هایی با نوشته‌های ضد اسلامی در ایالت فلوریدا و اجبار دانش‌آموزان در پوشیدن این لباس‌ها در مدارس از جمله اقدامات نژاد پرستانه‌ای است که هم اکنون در جامعه آمریکا علیه مسلمانان رواج دارد.

 





      

صهیونیسم عامل رواج فرهنگ برهنگی در جهان است

 

اولین کسانی که ساختار هویتی عفاف و حجاب را در هم شکستند، گروهی از صهیونیست های یهودی و مسیحی بودند.

در فرهنگ تمامی ادیان وتمدنهای اصیل دنیا ، حجاب به عنوان یک اصل کلی مورد توجه بوده و جزئی از هویت یک زن را تشکیل می داد. به گونه ای که اگر به لباس های زنان اروپایی قبل از رنسانس دقت شود نوعی حجاب در بانوان آن عصر به صورت لباسهای بلند وگشاد قابل مشاهده است.

 

اولین گروههایی که ساختار هویتی حجاب را در اروپا درهم شکستند،  گروهی از صهیونیست های یهودی و مسیحی بودند، خاطر نشان ساخت: صهیونیست ها بر اساس آموزه های غیر الهی خود تنها راه حاکمیت وسیطره بر جهان را القاء نوعی تسامح نسبت به حجاب وشخصیت زن در جامعه یافته و بدین ترتیب با ترویج نگاه اغوا گرایانه ومصرفی نسبت به زن، پوششهای نامناسب و مردانه را به جای پوشش زنانه قبل از رنسانس ترویج کردند.

عضو هیات علمی موسسه عفاف و حجاب در ادامه با اشاره به اینکه زنی ایرانی از ابتدا علاقه زیادی به رعایت عفاف و حجاب داشته است تاکید کرد: چادر، درحقیقت هویتی ایرانی دارد واین پوشش درزنان وابسته به طبقات اجتماعی بالا در ایران باستان رایج  بود به طوری که در زمان هخامنشیان زنان دربار، چادرهایی از پارچه های گرانبها به سرداشته، ادامه آن را برروی دستان می انداختند. همچنین پس از اسلام رعایت عفاف و حجاب به شکل استفاده از چادر جنبه عمومی پیدا کرد و همگانی شد

 





      

مفهوم، فلسفه و فواید حجاب مفهوم

مفهوم و ابعاد حجاب
مفهوم حجاب چیست و از نظر قرآن و حدیث، حجاب و پوشش اسلامی دارای چه ابعاد و اقسامی است؟

 

‎ حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است[1]. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است[2]. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد[3].
در این نوشتار مراد ما از حجاب، پوشش اسلامی است، و مراد از پوشش اسلامی زن، به عنوان یکی از احکام وجوبی اسلام، این است که زن، هنگام معاشرت با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‎گری و خودنمایی نپردازد.

 

بنابراین، حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
گاهی مشاهده می‎کنیم که بسیاری از زنان محجبه در پوشش خود از رنگ‎های شاد و زیبا و تحریک برانگیز استفاده می‎کنند که به اندامشان زیبایی خاصی می‎بخشد و در عین پوشیده بودن بدن زن، زیبایی‎اش آشکار است، گویی که اصلاً لباس نپوشیده است[4]؛ و این دور از روح حجاب است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

 

علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛
مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده ‎اند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ[5]؛ ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ[6]؛ ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ[7]؛ پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

 

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ[8]؛ و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.

 

رابطه ‎ی حجاب و عفاف
چشم و دل را پرده می‎بایست امّا از عفاف
چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود[9]
شبهه: بعضی با تمسک به شعر فوق، ادعا نموده‎اند که بین حجاب و عفاف رابطه‎ای نیست؛ عفاف لازم است، اما حجاب لازم نیست. گاه همین مطلب با تمسک به حجاب و پوشش زنان روستایی و زنان شالیزار شمال کشور توجیه می‎شود که آنها حجاب کامل ندارند، ولی عفیف هستند.[10] آیا ادعای مذکور صحیح است؟

 

پاسخ: قبلاً ذکر شد که حجاب در کتاب‌های لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب می‎گویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص می‎گردد.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد[11]؛ بنابراین، دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛[12] بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد. قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.[13]

 

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

 

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسیترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.

 

البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد.[14] بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.[15]
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداًً؛[16] زمین پاک نیکو گیاهش به اذان خدا نیکو برآید و زمین خشن ناپاک بیرون نیاورد، جز گیاه اندک و کم ثمر.

 

هدف و فلسفه‎ی حجاب
هدف از تشریع حجاب اسلامی و فلسفه‌ی حجاب و پوشش چیست؟

 

‎ هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛[17] بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ4؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.

 

از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛[18] ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ؛[19] و هرگاه از زنان رسول متاعی می‎طلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دل‌های شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛[20] و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود نکنند، نزد نامحرمان جامه‎های خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیش‌تر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[21] ای پیغمبر با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادرهای خود فروپوشند که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس‎رانان) آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.

 

چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد می‎شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنان‎که از امام رضا(ع) نقل شده است:
حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل؛[22] نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی‎انگیزد و آنان را به فساد فرا می‎خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته.

 

از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده می‎شود که هدف و فلسفه‌ی وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیه‌ی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیش‌گیری از فساد است.

 

آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف
حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟

 

‎ حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین فواید آن عبارت‌اند از:

 

الف) فایده‎ی حجاب در بُعد فردی
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت‎های بی‎بندوبار میان زن و مرد، هیجان‎ها و التهاب‎های جنسی را فزونی می‎بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی‎آورد. غریزه‌ی جنسی، غریزه‎ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیش‌تر اطاعت شود بیش‌تر سرکش می‎گردد؛ هم‌چون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعله‎ورتر می‎گردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان غرب که با رواج بی‎حیایی و برهنگی، اطاعت از غریزه‌ی جنسی بیش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایل‎اند همه‌ی گرفتاری‌هایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزه‌ی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیت‎هاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین می‎رود.

 

البته از این افراد باید پرسید؛ آیا غرب که محدودیت روابط زن و مرد و دختر و پسر را برداشته است، حرص و ولع جنسی در بین آنان فروکش کرده است یا افزایش یافته است؟![23]
پاسخ هر انسان واقع‎بین و منصفی به این سؤال این است که نه تنها حرص و ولع جنسی در غرب افزایش یافته است، بلکه هر روز شکل‎های جدیدتری از تمتّعات و بهره‎برداری‎های جنسی در آنها رواج و رسمیت می‎یابد.
یکی از زنان غربی منصف، وضعیت جامعه‎ی غرب را در مواجهه با غریزه‎ی جنسی این‎گونه توصیف کرده است:
کسانی می‌گویند مسئله‌ی غریزه‌ی جنسی و مشکل زن و حجاب در جوامع غربی حل شده است؛ آری، اگر از زن روی‌گرداندن و به بچه و سگ و یا هم‌جنس روی آوردن حل مسئله است، البته مدتی است این راه حل صورت گرفته است!![24]

 

ب) فایده‎ی حجاب در بُعد خانوادگی
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص یافتن التذاذهای جنسی، به محیط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذکور، باعث پیوند و اتصال قوی‌تر زن و شوهر، و در نتیجه استحکام بیش‌تر کانون خانواده می‎گردد؛ و برعکس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است. یکی از نویسندگان، تأثیر برهنگی را در اضمحلال و خشکیدن درخت تنومند خانواده، این گونه بیان کرده است:

 

در جامعه‎ای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه‌ی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشه‌ی خانوده را می‎سوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می‎زند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهره‎اش شکفتگی خود را از دست می‎دهد و روی در خزان می‎گذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان‎تری از راه می‎رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه‎ای می‎دهد؛ و این مقدمه‎ای می‎شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ و همه‌ی خواهران جوان لابد می‎دانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و لابد می‎دانند که اگر امروز آنان جوان و با طراوت‌اند در فردای بی‎طراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانواده‌ی فردای آنها، همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانواده‎ها ایجاد می‎کنند.[25]

 

ج) فایده‎ی حجاب در بُعد اجتماعی
یکی از فواید مهم حجاب در بُعد اجتماعی، حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه است. در مقابل، بی‎حجابی و بدحجابی باعث کشاندن لذت‎های جنسی از محیط و کادر خانواده به اجتماع، و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‎گردد. بدون تردید، مردی که در خیابان، بازار، اداره، کارخانه و … همواره با قیافه‎های محرّک و مهیّج زنان بدحجاب و آرایش کرده مواجه باشد، تمرکز نیروی کار او کاهش می‎یابد. برخلاف نظام‎ها و کشورهای غربی، که میدان کار و فعالیت‎های اجتماعی را با لذت‎جویی‎های جنسی درهم می‎آمیزند،[26] اسلام می‎خواهد با رعایت حجاب و پوشش، محیط اجتماع از این‎گونه لذت‎ها پاک شده، و لذت‎های جنسی، فقط در کادر خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود[27].

 

د) فایده‎ی حجاب در بُعد اقتصادی
استفاده از حجاب و پوشش، به ویژه در شکل چادر مشکی، به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی در پوشش بانوان در بیرون منزل، می‎تواند از بُعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش تقاضاهای مدپرستی بانوان داشته باشد؛ البته به شرط این‎که خود چادر مشکی دست‌خوشِ این تقاضاها نگردد. متأسفانه بعضاً مظاهر مدپرستی در چادرهای مشکی نیز مشاهده می‎گردد، به گونه‎ای که برخی از بانوان به جای استفاده از چادرهای مشکی متین و باوقار، به چادرهای مشکی، توری، نازک و دارای طرح‎های جِلف و سبک که با هدف و فلسفه حجاب و پوشش تناسبی ندارند روی می‎آورند.

 

یکی از دانشجویان محجبه درباره‌ی رواج فرهنگ مدگرایی در خاطرات قبل از انقلاب خود گفته است:
یادم می‌آید آن وقت‌ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سر هم قرار بود که به خانه‌ی کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم، حاضر نمی‌شدم فردا بپوشم! احساس می‌کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده، لباس دیگران را به عاریه بگیرم و بپوشم، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم‌ها سلب کرده بود.[28]

 

علاوه بر فواید یاد شده، به طور فهرست‎وار فواید و آثار دیگری نیز برای حجاب و پوشش می‎توان نام برد، که مهم‎ترین آنها عبارتند از:
ـ حفظ ارزش‎های انسانی؛ مانند عفت، حیا و متانت در جامعه و کاهش مفاسد اجتماعی.
ـ هدایت،کنترل و بهره‎مندی صحیح و مطلوب از امیال وغرایز انسانی.
ـ تأمین و تضمین سلامت و پاکی نسل افراد جامعه.[29]

 

--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها
[1] . جوهری، صحاح اللغه، الحجاب: الستر؛ فیومی، المصباح المنیر، حجبه حجباً من باب قتل: منعه و منه قیل للستر الحجاب لانه یمنع المشاهده.
[2] . در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیش‌تر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.
[3] . استاد مطهری، مسئله‌ی حجاب، ص 78.
[4] . علامه سیدمحمدحسین فضل الله، مجله‎ی پیام زن، «جوانان، ورزش و حجاب» شماره‌ی 74، ص 19.
[5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 30.
[6] . سوره‌ی ‌نور (24)، آیه‌ی 31.
[7] . سوره‎ی احزاب (33)، آیه‎ی 32.
[8] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
[9] . پروین اعتصامی، دیوان شعر، ص 154.
[10] . کیهان لندن، 11/3/1374.
[11] . الف) العفة: الکفِّ عما لا یحلّ و لا یجمل؛ ابن منظور، لسان العرب، واژه‎ی عفّت.
ب) العفة: حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة، راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، واژه‌ی عفّت.
ج) عفّ عن الشیء: امتنع عنه؛ فیومی، المصباح المنیر، واژه‌ی عفّت.
[12] . ر. ک: خسرو باقری، «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی»، بحث ویژگی‎های عمومی انسان، ص66 - 73.
[13] . سوره‌ی نور، آیه‌ی 60؛ این که ثیاب در آیه‌ی شریفه را به چادر معنا کردیم، به علت روایات متعددی است که آن را به جلباب تفسیر کرده است. و در مباحث آینده آشکار خواهد شد که جلباب به معنای چادر است. برای آشنایی با روایاتی که ثیاب در آیه‌ی شریفه را به جلباب تفسیر کرده‎اند، ر.ک: وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات نکاح، باب 110، باب القواعد من النساء.
[14] . ر.ک: مهریزی، حجاب؛ سیدعلی سادات فخر «حجاب ارزش یا روش»، کتاب نقد، ش 17 (فمینیزم) و ناهید طیبی، «حجاب و عفاف، مروری دوباره» مجله‌ی پیام زن، ش 95 و 96. مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، مجله‎ی حدیث زندگی، ویژه‎ی عفاف. شماره‎ی 6، مرداد و شهریور 1381.
[15]. ناهید طیبی، «حجاب و عفاف مروری دوباره»، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی 95، ص 75 (با کمی دخل و تصرف.)
[16] . سوره‎ی اعراف (7)، آیه‎ی 58. 4. سوره‌ی جمعه (62)، آیه‌ی 2.
[17]. سوره‌ی حجرات (49)، آیه‌ی 13.
[18] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 30.
[19] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 53.
[20] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60.
[21] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59.
[22] . مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 34.
[23]. برای آگاهی از ابعاد گسترش این حرص و ولع ر.ک: جلال رفیع، یادداشت‌ها و ره‌آوردهای سفر نیویورک، در بهشت شدّاد آمریکای متمدن، آمریکای متوحش.
[24]. احمد صبوری اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 302.
[25] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 69ـ70.
[26]. برای آگاهی از گستره‌ی کشانده شدن لذت‌های جنسی به محیط‌های کاری و اجتماع، و اعترافات صریح بعضی از زنان کشورهای غربی درباره‌ی مزاحمت‌های جنسی نسبت é ê به زنان و کودکان، ر.ک: احمد صبوری اردوباری، بهایِ یک نگاه؛ محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، و روح‌الله حسینیان، حریم عفاف.
[27] . سه بُعد قبل، از کتاب مسئله‌ی حجاب، استاد مطهری، ص 84ـ94، (با دخل و تصرف) اقتباس شده است.
[28]. ر.ک: احمد اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 222.
[29]. برای آگاهی بیشتر درباره‌ی آثار و فواید حجاب و پوشش ر.ک: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومین نمایشگاه تشخص و منزلت زن در نظام اسلامی؛ هم‎چنین درباره‌ی ضررهای بدحجابی ر.ک: اسدالله محمدی‌نیا، آنچه باید یک زن بداند، بخش‌های 3، 4 و 5.





      

  بی حجابی از دیدگاه نظام عرضه و تقاضا

همانند اکثر پدیده های اجتماعی ، بی حجابی نیز متاثر از قانون عرضه و تقاضاست. جامعه ای را تصور کنیم که مردان آن جامعه نابینا هستند ، در این جامعه خودآرایی و خودنمایی زنان و دختران در چه حد خواهد بود؟ یقینا در آن جامعه هنوز خودآرایی و خودنمایی وجود خواهد داشت اما بسیار کمتر از جامعه کنونی ما ، چرا که خودآرایی و جلب توجه دیگران یکی از خصلت های عالی خدادادی در وجود زن می باشد اما اسلام برای این خصیصه چهارچوب مشخصی تعریف کرده است گه اگر از آن حدود خارج شود ، تبدیل به یک معضل بزرگ برای جامعه خواهد شد و جامعه را دچار یک بحران خواهد نمود دقیقا همانند جامعه ما.
در دیدگاه نظام عرضه و تقاضا ، زمانی که تقاضا کاهش می یابد عرضه نیز متقابلا کاهش خواهد یافت ، به عبارت دیگر اگر تقاضای ارضای جنسی از سطح جامعه ، از طرف مردان کاهش یابد ، قطعا عرضه ( بی حجابی و خودنمایی ) نیز کاهش خواهد یافت هر چند که هیچگاه به صفر نخواهد رسید. به دیگر بیان ، اگر مردان یک جامعه نگاه خود را کنترل کنند ( کنترل نگاه به عنوان اصلی ترین عامل کنترل شهوت ) تبرج و خودنمایی در آن جامعه به حداقل خود خواهد رسید و این دستور مستقیم خداوند می باشد که در قرآن کریم و در آیه 30 سوره نور و آیه 33 سوره احزاب به آنها اشاره شده است.
در جامعه امروز ما ، متاسفانه خودنمایی و تبرج نشانه روشنفکری تلقی می شود و پوشش و حیا نشانه عقب ماندگی.
چادر به جای اینکه نشانه یک فرهنگ و تفکر باشد یک لباس تلقی می شود و ... .
اکنون در جامعه ، دو پوشش کامل داریم : یکی روپوش و مقنعه است که کامل است. از نظر اسلام هم هیچ ایرادی ندارد ؛ به شرطی که این روپوش گشاد باشد و موها مشخص نباشد و سایر شرایط مشخص شده. یکی هم چادر ( البته به معنای واقعی کلمه نه به معنای یک لباس ) اما اگر دختری خواست حیایش را زیاد کند ، از بین این دو تا پوشش پوششی را انتخاب می کند که با آن در جامعه حیایش بیشتر حفظ می شود. یعنی به راحتی‌اش نگاه نمی‌کند ، به حیایش نگاه می‌کند. به حرف مردم نگاه نمی‌کند، به حیایش نگاه می‌کند. اگر می‌خواهد یک روپوش بپوشد ، که یکی‌ رنگش سبک است و دیگری ‌ رنگش سنگین  ، نگاه می‌کند منی که می‌خواهم باحیا باشم، کدام رنگ برای حیای من بهتر است. اگر کسی هم بگوید: رنگ‌های تیره دل‌ها را می‌گیرد، می‌گوید: می‌خواهم دل آن نامحرمی که می‌خواهد به من  نگاه کند بگیرد و به من نگاه نکند . اگر پوشش اول یعنی روپوش و مقنعه را انتخاب کرد باید بیشتر مواظب حیایش باشد چرا که شیطان قدم به قدم عمل می کند. اول می گوید مقنعه زشت است ، روسری سر کن اما محکم که یک تار مو هم مشخص نباشد! در گام های بعدی روسری عقب می رود ، روپوش کوتاه می شود و ...  و به خود که می آید می بیند کاملا بی حجاب شده است.
 
مطلبی که ذکر آن خالی از لطف نیست اینست که ، اصلی ترین مشکل ما در این زمینه ، پیدایش و استعمال کلمه بی معنای " بد حجاب " و اخیرا  " شل حجاب " می باشد. این کلمات نوعی مشروعیت به بی حجابی می دهند که شخص بی حجاب فکر می کند اتفاقی نیفتاده و فقط کمی حجابش شل شده است!! ظاهرا لازم است به تعریف حجاب بازگردیم تا مشکل حل شود. اصولا فلسفه حجاب و پوشش باید این باشد که مانع از جلب توجه نامحرم شود اما در جامعه ما ظاهرا نقض غرض رخ داده است و همین بی حجابی  ( به غلط بد حجابی ) خود عاملی برای جلب توجه بیشتر نامحرمان شده است اینجا است که باید گفت : " ... وای به روزی که بگندد نمک" .
در پاسخ افرادی که مدعی هستند دلیل وضعیت اسف بار فعلی جامعه دستورات دین است باید خاطرنشان کرد که کدام دین؟ دینی که به آن عمل نمی شود؟!! کجای دین گفته که یک شال روی سر بیندازی و اسمش را بگذاری حجاب؟
جامعه ما قرار بود یک جامعه اسلامی باشد ، جامعه ای باشد که در آن دستورات دین اجرا شود. این مطلب به این معنا نیست که امروز جامعه ما یک جامعه اسلامی است.
طبق معمول دنبال یک مقصر هستیم که تمام این معضلات را گردن او بیندازیم ، اما اگر واقع بینانه وضعیت امروز جامعه و دختران و پسران را بررسی کنیم ، به این نتیجه می رسیم که بیش از اینکه خود جوانان مقصر باشند ، پدر و مادرها و کلا خانواده ها تقصیر کارند ، البته در این میان دولت ها و نظام نیز بی تقصیر نبوده اند.

 





      

حجاب حریم یا حرمت


وقتی در ویرانه های سراسر شکوه و عظمت تخت جمشید قدم می گذاری علاوه بر اینکه به خود می بالی که دارای پیشینه بس عظیمی هستی ،می توانی صورت تک تک زنان و مردانی که در آن خطه زیسته اند، فرهنگ ، آداب ، رسوم و حتی نوع پوششان را از حکاکی های روی سنگهای آن بخوانی .
یک عمارت به ظاهر ویران تو را به هزاران سال قبل می برد و چنان شناختی از مسائل اجتماعی آن روز به تو می دهد که گویی با آنها زیسته یی .
هر دوره از تاریخ ، خصوصیات خاص خود را بنا به مقتضیات روز و در عین داشتن اندیشه واحد به همراه دارد که آن را از دوره های بعد متمایز می کند. این وحدت فکری در کلیه مسائل جامعه و ملت سایه افکنده و قدرت شناخت آن را در قرنهای بعد به آیندگان خواهد داد، چنانکه با بررسی شعر و نثر، تاریخ و ادبیات ، هنر و معماری یک ملت که می توان آن را آیینه تمام نمای آداب و فرهنگ آن ملت شمرد می توان بر زوایای مختلف یک فرهنگ وقوف یافته و اطلاعات لازم را پیرامون آن به دست آورد.
وضعیت حجاب زنان ایرانی در شعر و نثر، آؤار باستانی و معماری و شاهکارهای ادبی ایران به وضوح ترسیم شده است . فردوسی در شاهنامه در توصیف زن نیکو از دیدگاه ایرانیان می گوید:
به سه چیز باید زنان را بهی که باشد زیبا بر تخت مهی یکی آنکه باشد و خواسته است که جفتش بدوخانه آراسته است دگر آنکه فرخ سپهر زاید او به شوی خجسته بیفزاید او سه دیگر که بالاورویش بود به پوشیدگی نیز خویش بود بنابراین واضح است که زنان ایرانی بی حجاب و بدون پوشش نبوده اند بلکه در هر عهدی پوشش مخصوص به خود را داشته اند به عنوان مثال : با توجه به کوششی که بر روی تکه فرشی که به نظر می رسد متعلق به دوره هخامنشی است و در مقبره های پازیریک در اتحاد جماهیر شوروی به دست آمده موید این مطلب است که زنان آن عهد از پارچه شنل مانندی که روی سر می انداخته اند و حالتی شبیه چادر داشته است استفاده می کرده اند. همچنین چنانکه از آؤار و نقوش به دست آمده برمی آید زنان در دوره اشکانی دارای حجاب بوده اند بطوری که علاوه بر اینکه پیراهنهای بلند می پوشیده اند بر روی آنها چادر سر می کردند.
اما پس از روی کار آمدن فرمانروایانی چون مغول و تیمور، پوشش زنان نیز مورد هجوم قرار گرفت .
بطور کلی می توان گفت که حجاب از عادات قدیمه تمدنهای بشری بوده است که تنها در قبایل وحشی و غیرمتمدن پوشش زنان وجود نداشته است . مسلماص پیدایش حجاب در بدو ابتدای امر به نوعی حرمت زنان بوده و بعداص بتدریج صورت عفاف به خود گرفته و با آداب مذهبی اختلاط یافته است .





      

عفاف و حجاب جنسیت نمی شناسد

 

رعایت عفاف و حجاب مخصوص جنس خاصی نیست و مرد و زن هر دو مأمور به رعایت آن هستند.
عصمت باروتی، معاون امور دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مصاحبه ای اختصاصی با ستاد خبری نخستین جشنواره بین المللی تولیدات رسانه ای عفاف و حجاب "نور" گفت: از دیدگاه قرآنی حجاب دارای ابعاد و شاخص های پنجگانه ی نگاه، گفتار، رفتار، قلب و بدن است که رعایت آن به مرد و زن توصیه شده است.
باروتی حجاب را مسأله ای مهم در همه ی ادیان عنوان کرد و گفت: در همه ی دین ها به عفاف و حجاب توجه شده اما همیشه افراط و تفریط هایی وجود داشته است در حالی که اسلام واضع قانون حجاب نیست بلکه آن را قانونمند و متعادل نموده تا با روحیه و سرشت انسان ها سازگار باشد.
وی حجاب را حفاظی برای آسیب های اجتماعی و روحی دانست و افزود: نوع آفرینش و ظرافت وجودی زن باعث شده تا خداوند برای حراست و حفظ او از دسترسی بیگانگان، تدبیری اندیشد که سیمای حقیقی حجاب، یعنی حضور در لباسی که به مدد آن بتوان بدون آسیب های اجتماعی و روحی به انجام وظایف دینی، اجتماعی و علمی خود پرداخت.
معاون امور دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت، امنیت اجتماعی و تعالی معنوی را از فواید و آثار رعایت حجاب بر شمرد و بیان داشت: دلایل عقلی و توصیه های دینی بسیاری درباره ی فواید عفاف و حجاب وجود دارد که امنیت اجتماعی، سلامت روحی و بهداشت جنسی و نیز استحکام بنیان خانواده از آن جمله است.
وی ادامه داد: رعایت حجاب ضمن تاًثیر بر سلامت اخلاقی جامعه و شخصیت زن به وی نقش دفاعی در برابر آسیب های فردی و اجتماعی می بخشد.
باروتی بهترین راه اشاعه ی فرهنگ عفاف و حجاب را استفاده از تبلیغات رسانه ای عنوان کرد و گفت: مساًله ی حجاب از ظرافت خاصی برخوردار است و لزوم رعایت شرعی و قانونی آن در جامعه باعث شده تا بسیاری از سازمان ها درگیر این مساًله باشند برهمین اساس با درنظر گرفتن اصول علمی و روانشناسی تبلیغ و نیز عمل کردن به دستورات دینی باید در ترویج آن بکوشیم تا به موفقیت های بیشتری نایل شویم.
وی رسانه ی تصویری را یکی از بهترین و تاًثیرگذارترین انواع رسانه برشمرد و افزود: رسانه ی تصویری با رشد سریع تکنولوژی و استفاده از جلوه های ویژه، مخاطبان بسیاری از جمله جوانان را جذب خود کرده و می توان با بهره گیری از این سلاح دوبله فرهنگ اصیل اسلامی را ترویج دهد.
باروتی گفت: استعمار غرب با درک اهمیت موضوع عفاف و حجاب سرمایه گذاری تبلیغاتی خود را درهمین بخش و برای نابودی فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی - اسلامی معطوف نموده و تبلیغات گسترده مانع رسیدن آوای حق طلبی انقلاب و اسلام به گوش جهانیان شده است بنابراین ما نیز باید با همین سلاح علیه آنها اقدام کرده و برای گسترش فرهنگ ناب اسلامی در میان جوانان تلاش کنیم.
معاون امور دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت و درمان به اصحاب رسانه توصیه کرد با توجه به تاًثیر فیلم و سریال بر اندیشه، رفتار مخاطب و الگو برداری جوانان از این برنامه ها باید در انتخاب فیلم نامه و ساخت فیلم دقت کنید و در تولیدات خود به نحوه ی زندگی زنان و دختران مبتکر، موفق و زنان مبارز دوران انقلاب نیز بپردازند.
وی مقابله با فرهنگ اسراف و تبذیر و نیز جلوگیری از مصرف گرایی همچنین ترغیب مردم به ساده زیستی و ارائه ی الگوهای مناسب از طریق برنامه های جذاب و آموزنده از سوی رسانه را از دیگر راه های ترویج این فرهنگ برشمرد و افزود: تشکیل جلسات و میزگردهایی با شرکت زنان و جوانان آگاه پیرامون اهمیت
حجاب و زیربنای رسیدن به رشد صحیح علمی، اقتصادی و اجتماعی همچنین نمایاندن عوارض بد حجابی و بررسی اقدامات استعماری غرب در کشورهای جهان سوم برای مسخ هویت ملی می تواند در اشاعه ی عفاف و حجاب موثر باشد.
عصمت باروتی امور فرهنگی را زمانبر، پرخرج و دیربازده عنوان کرد و گفت: برای اشاعه ی فرهنگ عفاف و حجاب باید سرمایه گذاری کرد اما انتظار برگشت سرمایه های مادی و معنوی در زمان کوتاه ، انتظاری نابجاست.
وی جشنواره ی نور را شروعی برای رسیدن به یک جامعه ی به واقع اسلامی و لایق قدوم مبارک امام زمان(عج) دانست و اشاره داشت: رسانه ملی به عنوان نیرومندترین ابزار تبلیغاتی حکومت اسلامی باید بکوشد تا با همه توان خود گام نخست را محکم بردارد تا نه در راه بمانیم و نه در چاه بیفتیم.
 

 





      

رابطه‎ ی حد و مرزهای پوشش و عقده‎ها و حسرت‎ها
شبهه: محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد و ایجاد عقده و حسرت می‌گردد؟[1]


پاسخ: واقعیت این است که محدودیت‎ها (در مورد لباس) باعث شکستن حرمت افراد نمی‌شود، بلکه دقیقاً برعکس، آزادی به معنای نفی محدودیت‎ها، باعث عدم احترام به افراد و انهدام ارزش‎ها می‎گردد. برای تصدیق این سخن، کافی است نیم نگاهی به طرز لباس پوشیدن افراد در قسمت‎های مرفه‌نشین شهرهای بزرگ، مثل تهران بیفکنیم و ببینیم که چگونه این افراد با سوء استفاده از آزادی، ارزش‎ها و هنجارهای دینی مربوط به پوشش اجتماعی را که قانوناً ملزم به رعایت آن هستند، زیر پا می‎گذارند و حتی آنها را به تمسخر می‎گیرند.


اما این‌که گفته‌اند محدودیت‎ در لباس، تنها باعث ایجاد عقده و حسرت‎ در افراد می‌شود، کلامی مبهم است و معلوم نیست مراد گوینده، چه اشخاصی هستند؟ اگر مراد گوینده این است که محدودیت‎ها در مورد لباس زنان و دختران جوان، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های جنسی و روانی در پسران جوان می‎گردد، واقعیت این است که برعکس، آزادی پوشش به معنای نفی محدودیت در لباس بانوان و دختران جوان، باعث انعقاد حسرت‎ها در پسران می‎گردد، و با اندک تأملی تصدیق می‎گردد در جامعه‎ای که بخش عظیم آن جوانانی هستند که به دلیل شرایط سنی و تحریکات مختلف روانی به وسیله‌ی محصولات آلوده‌ی فرهنگی، مانند بعضی از فیلم‎ها، رمان‎ها و نوارهای مبتذل، در معرض طغیان غرایز جنسی هستند و از طرفی ازدواج نیز در جامعه بسیار سخت شده است، چگونه ممکن است آزادی پوشش دختران جوان و نفی محدودیت در لباس، باعث شکل‎گیری عقده‎ها و حسرت‎های روحی و روانی پسران جوان درباره‌ی مسائل جنسی نگردد.


چه زیبا، امام صادق(ع) در روایتی فرموده ‎اند:
النظر سهم من سهام ابلیس مسموم کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛[2] نگاه ناپاک، تیری از تیرهای مسموم و آلوده‌ی ابلیس است و چه بسیار نگاهی که باعث عقده و حسرت طولانی می‎گردد.
همین واقعیت در شعر شاعر این‎گونه بیان شده است:
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد


ولی اگر مراد گوینده‌یِ محترم این است که محدودیت در لباس‎ و پوشش بانوان و دختران جوان، باعث شکل‏گیری عقده‎ها و حسرت‎هایی در خود دختران می‎گردد؛ چون در آرزوی پوشیدن لباس‎های رنگین و مدل‎های مختلف آن ناکام می‎شوند، در پاسخ می‎گوییم.
اولاً، در فرهنگ اسلامی و قرآنی، زنان نه تنها در استفاده‌ از زینت‎آلات و لباس‎های زیبا منع نشده‎اند، بلکه تشویق نیز شده‎اند. جواز استفاده‌ی زنان از لباس زربافت و حریر، از جمله شواهد در نظر گرفتن علاقه‌ی فطری زنان به خودآرایی و زیباگرایی است.
امام باقر(ع) در روایتی فرموده است:
لاینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة؛[3] سزاوار نیست زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردن‌بندی به گردن آویزد.
ولی اسلام در کنار توصیه‌ی زنان به خودآرایی، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی، به حجاب و پوشاندن زینت‎ها و زیبایی‌ها و عدم تبرّج و خودنمایی در مقابل نامحرم نیز دستور داده است؛ چون نمایش زینت‎ها و لباس‎های زیبا باعث تحریک و تهییج می‎شود.
و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن[4] غیر متبرجات بزینة[5] و لا تبرجن تبرج الجاهلیة‌ الاولی[6].


ثانیاً، رعایت اندازه و حدود لباس و پوشش، در معدودی از زنان و دختران که در اثر تربیت نادرست، حاضرند برای اشباع غریزه‌ی خودآرایی، زیبایی‎های ظاهری و باطنی خود را، حتی به مردان نامحرم نیز نمایش دهند، ممکن است عقده‎ها و حسرت‎هایی برای برخی ایجاد نماید، ولی در مجموع، نمی‎توان انکار نمود که حجاب، دستوری حکیمانه است که برای سلامت روحی و روانی همه‌ی پسران جوان و حتی زنان، خصوصا گروهی که اندام و یا لباس زیبا ندارند مفید است. چه زیبا گفته‎ است یکی از زنان مسلمان:
حجاب، حتی از ایجاد عقده‎ها و حسادت‎ها در میان زنان جلوگیری می‎کند. چرا باید زنی به خاطر این که اندام زیبا ندارد احساس حقارت و کوچکی کند و دیگری به واسطه‌ی داشتن اندام موزون و زیبا به دیگران فخر بفروشد.[7]


حدود آزادی اظهار نظر درباره‎ی حجاب و لباس
شبهه: بعضی با این عبارت که «اصلا مگر ما حق داریم راجع به لباس پوشیدنمان نظر بدهیم؟»[8] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که افراد حق اظهار نظر درباره‌ی لباس را ندارند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، واقعاً جای تعجب است؛ با وجود این که برگزاری هم‎اندیشی با حضور جوانان و انتشار نظرهای آنها در سطح عمومی به وسیله‌ی روزنامه، خود بهترین دلیل و شاهد است که جوانان حق اظهار نظر درباره‌ی لباس پوشیدن را دارند؛ لکن معلوم نیست چرا گوینده‎ی محترم به طور غیر واقعی، و به دور از صداقت، با تبلیغ به روش القایی در صدد تلقین وجود زور و فشار درباره‌ی لباس است.


ثانیاً، بدون تردید گوینده‌ی محترم قبول دارد که اظهار نظر نیز، همانند هر عمل دیگری باید مطابق قاعده و روشمند باشد؛ یعنی اظهار نظر در زمینه‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی مثل مسئله‎ی حجاب، حداقل باید براساس یکی از دو قاعده‌ی عقلایی زیر باشد:
الف) خود فرد در زمینه‎ای که اظهار نظر می‎کند متخصص و کارشناس باشد.
ب) به نظر متخصصان و کارشناسان، استناد و تکیه کند.
با دقت و مطالعه‎ی اظهار نظرهای افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی، به روشنی فهمیده می‎شود که متأسفانه هیچ یک از دو قاعده‌ی عقلایی فوق در آن رعایت نشده است.


ثالثاً، درباره‌ی‌ اظهار نظر افراد غیر متخصص، مثل جوانان شرکت کننده در هم‎اندیشی مذکور، سه دیدگاه مهم قابل طرح است:
الف) دیدگاه افراطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر متخصص نیز، حتی بدون استناد به نظر کارشناسان و یا حضور آنان در هر مسئله‎ی مهمی حق اظهار نظر دارند. برگزاری هم‌اندیشی جوانان درباره‎ی لباس، بدون حضور و نظر کارشناسان، و چاپ گزارش آن توسط روزنامه‌ی نوروز، مؤید این است که دیدگاه مذکور مورد قبول گزارش دهنده‎ی محترم و هم‌فکران ایشان است.
نقد: دیدگاه فوق قابل دفاع منطقی نیست؛ زیرا تردیدی نیست که اظهار نظر افراد ناآگاه درباره‌ی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، بدون استناد به نظر کارشناسان و بدون حضور آنها، باعث طرح نظرات نادرست در اذهان مردم، خصوصا جوانان می‎گردد. مهم‎تر این‎که وقتی این‎گونه نظرها در «روزنامه» منتشر گردد، پیامدهای منفی آن چندین برابر است؛ زیرا از مصادیق آشکار تشویش اذهان عمومی است.


ب) دیدگاه تفریطی. دیدگاهی که می‎گوید افراد به طور مطلق، هرگز حق اظهار نظر درباره‌ی هیچ مسئله‌ای را ندارند.
نقد: این دیدگاه نیز غیر منطقی است، و قابل دفاع عقلانی نمی‎باشد؛ زیرا مهم‌ترین لازمه‌ی منفی آن، احترام نگذاشتن به شخصیت افراد و تقویت استبداد رأی در جامعه است که امر مردودی می‎باشد. امیرمؤمنان امام علی(ع) در روایتی تصریح فرموده‌اند:
من استبدَّ برأیه هلک و مَنْ شاور الرجال شارکها فی عقولها[9]؛ هر انسانی که استبداد به رأی داشته باشد هلاک و گمراه می‌شود؛ و هر کسی که با دیگران مشورت کند، در عقل‌های آنها شرکت جسته است.


ج) دیدگاه اعتدالی. دیدگاهی که می‎گوید افراد غیر کارشناس با استناد به نظر کارشناسان یا با حضور آنها، درباره‌ی مسائل مهم، از جمله لباس می‎توانند اظهار نظر کنند. این دیدگاه ایرادهای دو دیدگاه قبل را ندارد؛ بنابراین، دیدگاهی منطقی و قابل دفاع عقلانی است.
ما معتقدیم هم‎اندیشی جوانان درباره‎ی لباس اگر با مطالعه و تحقیق قبلی و با استناد به نظر کارشناسان و یا با حضور آنان برگزار می‎گردید، بسیاری از مطالب نادرست مطرح شده[10] با تذکرات و راه‌نمایی‎های آنها جرح و تعدیل می‎شد و فرهنگ‎سازی به مفهوم صحیح و دقیق آن صورت می‎گرفت.


رابطه ‎ی حجاب و فشارهای اجتماعی
شبهه: بعضی با این عبارت که «نگاه ارزشی به رنگ، موجب شده تا افراد کنترل‎های محسوس و غیر محسوسی را بر نوع پوشش خود از سوی اطرافیان و محیط‎های مختلف احساس کنند»[11] خواسته‎اند این گونه القای شبهه نمایند که نگاه ارزشی از سوی افراد و محافل دینی به حجاب دارای رنگ تیره، مثل چادر مشکی باعث می‎شود افراد دیگری که از حجاب‎های غیر مشکی استفاده می‌نمایند تحت فشار اجتماعی، روحی و روانی قرار ‌گیرند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: این که هنجارها، ارزش‎ها، آداب و رسوم هر جامعه‎ای یک نوع فشار روحی و روانی بر افراد مخالف با آن هنجارها وارد می‎نماید، اجمالاً مورد قبول است؛ ولی این مطلب اختصاص به عدم استفاده از چادر مشکی ندارد؛ زیرا اگر یک زن محجبه نیز بخواهد با چادر مشکی وارد یکی از شهرهای کشورهای اروپایی ـ که زنان آن جا معمولاً بی‎حجاب یا بدحجاب هستند و اساساً از چادر مشکی استفاده نمی‎کنند ـ وارد شود، یا مثلاً در داخل ایران، زن محجبه‎ای از یک شهر مذهبی با چادر مشکی وارد منطقه‎ای گردد که غالباً بدحجاب هستند و یا از چادر کم‌تر استفاده می‎کنند، با فشارهای اجتماعی که از ناحیه‌ی محیط بدحجاب بر او وارد می‎شود مواجهه است؛ بنابراین، وجود این‎گونه فشارهای اجتماعیِ نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم جوامع، مختص زنان غیر محجبه نیست، بلکه امری عمومی است.


نکته مهم این است که نوع پوشش در جامعه‌ی اسلامی باید معقول و مشروع و قابل دفاع عقلانی و شرعی باشد. هر فردی باید با توجه به ملاک یاد شده عمل نماید و نیز تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نگردد و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش کند و از سرزنش دیگران نهراسد:
یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم.[12]
در روایتی از امام کاظم (ع) در درباره‎ی چشم و هم‎چشمی نکردن و دهن‎بین نبودن و تسلیم فشارهای اجتماعی نامشروع نشدن، چنین آمده است:
یا هشام: لو کان فی یدک جوزة و قال الناس فی یدک لؤلؤة ما کان ینفعک و انت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لؤلؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرّک و انت تعلم انها لؤلؤة؛[13] ای هشام اگر گردویی داشته باشی و همه بگویند لؤلؤ است سودت ندهد و تو خود می‎دانی که گردوست و اگر لؤلؤی در دستت باشد و مردم بگویند گردوست، زیانت نرساند و تو خود می‎دانی که لؤلؤ است.


رابطه ‎ی حجاب و پوشش و مسئله آزادی
شبهه: بعضی با این عبارت که «چرا نمی‎گذارند آن طور که دوست داریم لباس بپوشیم»[14] خواسته‎اند این گونه ادعا نمایند که در لباس پوشیدن آزاد نیستند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، برخی عبارت‎های گوینده‎ی محترم، مثل این عبارت که «مونا شاهرخی و بهزاد خلیفه، همین لباسی را که پوشیده‎اند دوست دارند»‌[15] حاکی از عدم صحت ادعای فوق است؛ زیرا عبارت ذکر شده گویای این است که افراد یاد شده همان لباسی را که دوست دارند پوشیده‎اند و در پوشیدن لباس آزاد بوده ‎اند.


ثانیاً، واقعیت خارجی، حاکی از لباس پوشیدن افراد براساس ملاک‌های مورد علاقه‌ی خود و با تفاوت بسیار از نظر جنس، مدل و رنگ است که روزانه در کوچه و خیابان نیز با آن مواجهیم، و برخی عبارت‎های روزنامه‎ی نوروز نیز تکذیب کننده‎ی ادعای یاد شده است؛ زیرا گزارش دهنده‎ی محترم نیز به یک دنیا تفاوت در لباس‎های افراد شرکت کننده در هم‎اندیشی که نمونه‎ی کوچکی از یک دنیا تفاوت در لباس پوشی افراد جامعه است تصریح کرده است «به نحوه‎ی لباس پوشیدن‎ها که نگاه می‎کنی متوجه کلی تفاوت می‎شوی. مهدی جبرکش را با تی‎شرت مشکی و شلوار جین می‎بینی که کنار امیر رسولی با پیراهن چهار خانه‎ای که یقه‎اش را کیب بسته نشسته است. بین لباس‎های ملیحه و کتایون یک دنیا تفاوت دیده می‎شود.»[16]


ثالثاً، اگر مراد گوینده این است که افراد به طور مطلق و بدون پذیرش هیچ حد و مرزی، هر لباسی را که دوست دارند بتوانند بپوشند ولو مطابق هنجارها و ارزش‎های معقول و مقبول جامعه نباشد، پاسخ این است که چنین آزادی مطلقی وجود ندارد و به فرض وجود، معقول نیست. موجود نیست، چون ما عملاً مشاهده می‎کنیم حتی در کشورهایی، مثل فرانسه که می‎گویند مهد آزادی است چگونه از پوشش دلخواه دختران محجبه جلوگیری می‎کنند، اما معقول نیست؛ زیرا عقل نیز حکم می‌کند که تمام اعمال و رفتار اعضای جامعه، از جمله لباس پوشیدن، باید تحت ضابطه و قانون مشخص و معقولی انجام گیرد تا آن جامعه در فرهنگ پوشش دچار هرج و مرج نگردد.


رابعاً، اگر در موردی فردی دوست داشته باشد لباس خاصی را بپوشد، لکن خودش با تأمل و دلیل منطقی، یا با تذکر و راه‌نمایی دیگران، یا حتی تحت تأثیر فشار اجتماعیِ برآمده از فرهنگ صحیح جامعه و آداب و رسوم مردم، پوشش و حجاب منطقی دیگری را ترجیح داد، شبیه آنچه که در گزارش هم‎اندیشی نیز آمده است «ملیحه رضاخان با اشاره به مقنعه‎اش می‎گوید حقیقت این است که می‎خواستم روسری سر کنم، اما فکر کردم شاید این جا (نشست هم‎اندیشی) زیاد خوب نباشد»[17] تردیدی نیست که در این گونه موارد، آزادی فرد سلب نشده است، بلکه فرد بر اساس پذیرش این اندیشه منطقی طرح شده در ضمن هم‎اندیشی «لباس خوب، لباسی است که در عین سادگی، مناسب هم باشد. هر لباسی برای جایی خوب است و باید عرف و فرهنگ را در انتخاب لباس رعایت کرد»[18] بلوغ فکری خویش را به نمایش گذارده و به طور منطقی پذیرفته است که نباید تابع احساسات و علایق زودگذر بود، بلکه باید بر اساس ملاک و معیارهای معقول و مشروع، به تناسب هر جایی لباسی متناسب با آن را انتخاب کرد؛ و ممنوعیت استفاده از لباس شهرت در احکام نورانی اسلام نیز بر اساس همین نکته است. این عین حریت و آزادی مطلوب است که انسان خودش را از قید و بند شهوت و از جمله شهوت مدپرستی رایج در جامعه آزاد نماید و چه نیکو فرموده است امیر مؤمنان امام علی(ع):
من ترک الشهوات کان حراً؛[19] هر کسی که شهوت‎ها و خواهش‎های نفسانی را ترک نماید، آزاد است.


سوء استفاده از عواطف مذهبی جوانان در مقوله ‎ی حجاب
«دختری که در آرزوی پوشیدن یک بلوز بلند و شلوار گشاد است، نه نامسلمان است، نه بی‎دین و نه هرج و هرج طلب؛ بد نیست گاهی به صداقت او هنگام نماز هم بیندیشیم»؛[20] چه مغالطات و سوء استفاده‎ای از عواطف مذهبی جوانان در تعبیر فوق صورت گرفته است؟


‎ اولاً، ما نیز قبول داریم که هر دختر جوانی که در آرزوی پوشیدن لباس‎های فوق است، لزوماً نامسلمان و یا بی‎دین نیست، بلکه برعکس، معتقدیم چون زنان به طور فطری و غریزی بیش‌تر از مردان به خودآرایی و زیبایی خود اهمیت می‎دهند، در احکام نورانی اسلام که مطابق با فطرت انسان است با تشویق زنان به آرایش و خودآرایی، زمینه‌ی اشباع و پاسخ‌گویی این نیاز زنان به خوبی فراهم شده است؛ ولی اسلام علاوه بر نیاز فطری مذکور، نیاز فطری دیگر زنان به حجاب و پوشش را نیز در نظر گرفته است؛ و چه زیبا در احکام متعالی خویش بین دو نیاز فطری و غریزی زنان، یعنی نیاز به خودآرایی و نیاز به حجاب و پوشش جمع نموده است. از طرفی زنان را تشویق نموده که از زیورآلات و دیگر پوشش‌های زیبا استفاده نمایند و از طرف دیگر، به زنان دستور داده است از طریق حجاب و پوشش، از ارائه و نمایش آن به نامحرم و در نتیجه، تحریک روحی و روانی دیگران اجتناب نمایند.


ثانیاً، منکر صداقت جوانان عزیز نمازخوان در موقع نماز نیستیم، بلکه به صداقت آنان می‎اندیشیم و به آن احترام می‎گذاریم؛ ولی معتقدیم نباید آن گونه که عبارت گوینده‌ی محترم القا می‎کند، عواطف مذهبی جوانان، مثل صداقت در نماز، مورد سوء استفاده و مغالطه قرار گیرد.


ثالثاً، معتقدیم اگر صداقت در نماز همراه با عفت و نجابت در پوشش مقابل نامحرم نباشد، مقدار صداقت در نماز هم مورد تردید قرار می‎گیرد؛ زیرا احکام نورانی اسلام احکامی یک پارچه است که باید به تمام آنها مؤمن و عامل بود.
هم‎چنین معتقدیم اعمال صالح در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، به گونه‎ای که انجام یک عمل صالح در تشویق انسان به سمت کارهای صالح دیگر و ترک کارهای منکر و ناپسند مؤثر است؛ با این توضیح که مثلاً قرآن نماز را بازدارنده از کارهای ناشایست و نامطلوب معرفی می‎کند:
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.[21]
و از طرفی چون قرآن شکل حجاب بیرون از منزل بانوان در مقابل نامحرم را مقنعه «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ»[22] و چادر «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»[23] معرفی می‎نماید؛ بنابراین، پوشیدن بلوز بلند و شلوار گشاد بدون مقنعه و چادر را برای بانوان و دختران جوان در مقابل نامحرم کاری ناشایست و نامطلوب می‎داند؛ زیرا باعث جلب توجه نامحرم و تحریک روحی و روانی می‎گردد، و روشن است که یک دختر متدین و نماز‎خوان، کاری که قرآن آن را نامطلوب می‎داند، انجام نخواهد داد.


لباس و پوشش و حق انتخاب آن
شبهه: بعضی با این عبارت «سیاه که در اسلام مکروه است. من نمی‎دانم! مقررات می‎گوید رنگ تیره، جوراب ضخیم، مانتوی بلند و گشاد، آستین بلند، شلوار پارچه‎ای گشاد، همین و همین و همین».[24] این گونه القای شبهه کرده‎اند که مقررات موجود لباس‎پوشیدن زنان در کشور، خلاف اسلام است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


توضیح: نگارنده‌ی محترم به ناحق در بخشی از یک سناریوی خود ساخته، با قطعی گرفتن کراهت رنگ سیاه به طور مطلق از دیدگاه اسلام به مخاطب این گونه القا نموده که چون در مقررات فعلی، اصرار و اجبار بر استفاده از لباس‎های تیره و سیاه است؛ بنابراین مقررات موجود، خلاف اسلام است.


پاسخ: اولاً، واقعیت بیرونیِ لباس پوشیدن بانوان در سطح جامعه و استفاده از انواع و اقسام جوراب‎های نازک و مانتوهای کوتاه و شلوارهای تنگ با رنگ‎های بسیار متنوع، حاکی از این است که یا اساساً مقررات یاد شده وجود خارجی ندارد، یا بر فرض وجود، متأسفانه به آن عمل نمی‎شود؛ ولی به هر حال، نتیجه‌ی هر دو احتمال مذکور واقعیت نداشتن اجبار بر پوشش خاصی است که عبارت گوینده‌ی محترم، به دروغ و به طور غیر واقعی القا کننده‌ی آن است.


ثانیاً، فرض می‎کنیم ادعای ایشان واقعیت خارجی داشته باشد، همان‎گونه که قبلاً گذشت حجاب تیره برای بانوان و دختران (در مواجهه با نامحرم) کراهتی ندارد؛ بنابراین، ادعای کراهت لباس تیره و مشکی برای بانوان و دختران اساساً نادرست است؛ اما موارد دیگر، مثل جوراب ضخیم، مانتوی بلند و غیره، چون در راستای تأمین حجاب بیش‎تر و بهتر بانوان است، مورد قبول اسلام است؛ لذا مقررات مذکور بر فرض وجود، خلاف اسلام نیست.


شبهه: بعضی با این عبارت که «باید به انسان دنیای امروز اجازه داد که خودش لباس انتخاب کند»[25] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که انسان امروزی در انتخاب لباس آزاد نیست و به او اجازه نمی‎دهند خودش لباس انتخاب کند. آیا ادعای مذکور صحیح است؟


پاسخ: اولاً، واقعیت خارجیِ رفتن افراد، اعم از مرد و زن، دختر و پسر، جوان و غیر جوان به مغازه‎های لباس فروشی و گاهی صرف ساعت‎ها وقت برای انتخاب یک مدل و رنگ خاص، حاکی از این است که افراد در انتخاب لباس آزادند؛ البته طبیعی است که در هر جامعه‎ای به تناسب هنجارها و ارزش‎های حاکم بر جامعه، نوع خاصی از لباس‎ها و پوشش‎ها در مغازه‎ها وجود دارد که به نحوی انتخاب افراد را محدود می‎کند، ولی این امر عمومی است و اختصاص به جامعه‌ی ما ندارد.


ثانیاً، در این که انسان موجودی انتخاب‎گر است، تفاوتی بین انسان امروز و دیروز نیست؛ مهم کیفی و ارزشمند بودن انتخاب است. دو شرط زیر در کنار یکدیگر یک انتخاب را کیفی و ارزشمند می‎کند:
الف) انتخابی که از روی شناخت و آگاهی صحیح و کامل صورت می‎گیرد.
ب) انتخاب آگاهانه‎ای که منجر به تأمین منافع و مصالح حقیقی انسان، اعم از منافع اخروی، دنیوی، فردی و اجتماعی ‎گردد. در خصوص انتخاب لباس نیز همین دو شرط صادق است.


ثالثاً، فرض کنید دختر جوانی با لباس بسیار نازک و بدن‎نما از منزل بیرون بیاید؛ اگر از او سؤال کنید این چه نوع لباسی است که پوشیده‎ای؟ و او در جواب بگوید لباسی است که خودم انتخاب کرده‎ام؛ آیا عقل سلیم و شرع حکیم چنین اجازه‌ای به او می‌دهد که با لباس مذکور وارد جامعه شود و باعث تحریک و تهییج جنسی جوانان گردد؟ ما مطمئن هستیم که پاسخ شما نیز به این سؤال منفی است؛ زیرا شما نیز انسان منطقی و معقولی هستید و چهارچوب‎های معقول و مشروع را قبول دارید.


--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها
[1] . مرتضی زنده‏دلان، روزنامه نوروز 18 / 4 / 80 ، ص 8.
[2] . محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12.
[3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 114، حدیث 1.
[4] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
[5] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 60.
[6] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 33.
[7] . فاطمه هرسن، حدیث هدایت در نشستی با چند تن از بانوان غیر ایرانی (اتریشی) اینک دیگر رو به شرق نماز می‎گذاریم، مجله‌ی پیام زن، شماره‌ی‌46، دی ماه 74، ص 23.
[8] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه نوروز، 18 / 4 / 80، ص8.
[9]. نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح، حکمت 161، ص500.
[10]. ر.ک : مقاله‎ی نگارنده «هم‎اندیشی منطقی با جوانان درباره‎ی لباس» پاسخ به مقاله‎ی روزنامه‎ی نوروز با عنوان «هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن» روزنامه‎ی جمهوری اسلامی، تاریخ 19 و 21 شهریور 1380.
[11] . اژدر شهابی، روزنامه‌ی آفتاب، 24 شهریور 1380، ص 6.
[12] . سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 54.
[13] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص 45.
[14] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، ص 8، ستون دوم.
[15] . همان.
[16] . همان.
[17] . گیو نمازی، هم‎اندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامه‎ی نوروز 18/4/80 ص8، ستون آخر.
[18] . همان.
[19] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج2، ص 352، واژه‌ی حریت.
[20] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون پنجم.
[21] . سوره‌ی عنکبوت (29)، آیه‌ی 45.
[22] . سوره‌ی نور (24)، آیه‌ی 31.
[23] . سوره‌ی احزاب (33)، آیه‌ی 59.
[24] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون اول.
[25] . گیو نمازی، روزنامه‎ی نوروز، 18 / 4 / 80، صفحه‌ی 8، ستون چهارم





      
<      1   2   3   4   5   >>   >