آیا کسى مىتواند بخت کسى را ببندد؟
سؤال من در مورد افرادى است که در اصطلاح عامه به دعانویس مشهور هستند؛ مىخواستم بدانم که آیا درست است فردى که مىترسد، براى غلبه بر ترس خود به دعانویس مراجعه کند و آیا کسى مىتواند بخت کسى را از طریق دعا ببندد؟
سحر و جادو و بستن بخت، از امورى است که واقعیت دارد؛ البته یادگیرى و یاد دادن آن حرام است. وجود چنین نیروهایى به مقتضاى نظام دنیا مىباشد که تزاحم میان زشتىها و پلیدىها وجود دارد و همچنان که انسانهاى شیطانصفت و زشتکار وجود دارد، جنهاى پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
گرچه سحر و جادو واقعیت دارد، ولى نیامدن خواستگار براى دختر، اصلاً دلیل بسته شدن بخت نمىباشد و غالب آن چه امروزه در میان مردم در این باره شایع است، بىاساس مىباشد و اکثر کسانى که به این امور مىپردازند، کلاهبردارانى هستند که از این طریق، قصد اخاذى و پرکردن جیب خود را دارند و اگر بر فرض، موردى پیدا شد که سحرى در کار بود، راهکارهایى براى بطلان آن وجود دارد که عبارتند از:
1. استعاذه به خداوند و خواندن سورههاى فلق و ناس.
2. خواندن و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس.
3. دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4. درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.
5. صدقه دادن.
در مورد دعانویسى، برخى از مدعیان آن، افرادى حرفهاى هستند که چندان اعتمادى به گفتههایشان نیست. اگر کسى خواهان دعاست، باید با زبان خویش و با کمال توجه به مفاهیم و مضامین آن، به درگاه خداوند دعا کند و از او حوایج خویش را طلب نماید یا از اهل دانش و بصیرت در دین، دعاها و اذکارى را بپرسد.
آگاهى به غیب در مرحله اول، اختصاص به خداوند عالم دارد و در مرحله دوم، از آن انبیا و ائمه و اولیاى اوست و آنها نیز از خودشان استقلالاً چیزى ندارند؛ بلکه خداوند عالم طبق مصالح، به اندازهاى که صلاح مىداند، آگاهى از غیب را در اختیار آنها قرار مىدهد. از این رو، فالگیرى، کفبینى و طالعشمارى که نوعاً کار افراد شیاد است، هیچ مستند شرعى ندارد و اعتقاد به آن صحیح نیست. این گونه کارها، علم شمرده نمىشود؛ البته سحر و ارتباط با اجنّه، علمى است که از گذشته تا کنون بوده است و الان هم کسانى داراى این علم هستند؛ ولى شرعاً یاد گرفتن سحر و استعمال آن حرام است. یادگرفتن این علوم، براىکسانى که هدفشان ابطال سحر و یا مبارزه با مدعیان دروغین نبوت است، اشکال ندارد.
براى غلبه بر ترس، سعى کنید که جاى ترس را به اعتماد بدهید و براى این کار، ابتدا ترس واقعى نهفته در پشت ترس فعلىتان را بشناسید و آن وقت، ترس اصلى خود را به عنوان افسانهاى از بین ببرید و هر وقت که بدان فکر مىکنید، بگویید این ترس پنهانى در واقع افسانه است و نه واقعیت و در این صورت، ترس شما هر اندازه که شدید باشد، باز به صورت یک دروغ در نظرتان جلوهگر خواهد شد؛ زیرا واقعیتى ندارد. همچنین باید با ترس یا واقعه ترسناک، خودتان را مواجه کنید؛ مثلاً در زمان دعوا باید بدانید که درگیرى، یک امر غیرقابل تصور نیست و باید سعى در مقابله با آن داشته باشید. ترس، موجب بىقرارى مىشود و شخص اگر موردى براى ترسیدن هم نداشته باشد ولى نسبت به چیزى و کارى اضطراب داشته باشد و همواره آن را تصور کند، براى خودش ترس مىتراشد. بنابراین، باید سعى کنید در چنین مواقعى، دراز بکشید و همه قسمتهاى بدنتان را به حال خود رها کنید و عضلاتتان را شل نمایید. فکرتان را به هیچ چیز متوجه نکنید و یا اگر متوجه کردید، خاطرات خوش زندگىتان را مرور کنید. روزى دوسهبار به همین شکل، روح و جسمتان را استراحت دهید. از جملات خودآموزى استفاده کنید؛ مثلاً با خود بگویید هر وقت دچار وحشت شوم، این امر، نشانه آن است که خود را آدم خوبى بدانم و یقین داشته باشم که به زودى آرامش به دست خواهم آورد. سعى کنید کلمات مثبت را همواره تکرار کنید.
عباس رجبی- به نقل از نشریه پرسمان