پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت هشتم )

 پاسخ: در این جا دو گروه را استثناء کرد:

1. ملک یمین. این خود، بحث دارد که آیا غلام و کنیز را در بر مى‏گیرد، یا نه، تنها کنیز را در بر مى‏گیرد؟ آیا بالغان را در بر مى‏گیرد، یا نابالغان را نیز در بر مى‏گیرد؟ از آن جا که هیچ‏کدام از انواع برده در زمان ما وجود خارجى ندارند، از بحث درباره آن، خوددارى مى‏شود.

2. کودکان غیربالغ خود انسان، نه هر کودک غیربالغ.

این گروه مى‏تواند به تمامى بدن مادر، غیر از عورت نگاه کند و پوشاندن بدن، به غیر از عورت، در برابر اینان، واجب نیست; از این روى مى‏توانند بدون اجازه، مگر در سه نوبت‏یاد شده، به اتاق پدر و مادر، وارد شوند.

ولى همین گروه و همین کودکان نابالغ، وقتى به سن بلوغ رسیدند، باید براى وارد شدن به اتاق پدر و مادر، در همه گاه اجازه بگیرند، چون چه بسا، ران و سینه و پاهاى مادر عریان باشد.

در این جا، معناى یک قید و کلمه‏اى که در آیه ذکر شده و مفسران به طور معمول آن را معنى نکرده و از آن گذشته‏اند، روشن مى‏شود.

آیه 60 سوره نور چنین بود:

«واذا بلغ الاطفال منکم الحلم، فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم.»

«من قبلهم‏» در آیه شریفه به چه کسانى اشاره دارد؟ از کلام مفسران، مطلب روشنى به دست نمى‏آید، ولى با توجه به آیه 31 همین سوره که دوازده گروه استثنا شده و، دوازدهمین کودکى بود که بر عورتهاى زنان آگاهى نداشت، روشن مى‏شود، کودکان در آیه 85، از گرفتن اجازه بخشوده شدند، مگر زمانى که به سن بلوغ برسند که در این صورت، باید اجازه بگیرند، همان‏گونه که «الذین من قبلهم‏»; یعنى یازده‏گروه قبلى، اجازه مى‏گرفتند. بنابراین، روشن مى‏شود که مراد از «من قبلهم‏» گروههاى یازده‏ گانه قبلى است.

البته استثنا بودن زوج و زوجه از اجازه گرفتن و نگاه کردن، به خاطر آیات سوره مؤمن و معارج است و اشکالى به لیت‏بحث ما، وارد نمى‏سازد.

روایات:

حال که بحث از آیه 85 و 95 شد و زوایاى گوناگون آن دوروشن گردید، روایاتى را به عنوان تایید کننده که در ذیل دو آیه، 85 و 95 آورده شده، یادآور مى‏شویم:

1.امام صادق(ع) مى‏فرماید:

«یستاذن الذین ملکت ایمانهم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات.کما امرکم الله عزوجل ومن بلغ الحلم فلا یلج على امه و لاعلى اخته ولا على خالته ولا على ماسوى ذلک الا باذن فلا یاذنوا حتى یسلموا و السلام طاعة الله عزوجل.» (58)

ملک یمین‏هاى شما و فرزندان نابالغ شما،همان‏گونه که خداوند امر فرموده به شما، در سه نوبت اجازه مى‏گیرند.هرکس به سن بلوغ رسید،به هیچ‏روى،بر مادر،دختر، خاله و غیر اینان، بدون اجازه وارد نمى‏شود.و اجازه نمى‏دهند، تا سلام کند;زیرا سلام، پیروى از خداوند است.

2.روایتى دیگر،همانند این روایت،از امام باقر(ع) رسیده است. (59)

3.در الدرالمنثور روایتهاى، بسیارى در این باب نقل شده، از جمله:

«راوى از پیامبر(ص) مى‏پرسد:آیا براى وارد شدن بر مادرم،باید اجازه بگیرم؟

حضرت مى‏فرماید:بله.

راوى مى‏پرسد:با مادرم در یک اتاق زندگى مى‏کنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟

پیامبر(ص) مى‏فرماید: اجازه لازم است.

راوى مى‏گوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مى‏شوم، باید اجازه بگیرم؟

حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟

گفت: نه.

فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.» (60)

این روایت، با دو سند: «ابن جریر عن زیدبن اسلم، ان رجلا سال النبى‏» و«ابن‏جریر و بیهقى عن عطاء بن یسار: ان رجلا قال یا رسول الله.» نقل شده است.

روایت نشان مى‏دهد که اجازه گرفتن براى این است که مادر، برهنه دیده نشود. عریان در این‏جا، اعم است از برهنگى کامل که حتى عورتین او دیده شود، یا نیمه برهنگى که سینه، شکم، ران و... دیده شود. ولى به قرینه روایاتى که از ابن‏مسعود و حذیفه، نقل شد: «ان لم‏تفعل رایت منها ما تکره‏» یا «ما على کل احیانها تحب ان تراها» معلوم مى‏شود که مراد از برهنگى در حدیث نبوى، برهنگى کامل نیست و روایات، تایید کننده همان چیزى است که از آیه برداشت‏شده. ادامه در قسمت نهم