بی حجابی از دیدگاه نظام عرضه و تقاضا

همانند اکثر پدیده های اجتماعی ، بی حجابی نیز متاثر از قانون عرضه و تقاضاست. جامعه ای را تصور کنیم که مردان آن جامعه نابینا هستند ، در این جامعه خودآرایی و خودنمایی زنان و دختران در چه حد خواهد بود؟ یقینا در آن جامعه هنوز خودآرایی و خودنمایی وجود خواهد داشت اما بسیار کمتر از جامعه کنونی ما ، چرا که خودآرایی و جلب توجه دیگران یکی از خصلت های عالی خدادادی در وجود زن می باشد اما اسلام برای این خصیصه چهارچوب مشخصی تعریف کرده است گه اگر از آن حدود خارج شود ، تبدیل به یک معضل بزرگ برای جامعه خواهد شد و جامعه را دچار یک بحران خواهد نمود دقیقا همانند جامعه ما.
در دیدگاه نظام عرضه و تقاضا ، زمانی که تقاضا کاهش می یابد عرضه نیز متقابلا کاهش خواهد یافت ، به عبارت دیگر اگر تقاضای ارضای جنسی از سطح جامعه ، از طرف مردان کاهش یابد ، قطعا عرضه ( بی حجابی و خودنمایی ) نیز کاهش خواهد یافت هر چند که هیچگاه به صفر نخواهد رسید. به دیگر بیان ، اگر مردان یک جامعه نگاه خود را کنترل کنند ( کنترل نگاه به عنوان اصلی ترین عامل کنترل شهوت ) تبرج و خودنمایی در آن جامعه به حداقل خود خواهد رسید و این دستور مستقیم خداوند می باشد که در قرآن کریم و در آیه 30 سوره نور و آیه 33 سوره احزاب به آنها اشاره شده است.
در جامعه امروز ما ، متاسفانه خودنمایی و تبرج نشانه روشنفکری تلقی می شود و پوشش و حیا نشانه عقب ماندگی.
چادر به جای اینکه نشانه یک فرهنگ و تفکر باشد یک لباس تلقی می شود و ... .
اکنون در جامعه ، دو پوشش کامل داریم : یکی روپوش و مقنعه است که کامل است. از نظر اسلام هم هیچ ایرادی ندارد ؛ به شرطی که این روپوش گشاد باشد و موها مشخص نباشد و سایر شرایط مشخص شده. یکی هم چادر ( البته به معنای واقعی کلمه نه به معنای یک لباس ) اما اگر دختری خواست حیایش را زیاد کند ، از بین این دو تا پوشش پوششی را انتخاب می کند که با آن در جامعه حیایش بیشتر حفظ می شود. یعنی به راحتی‌اش نگاه نمی‌کند ، به حیایش نگاه می‌کند. به حرف مردم نگاه نمی‌کند، به حیایش نگاه می‌کند. اگر می‌خواهد یک روپوش بپوشد ، که یکی‌ رنگش سبک است و دیگری ‌ رنگش سنگین  ، نگاه می‌کند منی که می‌خواهم باحیا باشم، کدام رنگ برای حیای من بهتر است. اگر کسی هم بگوید: رنگ‌های تیره دل‌ها را می‌گیرد، می‌گوید: می‌خواهم دل آن نامحرمی که می‌خواهد به من  نگاه کند بگیرد و به من نگاه نکند . اگر پوشش اول یعنی روپوش و مقنعه را انتخاب کرد باید بیشتر مواظب حیایش باشد چرا که شیطان قدم به قدم عمل می کند. اول می گوید مقنعه زشت است ، روسری سر کن اما محکم که یک تار مو هم مشخص نباشد! در گام های بعدی روسری عقب می رود ، روپوش کوتاه می شود و ...  و به خود که می آید می بیند کاملا بی حجاب شده است.
 
مطلبی که ذکر آن خالی از لطف نیست اینست که ، اصلی ترین مشکل ما در این زمینه ، پیدایش و استعمال کلمه بی معنای " بد حجاب " و اخیرا  " شل حجاب " می باشد. این کلمات نوعی مشروعیت به بی حجابی می دهند که شخص بی حجاب فکر می کند اتفاقی نیفتاده و فقط کمی حجابش شل شده است!! ظاهرا لازم است به تعریف حجاب بازگردیم تا مشکل حل شود. اصولا فلسفه حجاب و پوشش باید این باشد که مانع از جلب توجه نامحرم شود اما در جامعه ما ظاهرا نقض غرض رخ داده است و همین بی حجابی  ( به غلط بد حجابی ) خود عاملی برای جلب توجه بیشتر نامحرمان شده است اینجا است که باید گفت : " ... وای به روزی که بگندد نمک" .
در پاسخ افرادی که مدعی هستند دلیل وضعیت اسف بار فعلی جامعه دستورات دین است باید خاطرنشان کرد که کدام دین؟ دینی که به آن عمل نمی شود؟!! کجای دین گفته که یک شال روی سر بیندازی و اسمش را بگذاری حجاب؟
جامعه ما قرار بود یک جامعه اسلامی باشد ، جامعه ای باشد که در آن دستورات دین اجرا شود. این مطلب به این معنا نیست که امروز جامعه ما یک جامعه اسلامی است.
طبق معمول دنبال یک مقصر هستیم که تمام این معضلات را گردن او بیندازیم ، اما اگر واقع بینانه وضعیت امروز جامعه و دختران و پسران را بررسی کنیم ، به این نتیجه می رسیم که بیش از اینکه خود جوانان مقصر باشند ، پدر و مادرها و کلا خانواده ها تقصیر کارند ، البته در این میان دولت ها و نظام نیز بی تقصیر نبوده اند.