روابط دختر و پسر ؛ رضا فرهادیان
مقدمه
علی رغم اینکه افراد ناآشنا به مبانی دینی، اسلام را بدان متهم میکنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است، احادیث صریحی داریم که طالب علم و دانش و فرا گیرندة آن، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و برای کسب دانش و کارهای مفید اجتماعی، دختران و پسران میتوانند با حفظ پوشش و عفاف، به راحتی در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند.
حضور دختر و پسر در اجتماع، با اختلاط دختر و پسر، یکی نیست. روابط اجتماعی به سبکی که دنیای غرب آن را پذیرفته است و رواج میدهد، اختلاط دختر و پسر است و پیامدهای زیانبار آن را نیز میبیند و به روی خود نمیآورد.
اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است، نه با شرکت دختر و پسر در مجامع عمومی و علمی با حفظ حریم. آنچه در جامعه اسلامی مذموم است، روابط ناصحیح دختر و پسر در جامعه است، نه حضور فعال آنها در اجتماع.
از زمان رسول اکرم (ص)، در جامعه مسلمین، غالباً سنت جاری بر این بوده که حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه، با صیانت از قلمروهای شخصی و توأم با پاک دامنی و بزرگ منشی باشد. دختران و پسران و زنان و مردان، هیچ گاه از مجالس و محافل عمومی و مساجد، منع نمیشدهاند؛ ولی همیشه حفظ «حریم» و «حرمت» و «کرامت» و «عفاف»، به عنوان یک اصل در جامعه حکومت کرده و رعایت شده است. رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومی و مساجد و حتی کوچه و خیابان و بازار و ... به طور مختلط و دوش به دوش نبوده است. روشی که همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامی است و به وضوح با فرهنگ غربی متفاوت است.
آزادی دختر و پسر
اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاکی و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاهها، شنیدنها و مکالمات مستمر تأکید دارد و به هیچ عنوان راضی نمیشود که حریم قدسی دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایرة عفت و پاکی خارج شود. اما دنیای امروز، تحت تأثیر فرهنگ غربی، به نام آزادی (و صریحتر بگوییم : «آزادی روابط»)، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده میکند. آزادی مورد نظر هم به جای اینکه به شکفتن استعدادها و خلاقیتها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهای شاداب جوانی شده و جوانان را از دایرة زندگی صحیح و اندیشة متعادل، خارج ساخته است.
دختری که از آغوش خانواده بیرون میآید، به کجا روی بیاورد که به دام سودجویانی که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهای انسانی او را به بازی میگیرند، نیفتد و سرنوشت و شخصیت و سلامتیاش به خاطر نیفتد؟
برخی از سنتها و آداب اجتماعی ما که جوانان را از اجتماعی شدن، ارتقای شخصیت علمی و انتخاب دوست همفکر و همسر مناسب بازداشتهاند، نه دینی و نه منطقیاند؛ اما در عین حال، کنار گذاشتن تمامی سنتها و پذیرش بیقید و شرط فرهنگ حاکم بر جهان غرب نیز رفتار عاقلانهای به نظر نمیرسد.
فرهنگ غربی، خواسته یا ناخواسته، به نام آزادی و در راه رسیدن به آن فضای جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنین فضایی، هیجانات کاذب و عطش کامجوییها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوی و لذت رفتارهای جوانمردانه و خویشتنداریهای عفیفانه را از انسان گرفته است.
در جهان به اصطلاح «آزاد»، علاقة واقعی جوانان به علم و دانش، هر روز کمتر میشود و جوانان به کار و حرفه، رغبت نشان نمیدهند و از رعایت قوانین و مقررات اجتماعی و انسانی فراری شدهاند.
در این جوامع، بر اثر بیبند و باریها و تلاشهای دائمی شهروندان برای رسیدن به منافع و رفاه بیشتر و نادیده انگاشتن حریمهای انسانی و پیامهای انبیا، هر روز، جنایات تازهای در شرف تکوین است که عشقهای دروغین خیابانی و دوستیها و ارتباطهای کوچه و بازاری، تنها نقطههای آغاز آن شمرده میشوند.
در جوامع اروپایی و آمریکایی و مقلد آنان، نسل جوان، هدف بیشترین تبلیغات رسانهای برای مصرف بیشتر محصولات تجاریاند (لباسهای مد روز و ماه و سال، لوازم آرایش و خود آرایی، فیلمها و آوازهای سبک غیر اخلاقی، مواد انرژی زا و توهم زا و ...) بدون آنکه فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونهای که درونش قرار گرفتهاند، خارج شوند.
در جامعهای که به هیچ اصل اخلاقی یا آرمان غیر مادی پایبند نیست، همگان قربانیاند، مگر آنکه به شکارچی تبدیل شوند. بدین ترتیب روشن است که روابط آزاد، لازمة اقتصاد آزاد است. برای اینکه همیشه در جهان، حرف اول را در تولید بزنند، باید جهانیان را به مصرف کنندگان دائمی محصولات مصرفی و گاهی بیارزش خود تبدیل کنند و شکسته شدن حریمها (حریم خانه، حریم خانواده، حریم شخصی، حریم سنتهای اخلاقی و ملی و ...) گام نخست در ترویج محصولات و تربیت نسل تخدیر شده و مصرف کننده است. نسلی که در گام بعدی، چه نظامی باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربی، در برابر تمام آنها که استقلال و عزت خود را پاس میدارند، خواهد جنگید!
اکنون بنگرید که در جوامع غربی و کشورهای تحت نفوذ آنان، الگوهای دخترها و پسرها، چه کسانی هستند؟ آیا افراد عالم و دانشمند و متفکر و هنرمند واقعیاند یا هنرپیشههای جلف و فاقد ابتکار و بیاندیشهای که تنها ظاهری جذاب دارند؟ آیا این روند، سقوط اخلاقی و دلیل انحطاط و موجب سرگردانی و بدبختی نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست؟ آیا متفکران و مربیان بزرگ غرب در دههها و سدههای گذشته، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمل آن همه رنج، چنین فضای فرهنگ سوز و مادیت زدهای را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جای تصحیح و ارتقای فرهنگ خویش، خود را به چنین فضای و هم آلودی بسپریم؟
حـریـم
جامعه دینی، در روابط اجتماعی خود، توجهی ویژه به حصار عفاف و حریم شخصی دختر و پسر دارد، روش اسلام، این است که انسان، معتدل و متعادل زندگی کند و از هر افراط یا تفریطی به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را «امت متعادل» مینامد و افراد اجتماع را به روش صحیح زندگی فرا میخواند و در مقررات خود، همه جنبههای نیاز دختر و پسر را در نظر میگیرد. از جمله، دختران را تا حدودی که منجر به زیان دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع، نهی نمیکند.
رسول خدا (ص) به برخی از زنان اجازه میدادند که حتی در جنگها برای امداد و کمک به مجروحان و سربازان، شرکت کنند و در تاریخ اسلام، نمونههای بسیاری برای مشارکت زنان و دختران در فعالیتهای اجتماعی ذکر شده است. روشن است که رعایت حریمها از سوی زنان و مردان، تضمین لازم برای دوام چنین مشارکتی است و حضور زنان و دختران در فضاهای عمومی یک جامعه، مشروط به صلاحیت اخلاقی و متانت مردان و پسران آن جامعه است.
روابـط آزاد
اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح «آزاد» دختر و پسر کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهای دختران و پسران دارد، تا حدی که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است.
اسلام، در عین اینکه اجازة شرکت در محافل، مدارس، دانشگاهها، مساجد و ... را به جوانان دختر و پسر میدهد، دستور میدهد که به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاستها از یکدیگر جدا باشد.
پیامبر اکرم (ص) در زمان زندگی خویش دستور دادند که در ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان، جدا باشد. و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) آن زمان که مسجدشان یک در داشت، فرمودند که شب هنگام که نماز تمام میشود، نخست خانمها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس میبینیم که در روزگار پیامبر (ص) نیز زنان در کنار مردان، در صحنههای اجتماعی از جمله مساجد حضور دارند، اما عمداً از زمینههای پیدایش کششهای جنسی، تا نهایت ممکن، کاسته میشود.
راهنماییهایی که در احادیث و آیات برای حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعی بیان شده است، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانی ـ تربیتی، رها کردن دختر و پسر در فضای جذابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پل یا گردنهای است که پهلوانها نیز در آن میلغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتی به جوانان محسوب نمیشود؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفاداری به آن دورتر میسازد.
آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقی در مورد جامعه مدنی ابراز میدارد، این است که اجتماع مدنی، تا حد ممکن غیر مختلط باشد. و جوانان در جوی سرشار از آگاهی و مسئولیت با داشتن فرصت انتخاب و حق ارضای طبیعی و کنترل غرایز، رشد کنند و خویشتنداری و عفاف، زمینه ساز ظهور چهرههای علمی و معنوی برجستهای در میان آنان گردد.
در شرایط مساعد علمی ـ معنوی که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گلهای زیبایی میرویند؛ اما در جوامع به اصطلاح «آزاد» به خاطر همه جایی شدن کششها و انگیزشهای جنسی و خروج روابط جنسی از حریم خانواده (یعنی نظام اخلاقی ارضای این غریزه)، ما کم تر شاهد ظهور چهرههای خویشتندار و پاکدامن هستیم.
چه لزومی دارد که در جامعه و محافل آموزشی و دانشگاهاهی و اجتماعات عمومی و در جریان فعالیتها و تلاشهای فردی و اجتماعی، دختران و پسران، به اصطلاح «دوش به دوش» (یعنی عملاً با تداخل حریمهای شخصی)، فعالیتهای خود را انجام دهند؟ آیا اگر همین تلاشها با حفظ حد اقلی از فاصله انجام پذیرد، نقصی در کار و افتی در فعالیتها حاصل میشود؟
این یک واقعیت است که در جریان فعالیتهای اجتماعی، تداخل قلمروهای شخصی دو جنس، آنها را از کار و تولید و فعالیت، باز میدارد. و این در مورد جوانان بیشتر صادق است؛ چرا که در میان آنها به خاطر قویتر بودن غریزه و سرعت هیجانی، خیلی زود، پای جنسیت به عرصة کار و تولید و تلاش فکری، باز میشود؛ چیزی که در جمع زنان و مردان دارای خانواده و پایبند به آن، کمتر و دیرتر اتفاق میافتد.
نگاهی گذرا به پژوهشهای روان شناسی ـ تربیتی و بولتنهای «روانشناسی کار» و آنچه هم اکنون در کارخانجات و مدارس و متروهای اروپا و ژاپن و ... در حال فراگیر شدن است (یعنی فاصله گذاری مناسب میان دو جنس، بر اساس خواست خود آنها و حتی به مقدار پیشنهادی خودشان)، تأئیدی بر مدعای ماست.
ارزشهای اخلاقی برای معاشرت
الف) در نگـاه :
رسول اکرم (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند : «ای علی ! نگاه اول، برای توست [چرا که ابزار شناخت است]؛ اما نگاه دوم به زیان توست».
حقیقت این است که در مناسبات و روابط اجتماعی دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقی، ترک نگاههای شهوانی دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذتجوییهای بیضابطه و بازی کردن با عواطف یکدیگر است.
جوانی که چشمش به جنس مخالف میافتد و احیاناً از وی خوشش میآید، میخواهد که برای بار دوم نیز به وی نگاه کند و لذت ببرد. نوبت اول، چون نگاه و تلذذ غیر عمدی است مانعی ندارد؛ ولی نوبت دوم، چون به قصد لذت بردن از دیگری و بهره جویی از سرمایة دیگر است جایز نیست.
امام صادق (ع) فرمودند : «نگاه کردن به نامحرم، تیری زهر آگین است که از ناحیه شیطان پرتاب میشود». و «چه بسیارند نگاههای کوتاه و لذتهای زودگذری که بعدها حسرتها و تأسفهای طولانی در پی خواهند داشت». با همه این مرزبندیها و سفارشهای خیرخواهانه، در اسلام نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوی آنها، چنانچه به قصد خواستگاری و ازدواج (یعنی رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش) باشد، مانعی ندارد.
ب ) در پوشش :
پوششی که اسلام برای دخترها مقرر کرده است بدین منظور نیست که جلوی فعالیتهای اجتماعی آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش دخترها در اسلام، این است که دختر در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دستها) بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.
حقیقت این است که در مسئله پوشش که در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان یک عامل موثر مطرح است، یک پرسش جدی پیش روی ماست : آیا برای خود دختر، بهتر است که پوشیده (به معنای واقعی آن) در اجتماع ظاهر شود، یا نیمه عریان؟ آیا با توجه به احساسات و کششی که دختر و پسر به یکدیگر دارند و با آسیب پذیری جدی عاطفی و محدود بودن قدرت طبیعی دخترها در دفاع از خویش و حریم خویش، باید هر پسری حق داشته باشد که از هر دختری در هر محفلی حداکثر تمتعات را ببرد یا نه ؟ چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب، متزلزل کرده است ؟ راه حل چیست ؟
اسلام با وضع نمودن نوعی مقررات برای پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حجاب زن، حقیقتاً مصونیت بخش و پاسدار حریم اوست. مگر نه اینکه : «هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد»
در آئین اسلام، پسران فقط در موقعی که تشکیل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب کردند و مسئولیت پذیرفتند، در کانون گرم و صمیمی خانواده است که میتوانند با دختر (به عنوان همسر قانونی خود)، پیوند کامیابی برقرار کنند. قبل از آن، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانی به این موضوع، مشغول باشد زیرا مانع فکر و تحصیل و کارهای زندگی او و دیگران میشود.
در جامعه اسلامی، هر نوع کامجویی بدون قبول مسئولیت یا کامیابی هیجانی و بدون تعقل و انتخاب، اساساً ناپسند شمرده میشود؛ اصلی که اتفاقاً در روان شناسی جدید غرب نیز به صورت جدی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است.
پس میتوان گفت که اسلام، نه تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتی خطرناک که باید محدود شوند، نمینگرد، بلکه حتی غریزه جنسی را نیز در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابی (یعنی بهداشت روانی فرد و جامعه) به کار میگیرد.
جوان، سرشار از استعدادهاست و غرایز مختلف او (حقیقت جویی، علم خواهی، زیبایی طلبی، آفرینشگری، و ...) همگی نیرومندند. کدام انسان خردمندی میپذیرد که تمامی این غرایز، در پای غریزه جنسی قربانی شود ؟ اگر بپذیریم که آزادی روابط دختر و پسر، بهداشت روانی آنها و کل جامعه را به خطر میاندازد و انضباط اخلاقی آنها و کل جامعه را مختل میسازد، ناگریز باید به سطحی از محدود سازی روابط، تن در دهیم؛ محدودیتهایی که برای افراد سالم جامعه، یک انتخاب عاقلانهاند و برای بیماران هوس باز، یک اجبار تا نتوانند آزادانه از دیگران بهره کشی کنند و روح و جسم دیگران را بیازارند.
اولین فایدههای این روش، امنیت فضای خانواده و اجتماع، ارتقای موقعیت زنان و دختران، شکوفایی استعدادهای مختلف جوانان، و ...اند که مهمترین نشانههای «بهداشت روانی» یک جامعه محسوب میشوند که زمینه لازم برای تولیدات فکری و صنعتی و توسعه ابعاد مادی و معنوی جامعه است.
ج) در اندیشه و قلب :
نبودن حریم بین دختر و پسر و آزادی در معاشرتها، هیجانات و التهابهای جنسی را افزایش میدهد و با خارج کردن میل جنسی از تعادل و مسیر طبیعیاش، آن را به صورت یک عطش روحی و یک خواست سیری ناپذیر و اشباع نشدنی در شکل و تنوع فراوان در میآورد.
غریزه جنسی، غریزهای نیرومند، عمیق و پر دامنه است که هرچه انسان به آن میدان بیشتری بدهد، آتش آن شعله ورتر میگردد، نه خاموشتر. مثل افراد آزمندی که هرچه پول بیشتری بدست بیاورند، حریصتر میشوند.
تاریخ از آزمندیهای جنسی، بسیار یاد میکند. پادشاهان از نظر حس تصرف و تملک زیبا رویان، در هیچ نقطهای متوقف یا سیراب نشدهاند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پی شکار کردن دیگری برای خود بودهاند.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه، توجه کامل کرده و هشدارهای زیادی درباره خطرناک بودن نگاه جنسی بیضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرتهای کنترل نشدة آنان میدهد و از طرفی تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و برای هر یک از دو جنس، وظایف و مقرراتی معین نموده است.
به عنوان نمونه، قرآن کریم میفرماید : «به مردان بگو چشمها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشمها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند». (نور، آیه 31)
آئین ما از ما میخواهد که اندیشهمان را هوس آلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمان خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، به قصد لذتهای جنسی به نامحرم ننگریم و قلبمان را آلوده و گرفتار نسازیم و با چنین قصدی به معاشرتهای اجتماعی قدم نگذاریم.
د) در گفتـار :
شنیدن صدای دختر برای پسر، در صورتی که قصد لذت بردن و خوش آمدن در کار نباشد، اشکال ندارد. در عین حال، بر اساس همان اصلِ «روابط حداقل» که گفتیم مادام که ضرورتی در کار نباشد، ترک آن عاقلانهتر است.
برای دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسری، صدای خود را نازک کند و به نحوی با عشوه و اطوار سخن بگوید. خدای متعال در قرآن، به زنان میفرماید :«در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد» و امام علی (ع) میفرمودند :«به دختران جوان، سلام نمیکنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکند».
هـ ) در رفتـار :
احتیاطها و توصیههای دین مبین اسلام، مبنی بر دور نگه داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر صرفاً به خاطر حفظ سلامت روحی اجتماع و پاکی خانواده و عزت و شرف و تعالی آحاد شهروندان است تا حتی برای لحظهای، فکر آلوده به ذهن پسر و دختر عفیف راه نیابد.
روح جوان، فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح انسان محدود به حد خاصی است و پس از آن، آرام میگیرد. همانقدر که انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروت سیر نمیشود، در میل جنسی نیز چنین است.
در محیطهای آزاد و بیبند و بار، هیچ پسری از تصاحب زیبارویان و هیچ دختری از متوجه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمیشود. از طرفی، هوس در هیچ نقطهای توقف نمیکند و تقاضای نامحدود انسان، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و امکان برآوردن همه خواستهها هیچگاه برای بشر میسر نیست.
دست نیافتن به آرزوها و هوسها، در جای خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد. به محیطهایی که بیبند و باری در آنها زیاد است. بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیماریهای روانی و مشکلات روحی، متلاشی شدن خانواده بالاست. شاید مهمترین علت، همین آزادی جنسی و تحریکات فراوان روانی است که به وسیلة عکسها، مجلات، فیلمها و سیدیها و محافل مختلط تفریحی و حتی در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مدها و ... دامن زده میشود و غالباً بیپاسخ میماند؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده، عملاً ممکن نیست و بدین ترتیب پیری زودرس و روان پریشی و اختلالات روحی دیگر، پیامدهای طبیعی اینگونه محیطهاست.
چرا دخترها بیشتر باید خود را بپوشانند؟
یافتههای روانشناسی نشان میدهند که توسل به خودنمایی و خودآرایی، بیشتر در بین دختران رواج دارد. همچنین تجربه بشری نشان میدهد که در تصاحب قلبها، پسر شکار است و دختر شکارچی ! همچنان که در تصاحب جسم و وجود مادی، دختر شکار است و پسر شکارچی ! میل دختر به خودآرایی، از این حس عشق و محبت او ناشی میشود که خداوند برای هدف متعالی «پیوند همسری» در طبیعت و سرشت او نهاده است.
کمتر اتفاق افتاده است که پسران لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار ببرند. بعضی از دختران، بیشتر به حکم طبیعت خاص خود، میخواهند دلبری کنند و پسر را دلباخته خود سازند. این ویژگی، البته فرصت تفکر و انتخاب عاقلانه را از طرفین میگیرد.
بنابراین، میتوان گفت که انحراف برهنگی، از انحرافهای مخصوص دختران یا غالب در آنهاست و لذا دستور پوشش هم برای آنان و به اقتضای طبیعت لطیف آنان، سختگیرانهتر است. به علاوه وسایل ظریف و لطیف و ارزشمند همچون در و یاقوت و زمرد در درون صدف محفوظترند.
کسانی گفتهاند که اگر پسران و دختران آزاد باشند اشباع میشوند و عطش آنها کمتر میشود؛ اما تجربه جوامع گوناگون نشان داده است که این چنین نیست. مگر چشم چرانیها و روابط غیر قانونی و خشونت علیه زنان و ناامنی محیطهای اجتماعی برای دختران و بیعفتیها در جوامع آزاد غربی، کمتر شده است؟ جسم سالم و روح زیبا و شخصیت مطلوب اجتماعی گوهرها و سرمایههای دختران و پسران جواناند. کدام انسان خردمندی بهترین سرمایههای خویش را در معرض استفاده هر کس و ناکس قرار میدهد ؟
علت بیشتر بودن پوشش قانونی دختران در جامعه و فرهنگ ما، منع کامجویی جنسی نامشروع از آنان است که قطعاً به دوام بیشتر کانون خانواده و صمیمیت و محبت و دلبستگی بیشتر آنها در زندگی مشترک آیندهشان خواهد انجامید.
دختر و پسری که قبل از ازدواج، عفیفانهتر زیستهاند و ازدواجشان نخستین تجربة آنها در هر گونه رابطه جنسی است، خوش بختتر زندگی میکنند و احساس ارزشمندی بیشتری میکنند. پس در واقع، دختران با رعایت حدود پوشش به سلامت زندگی آینده و سالمتر ماندن همسر آینده خود، کمک کردهاند و البته چنین خویشتنداری و عفافی از سوی پسران نیز تضمین خوبی برای زندگی آینده خود آنهاست.
شاید یک علت اینکه جوانان امروز در جوامع غربی از ازدواج، گریزان هستند همین باشد؛ زیرا آنان ازدواج را برای خود یک محدودیت میدانند و اکثر کامجوییهای آنها در غیر محیط خانواده خود بوده و در غیر کادر رسمی و در جریان معاشرتهای آزاد و در محیطهای خارج از خانه انجام میپذیرد. طبیعی است که برای چنین کسانی ازدواج آغاز محرومیت است. برخلاف فرهنگ اسلامی که در آن، ازدواج جوانان، پایان محرومیت و آغاز یک زندگی نوین و نیز کانون محبت و فضایی برای کمالجویی و پیشرفت دوشادوش است. برای رسیدن به چنین سعادتی است که اسلام به صورتی جدی مسلمانان را از دوستی و رابطه نامشروع با جنس مخالف نهی میکند.
آیا پوشش دختران مانع رشد آنها نیست؟
پوشش مطلوب اسلام برای دختر، مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی و یا اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیست. آنچه موجب به هم ریختگی جامعه و فلج شدن نیروهای فعال اجتماع میگردد، آلوده شدن محیط کار و تحصیل و ... ، با آزاد گذاشتن لذتجوییها و چشم چرانیهای مردان و میدان دادن به عشوه گریها و خودنماییهای دختران در محیط عمومی است.
اگر در محیط دانشگاه، دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند، بهتر درس میخوانند، فکر میکنند و به سخن استاد گوش میدهند، یا وقتی که در کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده و با وضع نامتناسب با کلاس و درس نشسته باشد؟ انصافاً کدام روش التهاب را در دختران و پسران کاهش میدهد و به نفع آنهاست، و عقل کدام را تصدیق میکند؟
آیا اگر پسران ما در خیابان و کوچه و بازار و مدرسه و اداره و کارخانه و ... با رفتارهای فریبنده و سخنان و وعدههای شعار گونه و غیر واقعی، دائماً در صدد یافتن دختران پاک و ساده و صمیمی جامعه باشند و هر بار، با فرو نشستن هوسها و عشقهای سطحی و خامشان به دیگری رو کنند، آرامش و امنیتی برای دختران ما خواهد ماند؟
به تجربه ثابت شده است که هر محیطی که در آن، رفت و آمد و اختلاط کمتری میان دو جنس بوده و پوشش صحیح و حریم خصوصی افراد رعایت شده در آنجا پسرها و دخترها هم احساس آرامش بیشتری داشتهاند و هم در کار و تحصیل، موفقتر بودهاند.
عفاف، مصونیت است
تقریباً در تمامی فرهنگها و جوامع، دختر هر اندازه متینتر، با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را پوشیدهتر نگه دارد و کمتر در معرض تماشای بیگانگان قرار گیرد، بیشتر مورد احترام و ارزش پسر است. حتی افراد بیبند بار هم هنگامی که سر عقل میآیند و میخواهند تشکیل خانواده بدهند، برای گزینش همسر، به دنبال دختری پاک و عفیف که تا قبل از آن با هیچ پسری رابطه نداشته باشد، میگردند.
اصولاً افراد پاک و عفیف که به عفاف شناخته شدهاند، از دسترس آزاد افراد منحرف و آلوده به دور هستند. قرآن میفرماید :«رعایت حریم عفاف در روابط اجتماعی از سوی زنان برای این است که به عفاف و پاکی شناخته شوند و از آزار و اذیت بیماردلان به دور باشند». (احزاب، آیه 59)
خودنمایی یا عرضه کردن خود به نامحرمان، از عزت و شکوه دختران میکاهد و علاوه بر آنکه زمینه را برای نفود افراد آلوده و ارتباط با آنان فراهم میسازد پسران جوان را که باید مظهر اراده و فعالیت و شجاعت و مردانگی و تصمیم باشند، به افرادی هوسباز، چشم چران و لوده و بیاراده و ضعیف، تبدیل میکنند.
البته اگر دختران در روابط اجتماعی خود در اجتماعات عمومی لباس ساده بپوشند، کفش ساده به پا کنند و با لباس مناسب به مدرسه و دانشگاه بروند، قطعاً خودشان هم آرامش روانی بیشتری خواهند داشت و بهتر درس میخوانند.
چقدر خوب است که دختر جوان مسلمان، در اجتماع آنچنان رفتار کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از او هویدا باشد و به این صفات شناخته شود. تنها در این صورت است که بیماردلان (که به دنبال شکار میگردند) از او مأیوس میشوند.
این تقریباً یک اصل همیشگی است که پسران ولگرد، به دنبال دختران جلف و سبک و خودنما میگردند. این گونه دختران گویی وضع لباس و پوشش راه رفتن و سخن گفتنشان معنادار است و به زبان بیزبانی میگویند به من توجه کن ! به سوی من نگاه کن ! مرا تعقیب کن ! و ... در حالی که عفاف و رفتار و حرکات سنگین و با وقار دختر دیگر، میفهماند که دست تعرض از این حریم، کوتاه است و هیچ پسری جرئت نمیکند به او تعرض یا بیاحترامی کند.