جواب : توجه شما را به چند نکته جلب مىنماییم: 1 - در ایدئولوژى اسلام زن و مرد هر دو از یک گوهر آفریده شدهاند و هیچ یک بر دیگرى برترى ندارند، مگر به تقوا (1) 2 - دانشطلبى و فقاهت مورد تأکید اسلام است و در این امر بین زن و مرد تفاوتى نیست، همان گونه که مردان مىتوانند در دانش امروزى و فقاهت به مقامات عالى برسند، زنان نیز مىتوانند، لیکن با وجود تفاوتها در سلایق، تمایلات و استعدادها در این دو صنف، تفاوت هایى وجود دارد. 3 - همان گونه که در کتاب تکوینى و خلقت بین زن و مرد تفاوت است و این براساس نظام احسن در خلقت است، در کتاب تشریع، وظایف و مسئولیتها نیز بین این دو تفاوت است. به قول شاعر: جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است که هر خیرى به جاى خویش نیکوست حال با توجه به نکات یاد شده مىگوییم: ایدئولوژى اسلام، رئالیستى و واقع گرایانه است. واقعیت این است که زنان و مردان در کتاب خلقت متفاوتند، حتى یک تار موى زن و مرد متفاوت است. (1) زنان و مردان هم از نظر امور جسمانى و فیزیولوژیک متفاوتند و هم از نظر روانى و عواطف و پیکولوژیک لازمه این تفاوت در آفرینش، تفاوت در مسئولیتها و وظایف است. در همین راستا اسلام در برنامه ریزى زندگى ما مسؤلیتها و وظایف، هماهنگ با تفاوتهاى آفرینش برنامه ریزى نموده است. برخى از مسؤلیتها و وظایف در زنان و مردان یکسان و برابر، برخى متفاوت و برخى ترجیحاً به یکى از این دو صفت واگذار شده است. خداوند حکیم از زیر و بم آفرینش انسان با خبر است، با وجود تفاوتها در آفرینش این دو بار مسؤلیت را هماهنگ با آن قرار داده است. اگر خداوند به مردان اندامى درشت و بازوانى قوى و متناسب با کارهاى سخت و سنگین داده است، کارهاى سخت به مردان سپرده مىشود. اگر به زنان اندامى ظریف، و عواطف و احساساتى لطیف داده است، کارهاى ظریف و هنرى و عاطفى به آنان سپرده مىشود. هیچ کس در این مسئولیتها اعتراضى ندارد، و این عین حکمت و براى دوام نسل بشر ضرورى است. در تفاوتهاى مسئولیتى در برخى منصبهاى اجتماعى نیز چنین است. لازمه زن یا مرد بودن این است که هر یک با مسئولیتهاى ویژه باشد. همان گونه که جامعه پذیرفته است تمامى کارهاى پر مشقت و خطرناک به حق باید برعهده مردان باشد، باید پذیرفت که برخى از سمتهاى اجتماعى برعهده مردان باشد، چون این تفاوتها لازمه آفرینش زنان و مردان است. مرجعیت دینى یک حق نیست که زنان از آن محروم شدهاند، بلکه تکلیف و مسئولیت است.
بسیارى از بزرگان فقاهت حاضر نمىشدند مرجع شوند، چون این کار تکلیف است و مسئولیت دارد. آنچه مایه ارزش آدمى است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد مىتواند فقیه بشود. مرجعیت از شئون امامت و کارهاى اجرایى است که با توجه به همه جوانب ایدئولوژى اسلام، از ویژگىهاى مردان است. چون در اسلام یک سرى خطوط قرمز در معاشرتهاى زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدى زنان به شئون امامت، چارهاى جز نادیده گرفتن این خطوط قرمز وجود ندارد. (1) پىنوشتها: 1 - حجرات (49) آیه 13. 2 - دکتر سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه، ج 19، ص 280 - 293. 3 - براى توضیح بیشتر مراجعه شود، به: زن در آینه جمال و جلال، اثر آیة الله جوادى آملى، فصل چهارم رحل شبهات و روایات معارض. |