اخلاق فردی جوانان(قسمت اول)
جوان چگونه میتواند اخلاق خود را اصلاح کند؟
یکی از پرسشهای مهم در زمینهی اخلاق که برای بیشتر جوانان مطرح است، این است که چگونه میتوان از رذایل اخلاقی فاصله گرفت و به فضایل اخلاقی نزدیک شد؟ چگونه میتوان خود را از اخلاق رذیله دور کرد و به صفات حمیده آراسته نمود؟
اصلاح اخلاق هر چند برای قشر جوان، امری دشوار مینماید، ولی با بروز و ظهور برخی حوادث تلخ و مصایب زندگی، از مهمترین دغدغههای ذهنی آنان است؛ چرا که جوان، طالب کمال و سعادت خویش است و نیک میداند که با فساد اخلاقی و رفتار ناشایست، به این مطلوب نخواهد رسید و اگر با تبعیت و پیروی از هوای نفس، به ناهنجاریهای اخلاقی دست میزند، یا به خاطر جهالت و غفلت است و یا به جهت ضعف اراده؛ اما به هر حال این پرسش در ذهن او مطرح است و در باطن و درون خود، خواهان اصلاح رفتار و اخلاق خویش است.
راه حلی که بزرگان دین در این مقام ارائه دادهاند، میتواند عامل مؤثری برای اصلاح و بازسازی اخلاق به حساب آید. علاّمه طباطبایی(ره) میفرمایند:
اصلاح اخلاق و هوای نفس و تحصیل ملکات فاضله، تنها و تنها یک راه دارد، آن هم عبارت است از: تکرار عمل صالح و مداومت بر آن؛ البته عملی که مناسب با آن خوی پسندیده است، باید آن عمل را آن قدر تکرار کند و در موارد جزئی که پیش میآید آن را انجام دهد تا رفته رفته اثرش در نفس روی هم قرار گیرد و در صفحهی دل نقش بندد و زوال نپذیرد.
این تکرار عمل از دو طریق دست میدهد.
1. لحاظ کردن فواید دنیایی، فضایل و فواید علوم و آرایی که مردم آن را میستایند؛ مثلاً میگویند: عفت نفس و قناعت (کنترل شهوات نفسانی و اکتفا به آنچه خود دارد) دو وصف پسندیده است؛ چون فواید خوبی دارد، آدمی را در دنیا عزت میدهد و در چشم همگان، بزرگ جلوه نموده و نزد عموم محترم میسازد. این طریقه همان طریقهای است که علم اخلاق قدیم، یعنی اخلاق یونان بر آن اساس، بنا شده و قرآن، اخلاق را از این طریق استعمال نکرده و زیربنای آن را مدح و ذم مردم قرار نداده و ملاک را مدح و ذم اجتماعی نمیداند.
2. اصلاح اخلاق بدین صورت است که آدمی فواید آخرتی را در نظر بگیرد و این طریقه، روش قرآن است که ذکرش در قرآن مکرر آمده است؛ به عنوان نمونه، میتوان به آیه 10 سورهی زمر، آیهی 22 سورهی ابراهیم، آیهی 257 سورهی بقره و آیهی 22 سورهی حدید اشاره کرد.[1]
از مفاد آیات مزبور چنین برمیآید که انسان نتایج و آثار اعمال و ملکات روحی خود را به صورت مجسم، فردای قیامت خواهد دید؛ یعنی همین ملکات درونی و اعمال ظاهری، تجسم عینی و خارجی پیدا میکند و او را متنعّم یا معذّب خواهد کرد؛ به عنوان مثال آیهی 10 سورهی زمر میفرماید:
ای پیامبر، بگو ای بندگانی که به خدا ایمان آوردهاید، خدا ترس و پرهیزکار باشید. برای کسانی که در این دنیا خوبی کنند، خوبی هست و زمین خدا بسیار پهناور است؛ همانا صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.
و یا در آیهی 22 سورهی ابراهیم آمده است:
و چون حکم به پایان رسد، در آن حال شیطان گوید: خدا شما را به حق و راستی وعده داد و من شما را وعده دادم؛ پس خلف وعده کردم و برای من علیه شما هیچ حجت و دلیلی نبود؛ مگر این که شما را به باطل دعوت کردم و شما مرا اجابت کردید، پس امروز شما ابلهان که سخن بیدلیل مرا پذیرفتید مرا ملامت نکنید؛ بلکه نفس پر طمع خود را ملامت کنید که امروز نه شما فریادرس من توانید بود و نه من فریادرس شما. من به شرکی که شما به اغوای من آوردید، معتقد نیستم. آری در این روز، ستمکاران عالم را عذاب دردناک خواهد بود.
فردی که میخواهد در مقام اصلاح آداب و رفتار خویش برآید، توجه به آثار و نتایج اخروی میتواند تأثیر به سزایی در او داشته باشد؛ چون وقتی که خداوند اخلاق زشت را مذمت میکند و دارندگان چنین اخلاقی را تهدید به آتش دوزخ مینماید، قطعاً هر عاقلی عزم بر ترک و دوری آن را اختیار میکند و یا وقتی که ذات حق، اخلاق پسندیده و نیکو را میستاید، شخص بر انجام آن تحریص و تشویق میشود؛ البته این شیوه اختصاص به مکتب انسانساز اسلام ندارد؛ بلکه در سایر ادیان الهی و کتب آسمانی از قبیل تورات و انجیل، بدان تأکید شده است.
چگونه میتوان اخلاق پسندیده را در خود تداوم بخشید؟
بسیاری از آداب و رفتاری که از ما صادر میشود، ناشی از خُلقیاتی است که در باطن ما وجود دارد. در واقع خُلقیات باطنی موجب بروز و ظهور آن آداب است. به تعبیر زیبای عرفا، صادرات انسان، هماهنگ با واردات او است و هر آنچه را در باطن خویش وارد کرده و جزء ملکات نفسانی او شده است، غالباً از او ظاهر میشود.
پرسشی که در این بین مطرح است، این است که چه باید کرد تا این صفات اخلاقی در ما دوام و قوام یابد و از حالت مقطعی و گذرا بیرون آید؟
پیشنهاد علمای علم اخلاق این است که باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد و این مقام به دست نمیآید، مگر با تکرار عمل. با تکرار عمل میتوان اخلاق پسندیده را در شخصیت خویش متجلی ساخت و آن را جزئی از صفات ذات خود قرار دارد؛ چنان که علاّمه طباطبایی(ره) میفرمایند:
طریقهی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ میکنند ثابت گردد و راه علمیاش این است که به خوبیهای آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است.[2]
علمای علم اخلاق، رعایت سه اصل کلی را در این زمینه توصیه مینمایند و هرگاه کسی بخواهد متخلّق به اخلاق الهی گردد و آن را در خویشتن خویش دوام و قوام بخشد، لازمهاش مراعات این سه اصل است:[3]
1. مشارطه: در هنگام صبح، وقت برخاستن از خواب و شروع به کار، با نفس خویش شرط کند که از حدود و احکام الهی تخطّی نکند و گناه و معصیتی را مرتکب نشود و در حد توان خود خدمت به خلق نماید.
2. مراقبه: یعنی از شرطی که در ابتدای صبح با نفس خود بسته، محافظت و مراقبت نماید. او باید در طول روز با همان شرط ابتدایی زندگی کند؛ چون هر عقل سلیمی حکم میکند که تخلّف از شرط حرام است، پس همواره باید کشیک نفس بکشد و مراقب باشد که از مسیر حق منحرف نشود.
3. محاسبه: در وقت خواب باید آنچه را که در روز انجام داده، محاسبهی کامل نماید و اگر خیانتی از نفس او سرزده، فوراً توبه نمود، و نفس را تأدیب نماید که اصطلاحاً به این اصل، معاقبه و معاتبه هم گفته میشود؛ یعنی تعقیب نمودن و مورد عتاب قرار دادن نفس؛ و اگر خطایی از او سر نزده است خدای تعالی را شکر کند و مواظب باشد و توجه و عنایت داشته باشد که شاید در این خواب به او موهبت و عنایتی از جانب حق بشود؛ چون برای بسیاری از انبیا و اولیا، اولین بار در عالم خواب مکاشفاتی دست داده است.
آنان که متخلق شده، و این مسیر را طی کردهاند و به کمالاتی دست یافتهاند، بر این اصول تأکید بسیار دارند و عرفا هم گفتهاند که مواظب اعمال روزانهتان باشید تا شب چیزی نصیب شما شود. پیامبر(ص) خطاب به اصحابش فرمود:
آیا همان طور که حیواناتِ خود را در شب علوفه میدهید و آنها را در جایی میبندید که خوردند و سپس شبی را به روز آوردند و شبی حیوانی داشتهاند، شما هم آنچنان شب را به روز آوردهاید؟ یا شبی انسانی داشتهاید که شکارهایی کردهاید و مبشّراتی دارید؟ خداوند فرمود: وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً.[4]
و نیز در دقت و توجه به اعمال و رفتار و نیّات باطنی فرمود:
حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا؛ قبل از این که به حساب اعمال شما برسند و آن را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند، خود به آن بپردازید.[5]
ادامه در قسمت دوم