و چقدر عجیب است قصه مظلومیت در اوج قدرتمندی
و چقدر عجیب است قصه گمراهی انسانهایی که هنوز نشانه های راه برایشان منظور است
و چقدر عجیب است قصه انسانهایی که میدانند آنچه میکنند اشتباه بزرگ است
و چقدر قصه های عجیب و غریبی می آید و میرود و بازمانده اش نیست جز پند و اندرز برای ما.
حتما خطبه شقشقیه را خواندید .حتما خطبه حضرت در هنگام دفن کردن بانو را خواندید.
فرهنگ علوی و فاطمی نیست جز مصلحت اندیشی نیست جز رفتنی برای بقای اسلام.نیست جز شهادتی برای استقامت اسلام و نیست جز مظلومیت برای اقتدار اسلام.
چقدر عجیب است فرزندی را که رسولشان میگفت گر او آزار بیند من رنجور میشوم را آزار کردند که خدا آنها را لعنتی کند بسیار بیشتر از ملعون ترین انسانها.
ولی داغ من این نیست .داغ من مظلومیت علی و فاطمه نیست داغ من سیلی صورت زهرا هست و نیست.
من داغدار گم گشتن قبر زهرا نیستم.اگر گناه است بهتر که گناهکار بمیرم.
من داغدار اینم که زنی امروز زهرا زهرا کند که هنوز نمیداند عفت فاطمی چیست.
من داغدار اینم که راه بانویی که فقط 18 سال عمر میکند بیچراغ باشد و گم.
من داغدار اینم که مردی خود را شیعه بنامد و عفت در چشمانش مرده باشد.
من داغدار اینم که پرچم دینداریمان تا جایی بالا باشد که منفعتی مادی دارد . من داغدار اینم که خویشتن هنوز تا قصه مولایمان علی و بانویمان فاطمه بیاید یاد مظلومیتشان کنیم نه یاد ارمانشان.
من داغدار اینم که زنانی امروز خود را پژوهشگر قرآنی بنامند و بگویند حجاب برای 1400 سال پیش است و امروز نا کار آمد است.چقدر جاهلند روشنفکران که نمیخوانند خطبه 50 نهج البلاغه را.
خطبه 50:همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها پیروی از خواهشهای نفسانی است و نو آوری در حکمتهای آسمانی نوآوریهایی که کتاب خدا آنرا نمیپذیرد./
نوآوریهای شما چیزی جز فتنه های آخر الزمان نیست.چیزی جز دروغی نیست که آنرا جلد زیبا پوشانده اید.هرگز زیبایی بی عفتی نیست ولی بی عفتی است اگر ندانیم کجا جای استفاده از زیباییست.
راستی خداکند از شر فتنه های آخرالزمان مبرا شویم.خداکند بفهمیم ذات دینمان چیست تا اسیر ظواهر نشویم.