روابط دختر و پسراز منظر دین و اخلاق(قسمت دوم)
1. کلّیه ى نوجوانان، بحران و انقلاب عمیق و شدید شخصیّتى را نمى گذرانند و تحمّل بلوغ بر حسب وضعیّت اجتماعى و شخصى افراد مختلف تغییر مى کند.
2. تغییرات بیولوژیک (زیستى) را نمى توان، بحران در تمام زمینه هاى روانى و رفتارى دانست.
3. در روان شناسى اجتماعى و تحلیل روانى، تعارض ها را منحصر به دوره ى بلوغ نمى دانند و نشانى از بحران خاصّى در دوره ى بلوغ نمى بینند.
پس به صورت کلّى و فراگیر نمى توان قائل شد که همه ى نوجوانان و جوانان دچار بحران شدید فکرى و تزلزل شخصیّت مى شوند; به صورتى که قادر به تصمیم گیرى درست نیستند، و همین دو دسته شدنِ روان شناسان، مى تواند شاهدى بر عمومیّت نداشتن این قضیّه باشد که همه ى جوانان دچار این بحران نشده، بلکه به دو گروه تقسیم مى شوند. اما بر این نکته نیز ادغان مى کنیم که جوانى، بدون دغدغه هاى مختلف روحى و فکرى نیست و جوان در پى جستوجوى مفاهیم و صفاتى است که تشکیل دهنده ى شخصیّت و هویّت اوست و او در پى بازسازى و پى ریزى هویّت شخصى است و از جمله مشغله هاى ذهنى او اهداف بلند، انتخاب شغل، رفتار و تمایل جنسى و مذهب و ارزش هاى اخلاقى است.[43]
بدیهى است، همان گونه که گفتیم، در ایّام جوانى، شوقِ جنسى و احساسات، بر روان آدمى سایه انداخته، ناخودآگاه به رفتار و سخن و نگاه جوان رنگ و لعاب دیگر مى بخشد. در این میان، التهاب و هیجان چنان به اوج مى رسد که آهنگ صدا و رفتار و حرکات را تحت تأثیر قرار مى دهد.
و اگر به این بیدارى طبیعىِ غریزه، محرّکاتِ عصر ارتباطات (فیلم و عکس و...) را ضمیمه کنیم در مى یابیم که کفِّ نفس و صبر، بسیار مشکل است و اگر این تمایلات شدید از راه صحیح و قانونى ارضا نشود، امکان انحراف جوان مى رود و این انحراف، اغلب به صورت کام جویى بدلى تجلّى مى کند که آثار مخرّبى بر روح و روان و جسم او نهاده، سلامت فرد و جامعه را به خطر مى اندازد. از جمله ى انحرافات، ابتلا به خودارضایى، هم جنس بازى، خود فروشى و چشم چرانى را مى توان نام برد.
حال باید بدانیم با طبیعت و غریزه چه رفتارى کنیم؟ آیا طبیعت حاضر است خواسته هاى خود را به تأخیر بیندازد؟ آیا تا ما آمادگى لازم را تحصیل نکردیم، غریزه ى جنسى ما را رها مى کند؟
آیا باید به خاطر خطرات ناشى از دوران بلوغ، از ازدواج سرباز زد و رهبانیّت و یا انحراف در مفاسد را پذیرفت؟
این جاست که بسیارى از دست اندرکاران امور جوانان، ازدواج را به عنوان تنها راه صحیح و کامل، پیشنهاد نموده، بر این باورند که جامعه، دولت و خانواده، باید تمام تلاشِ خود را براى تسریع در امر ازدواج جوانان معطوف سازند. خود جوانان نیز خواستار تسهیلات هر چه بیش تر در این امرند تا پاسخ گوى نیازهاى روحى و جسمى آنان باشد. بنابراین دین حیات بخش اسلام تأکید فراوانى بر ازدواج داشته، آن را مایه ى سلامت دین و روان جوان مى داند.[44] البتّه تنها بلوغ جسمى را نمى توان شرط ازدواج دانست; بلکه رسیدن به سنّ رشد نیز لازم است. شهید «مطهرى»(رحمهم الله) در این باره مى گوید:
از نظر اسلام مسلّم است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، اختیاردار خود هستند.[45]
از شرایط لازم ازدواج، شناخت درست دختر و پسر از یک دیگر و رعایت شرایط همسانى در مسائل اعتقادى و خانوادگى و تحصیلات است و جوان و نوجوان مى تواند براى جبران ضعف هاى ناشى از این دوره، از کمک خانواده و مشاوران دلسوز استفاده نموده، از تجارب آنان بهره مند شود.
در پایان، خاطرنشان مى شود که نقش ازدواج در رشد و تعالىِ فکرى و روحى جوانان، نباید مورد غفلت واقع شود. ازدواج، ظرفیّت ها و استعدادهاى خفته ى جوان را شکوفا کرده، به آهنگ رشدِ آن سرعت مى بخشد. جوان با احساس مسئولیّت در رفتار و اعمال خود دقیق تر شده، سریع تر به پختگى اجتماعى مى رسد و نسبت به مسائل جامعه نیز حساس تر مى شود و با دقت و تیزبینى بیش ترى بدان ها مى پردازد.
بهترین زمان براى ازدواج چه سنّى است؟ آیا ازدواج در اوایل جوانى با شرایط کنونى جامعه مناسب است؟[46]
پروردگار عالم، انسان را به گونه اى آفرید که بدون همسر، ناقص است و براى رشد و تعالى و پاسخ گویى درست به نیازهاى روحى و جسمى، نیازمند تشکیل خانواده مى باشد.
همیشه براى جوان این پرسش مطرح است که «چه زمانى ازدواج کنیم؟» در پاسخ باید گفت: زمان مناسب، هنگامى است که بلوغ جنسى و عقلى در انسان به کمال برسد و انسان به حدّ رشد رسیده باشد. هر زمانى که از درون انسان، این نیروى فطرى و غریزى، نداى طلب سرداد و احساس نیازِ روحى و جسمىِ انسان را گوشزد نمود و خویش را آماده ى قبول مسئولیّت احساسات و عواطف طرف مقابل معّرفى نمود، هنگام ازدواج است.
هر کس مى تواند به خوبى این ندا را از درون خود بشنود; البته به شرطى که این نیرو در اثر بعضى عوامل، که باعث بلوغ زودرس مى شوند، منحرف و بیمار نشده باشد.
کسى که به خوبى غوغاى درونش را درک مى کند و احساس نیاز به همسر را هم چون غذاى روزانه لمس مى کند و به سوى جنس مخالف کشیده مى شود و همیشه غرق در افکار و رؤیاها، دل نگران تنهایى و پریشانى خود است و به خوبى مى داند که ایام بچّگى، گذشته و تحوّلى در او به وجود آمده و دایم به دنبال گم شده اى است که آرامش بخش لحظه هاى سکوت و تنهایى او باشد و همچون یار و یاورى غمخوار با تمام وجود درکش کند، چنین کسى به بلوغ لازم براى ازدواج رسیده است و تأخیر در آن جز پشیمانى و حسرت ارمغان دیگرى ندارد. البته جوانى که هنوز ازدواج را نوعى بازى کودکانه مى پندارد و تنها هدف آن را تخلیه ى نیروى تحریک شده از محرّکات گوناگون، تلقّى مى کند، هنوز به بلوغ فکرى لازم نرسیده است.
جوان باید به این نکته برسد که در کنار همسر، جداى از آن که به نیازهاى روحى و جسمى خود پاسخى درست مى دهد، در مقابل سلامت جامعه ى امروز و آینده مسئول است; بنابراین در انتخاب همسر باید دقّت لازم را نموده، فردى را برگزیند که با تعهّدى عمیق و مقدّس، به سوى ایجاد کانونى گرم و با صفا براى تأمین نیازهاى روحى و روانى و جسمى و تربیت نسل آینده، گام بردارد.
چه بسا جوانانى با رسیدن به بلوغِ لازم، احساس نیاز نموده، خویشتن دارى برایشان مشکل است، اما به سبب فضاى جامعه و به خیال عدم استقلال مالى و به ویژه با عدم مساعدت خانواده، تن به ازدواج نمى دهند. بسى روشن است چنین جوانى که به بهانه هاى تحصیل و مشکلات مالى و هزینه ى جشن، ازدواج را به تأخیر بیندازد، خواه ناخواه طراوات و طهارت روح او از بین رفته و به روابط غیر قانونى با جنس مخالف تن داده، به انحراف کشیده مى شود که به اعتراف همه ى روان شناسان و جامعه شناسان، عواقب آن از هر معضل دیگرى زیان بارتر است.
جوان فرسوده اى مى گفت:
چندین سال است که استمنا مى کنم. اکنون برایم همسرى گرفته اند، به او میل ندارم و نمى توانم از او لذّت ببرم. هنوز هم استمنا مى کنم و این کار را بر مباشرت با همسر ترجیح مى دهم[47].
به اعتراف کارشناسان علوم تربیتى و علوم اجتماعى، ازدواج در سنین جوانى، بهترین راه حل براى سلامت فرد و جامعه است. دختر و پسر مى توانند با نامزدى شرعى، هم از لذایذ زندگى بهره مند شوند و هم عفاف و طهارت جسم و روح را نگه دارند و در عین حال، به خاطر این که مسئولیّت هاى زندگى بر دوششان نیست، ادامه ى تحصیل دهند.
بدیهى است در صورت همراهى و برنامه ریزى درستِ خانواده ها، مى توان این گونه نامزدى را راه حلّ مناسبى براى وضعیت کنونى جامعه دانست.[48] هر چند باید در مدت زمان آن دقت نمود و مناسب با شرایط و محیط افراد عمل کرد تا آثار سوئى از آن به بار نیاید.
آیا هم کلام و هم قدم شدن در حدّ شرعى براى آشنایى قبل از ازدواج اشکال دارد؟
در ابتدا باید اشاره نمود که منظور از هم کلام شدن و هم قدم شدن در حدّ شرعى چیست؟ اگر منظور شما، رابطه ى رسمى و با موافقت خانواده و به صورت عقد موقّت است - که در برخى از مناطق ایران مرسوم شده است - اشکالى ندارد. بلکه از جهات مختلف مفید مى باشد و دختر و پسر مى توانند براى شناخت و تفاهم بیش تر تلاش نموده، آماده ى زندگى مشترک گردند. اما اگر مراد، رابطه اى غیر از آن باشد، دیگر شرعى نبوده و مانند سایر دوستى ها و رابطه هاست; اگر دختر و پسرى مراحل انتخاب را گذراندند و از جهات مختلف به نظرات مثبتى رسیدند و قصد ازدواج دارند، مى توانند با هماهنگى خانواده ها، با هم صحبت و تبادل افکار کنند تا تصمیم نهایى را بگیرند و در این صورت، هم کلام شدن بدون اشکال است; البته فقط براى مدتى که لازم است، معمولا با یک یا دو جلسه.
در این جا لازم است یادآورى کنیم که هدف بیش تر جوانان، به ویژه دختران در برقرارى ارتباط با جنس مخالف، ازدواج بوده، در آرزوى یافتن همدلى صادق براى زندگى مشترکند; این دسته از جوانان باید بدانند که ازدواج باید با دیدى باز و شناختى کامل از روحیّات و اخلاق و سلیقه هاى یک دیگر صورت پذیرد تا دختر و پسر به اتّحاد و یکرنگى هر چه بیش تر رسیده، در فراز و نشیب زندگى، یار و یاور هم باشند و به کمک عشق و محبّت راستین، در کوران مشکلات مقاومت نمایند. اما چه شناختى براى ازدواج لازم است و چگونه مى توان به خصوصیّات واقعى طرف مقابل پى برد و از زوایاى مخفى اندیشه و روحیّات و اخلاق او سر در آورد؟ آیا به صرف اظهار محبّت به روش هاى گوناگون، مى توان به همه ى این ها پى برد؟ آیا دختر و پسرى که غرق در احساسات و غرایز بوده، همه چیز را با خوش بینى و حسن نیّت - که لازمه ى این سن و سال است - مى بینند مى توانند به شناخت لازم برسند؟ جداى از آن که غریزه ى جنسى و شهوات نیز بر دل و دیده ى آن ها حکومت مى کند.
دوستى ها و روابط قبل از ازدواج، شناخت لازم را براى زندگى تأمین نمى کند و دو طرف را از الزامات و تعهّدهاىِ درونى نسبت به عشق و خانواده و مسئولیّت زندگى و مقدار ظرفیّت هاى روانى و اخلاقى آن ها باخبر نمى سازد; بلکه شناختى سطحى و کاملا عاطفى و احساسى است.
در شناختِ لازم براى ازدواج، باید معیارها و ملاک هاى اساسى، چون: ایمان و دین دارى، اصالت و شرافت خانوادگى، اخلاق نیک و حسن معاشرت، رعایت همسانى و کفو بودن در مسائل فرهنگى، خانوادگى و اقتصادى و... را در نظر گرفت، و با مطالعه بر روى خانواده ى طرف مقابل و اخلاق و ایمان سایر اعضا و آشنایى با بافت فرهنگى و تربیتى آنان و با صحبت هاى رسمى با طرف مقابل - البته به دور از تسلّط غریزه ى جنسى و احساسات - مى توان به شناخت لازم دست یافت.
در صورتى که خانواده براساس آشنایى سطحى و خیابانى بنا شود، در معرض خطر از هم گسستگى است و با مشکل کوچکى متزلزل مى شود. در یکى از نشریات، حکایت هشدار دهنده اى درج شده که مردى بعد از پنج ماه زندگى مشترک، به دادگاه آمده بود تا همسرش را طلاق دهد و در بیان علت آن مى گفت:
از همسرم شناخت کافى نداشتم و امروز دیگر نمى توانم زندگى ام را با او ادامه دهم. او در چگونگى آشنایى و ازدواج خود مى گوید: در یک تولیدى پوشاک کار مى کنم. چند وقت قبل از ازدواج با او، بر حسب تصادف، شماره ى محل کار مرا مى گیرد که براى اوّلین بار پاسخ گوى تماس او مى شوم و دوباره این کار تکرار مى شود و نهایتاً به ملاقات هاى حضورى در خیابان و ازدواج مى انجامد; اما حالا دریافتم که این ازدواج پیامد خوبى ندارد.[49]
دکتر «شیخى» در مصاحبه اى مى گوید:
عشق و علاقه هایى که اغلب در آشنایى هاى خیابانى و .... حاصل مى شود، بیش تر در همان دوران پایدارند و هنگام تشکیل زندگى، این قبیل دوست داشتن ها به سردى مى گراید و در نهایت، برخى به طلاق مى انجامد.[50]
پس بهتر است، از این گونه دوستى ها پرهیز نمود و به تعالیم تربیتى اسلام تمسّک جست و چشم و دل خود را پاک نگه داشت و به هنگام ازدواج، با مشاوره ى خانواده، با دخترى با ایمان و عفیف و خانوده دار ازدواج نمود و خود را از آلودگى ها حفظ کرد.
روابط دو دانشجویى که با توافق خود و والدین قصد دارند در پایان تحصیلات با هم ازدواج کنند، چگونه است؟
ازدواج مهم ترین حادثه ى زندگىِ انسان است که خوش بختى و سلامت آینده، در گرو این تصمیم است. اگر بتوانیم یار و یاورى پاک و صادق براى زندگى مشترک برگزینیم و همدلى همراه بیابیم، مى توان گفت که به خوش بختى و شادى دست یافته ایم. نکته ى مهم، در یافتن شخص مناسب و شناخت صحیح از اوست. روابط دو دانشجو - هرچند با توافق والدین - اگر بدون خواستگارى رسمى و عقد شرعىِ موقّت یا دایم باشد، از نظر شرعى توجیه پذیر نیست. حال در این هنگام که دو جوان به تفاهم رسیده و هم دیگر را قبول دارند و دو خانواده نیز موافقند، چه خوب است این روابط به صورت رسمى در آورده شود که هم سبب پایدارى و تعهّد عمیق شود و از تزلزل خارج گردد و هم از نظر شرعى، نگاه ها و روابط دوستانه و عاشقانه حرام نباشد و زوجین در کمال آرامش روحى و روانى از گرماى وجود هم لذت برده، خود را از آلودگى ها مصون دارند. البته گفتنى است که ازدواج باید با دیدى باز و شناختى کامل از روحیّات و سلیقه هاى فردى صورت گیرد و دختر و پسر از اندیشه ها و زوایاى مخفى اخلاق و رفتار یک دیگر، تا حدّ امکان، شناخت پیدا نمایند و هر چه این شناخت عمیق تر باشد، در زندگى به اتّحاد و وحدت بیش ترى رسیده، در فراز و نشیب زندگى با اندک ناملایمات و اختلاف سلیقه، کانون گرم خانوادگى به خطر نمى افتد. در ازدواج باید به معیارهایى که در پاسخ پرسش قبل ذکر شده، توجّه کافى نمود تا به آینده اى سرشار از صفا و یکرنگى و محبّت دست یافت.
چگونه مى توان دوستى قبل از ازدواج را به صورت شرعى انجام داد؟[51]
یکى از مشکلاتى که جامعه ى امروزى با آن رو به روست، بحث ارتباط دختر و پسر است. البته این مسئله در این سؤال، با عنوان دوستى قبل از ازدواج مطرح شده و شاید منظور رابطه اى است که مقدمه ى ازدواج به حساب آید.
به راستى چرا امروزه برخى از جوانان، بر دوستى و روابط اصرار مىورزند و انگیزه ى اصلى آن ها چیست؟ آیا غیر از این است که در حال حاضر، محرّکات جنسى فزونى یافته و جلوه گرى و دلبرى و بدحجابى ها فراوان شده و نگاه هاى هوس آلود و حجب و حیا کم رنگ شده است; تا حدّى که بعضى از جوانان پاک و معصوم و متشرّع ما نیز به دنبال راه حل شرعى براى این نوع کامیابى هاى انحرافى و زودگذرند؟ البتّه در طبیعت انسان، کشش درونى به جنس مخالف وجود دارد که اسلام براى ارضاى صحیح آن، ارتباط قانونى و ضابطه مند را مطرح کرده و خواستار آن است که افراد در سطح جامعه، بر اساس احترام متقابل و بر مبناى عواطف پاک و خالصانه و به دور از هوى و هوس با هم ارتباط داشته باشند.
در نتیجه، حکم دوستى هاى قبل از ازدواج، اگر تنها براى کامیابى هاى جنسى و در اثر غلبه ى شهوانى باشد، معلوم است.
و اگر دختر و پسر بعد از شناخت اجمالى با فرد و خانواده ى او، احساس تفاهم نمایند و در ظاهر نیز مانعى بر سر راه ازدواج آنان نباشد و خودشان هم قصد جدّى داشته باشند، مى توانند به صورت رسمى، به دور از مسائل شهوانى، چند جلسه اى با هم صحبت کنند تا به صورت دقیق با افکار و عقاید هم آشنا شوند و بهتر است براى آشنایى کامل، مدتى به صورت نامزدى شرعى (بعد از عقد موقّت یا دایم) با هم ارتباط داشته باشند تا آماده ى زندگى مشترک گردند.
جوانى هستم که هر گاه به ارتباط دختر و پسر فکر مى کنم، به آن علاقه مندم، آما اجازه ى این کار را به خود نمى دهم; چه کنم؟[52]
در بخش نخست و صفحات پیشین، درباره ى نیاز طبیعى دختر و پسر به یک دیگر مطالبى بیان شد. آنچه مهم است زمینه سازى و ایجاد بسترى مناسب براى پاسخ به آن است. بنابراین کشش درونى به جنس مخالف و میل به دوستى و مصاحبت با آنان، امرى طبیعى است، اما نکته ى مهم در این است که آیا ارتباط و دوستى، نیازهاى روحى و روانى شما را به طور کامل ارضا مى نماید و یا این که براى حلّ یک مشکل، گرفتار مشکلات متعدّدى مى گردید؟
اگر تا کنون به این کار اقدام نکرده اید و به خود اجازه ى ایجاد رابطه نداده اید، از این تصمیم درست خود، خرسند باشید; زیرا جوانانى که به این راه کشیده مى شوند، اوّلین چیزى که از دست مى دهند، گوهر ارزشمند عفاف و پاکى است. در پاسخ به پرسش هاى قبلى درباره ى آثار و پیامدهاى منفى این گونه روابط، به اندازه ى کافى سخن گفتیم که از جمله ى آن ها، کاهش آرامش روانى، استوارى اجتماع، تزلزل کانون خانواده و افزایش فساد و انحرافات را مى توان نام برد. بنابراین درست است که جوانان بعد از بلوغ و بیدارى غرایز، به طور طبیعى به جنس مخالف علاقه مند مى گردند و خواستار ایجادِ روابط دوستانه مى شوند تا روح و جسم آنان را آرامش بخشد، اما دوستى هاى خیابانى و ... پاسخ درستى نبوده، مشکل جوانان را حل نمى کند و همان گونه که گفتیم، ازدواج، صحیح ترین راه است.
جوان با پذیرش پیمانِ زناشویى و با مورد اعتماد قرار گرفتن، پیوسته احساس ارزشمندى مى نماید، و شخصیّت او تثبیت و استعدادهایش شکوفا مى گردد.
این تحوّل، جوان را از انحرف در هرزگى و بى برنامگى و اسراف و فرو رفتن در لاک خود باز مى دارد. پسرى که ازدواج نموده است، دیگر در هیچ غروبى دلش نمى گیرد و در روز تعطیل، بى حوصله و سر در گم نمى ماند. بلکه در کنار همسر و فرزند خود، در کنار همه ى عشق و امید و در دنیایى از احساسات پاک، شادمانه پرواز مى کند و اگر براى جوانى، شرایط ازدواج فراهم نیامده و یا فردِ مورد نظر را نیافته است، باید با عفاف و خویشتن دارى و پرهیز از محرّکات جنسى، از گوهر طهارت و سلامت پاسدارى کند تا به لطف و یارى پروردگار، در زندگى، موفّق و سربلند باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها
[1]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[2]. مرتضى مطهرى، حق و باطل، ص 135.
[3]. همو، مسئله ى حجاب، ص 241.
[4]. سوره ى نساء، آیه ى 19.
[5]. آیت الله جوادى آملى، زن در آیینه ى جلال و جمال، ص 394 و 395.
[6]. همان، ص 397.
[7]. علامه ى طباطبایى، تفسیر المیزان، هـ، ج، 4، ص 37.
[8]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[9]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[10]. ماه نامه ى کیان، بهمن 77، مصاحبه با آقاى فولادوند.
[11]. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، ص 69.
[12]. ر.ک. سوره نور، آیه ى 31.
[13]. ر.ک. سوره ى احزاب، آیه ى 33.
[14]. در بخش هاى بعدى به این آمار و ارقام خواهیم پرداخت.
[15]. مرتضى مطهرى، مسئله ى حجاب، ص 113 و 114.
[16]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص97.
[17]. مسئله ى حجاب، ص130.
[18]. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در اسلام و غرب، ص 10.
[19]. راسل، زناشویى و اخلاق، ص 25 و 26، به نقل از اخلاق جنسى در اسلام و غرب، ص 10.
[20]. وسائل الشیعه، ج 3، ص 3.
[21]. سوره ى روم، آیه ى 21.
[22]. مرتضى مطهرى، اخلاق جنسى در ...، ص 15.
[23]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 75، باب 49 نکاح و ص 83 باب 57 نکاح.
[24]. وسایل الشیعه، کتاب التکاح، ج 14، ص 9 و 74 و 75 و 83 و 118.
[25]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[26]. ر.ک. سوره ى رم، 21.
[27]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
[28]. همان، ص 6.
[29]. شکوه نوابى نژاد، مشاوره ى ازدواج و ...، ص 5.
[30]. سوره ى روم، 21.
[31]. همان، ص 6 و 7; براى مطالعه درباره اهداف ازدواج ر.ک: آیت الله امینى آیین همسر دارى، ص 11 ـ 23).
[32]. استادان طرح جامعه و آموزش خانواده، جوان و تشکیل خانواده، ص 109 و 129.
[33]. شهید مرتضى مطهرى، جاذبه و دافعه ى على(علیه السلام)، ص 40.
[34]. جوان و تشکیل خانواده، ص 108 و 129; کتاب مشاوره ى ازدواج، ص 5 ـ 10.
[35]. مرتضى مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص398.
[36]. ر.ک. سوره ى بقره، 178.
[37]. غلامعلى حدال عادل. فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 72.
[38]. ایور موریش، درآمدى بر جامعه شناسى تعلیم و تربیت، ص 172.
[39]. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص462.
[40]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[41]. احمد احمدى، روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 20; نماینده ى این گروه پیاژه و الون هستند.
[42]. نماینده ى این گروه، گزل مى باشد; روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 19.
[43]. دکتر ایزدى، مسائل نوجوانان، ص 22; به نقل از روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 118.
[44]. وسائل الشیعه، ج 14، کتاب النکاح، ص 1 ـ 30.
[45]. مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 77.
[46]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.
[47]. على اکبر مظاهرى، جوانان و انتخاب همسر، ص 24.
[48]. ر.ک: آل اسحاق، دوران نامزدى، حل مشکل جوانان، رسالت: شماره ى 2102، 1/2/1372; هم چنین ر.ک: جوانان و انتخاب همسر، ص 240.
[49]. هفته نامه ى دیدگاه، پیش شماره ى 3، آبان 79، ص 5.
[50]. پیشین
[51]. از سؤالات ارسالى به مرکز.
[52]. از پرسش هاى رسیده به مرکز.