بزرگترین گناه اخلاقى یک انسان نیندیشیدن است از محمدمهدى اعتمادى
این مقاله شبه گزارشى است از سخنرانى رامین جهانبگلو در خانه هنرمندان، درباره «هانا آرنت» فیلسوف زن معاصر آلمانى . آقاى رامین جهانبگلو پس از بیان این نکته که در تاریخ فلسفه، شاید تنها زن فیلسوف به جز سیمون دوبوار، هانا آرنتباشد که یکى از معروفترین فلاسفه سیاسى معاصر است، به توضیح برخى از اندیشههاى آرنت مىپردازد . در بخشهایى از این گزارش مىخوانیم:
آرنت از جمله منتقدان مدرنیته است . دو مفهوم اصلى مورد اشاره وى «سیاست» و «فلسفه» است . البته آرنتیک فیلسوف سیستماتیک مثل هگل یا کانت نیست . او اندیشههایش را به تارهاى بههمتنیده لباسهاى پنلوپ تشبیه مىکند که به معناى اندیشیدن، کوشش مداوم و پیوستهاى است که مىتواند دوباره و از نو شروع شود . شما وقتى نمىاندیشید، به مثابه یک انسان وجود ندارید . منظور آرنت از سیاست، فهمیدن آن است، نه عمل کردن به آن . بیگانگى انسان با کره زمین و با جهان بهطور کلى، نتیجه گسست مدرنیته با سنت است که رابطه ما را با گذشته به کلى تغییر داده است . اندیشیدن یعنى به خاطر آوردن گذشته و ارتباط آن با «حال» . او مىگوید: من وقتى به سراغ گذشته مىروم همانند صیادى هستم که گرانبهاترین مفاهیم را مانند مروارید استخراج مىکند .
انسانها و انسان، در جهان زندگى مىکنند . آنها اگر برابر نباشند نمىتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و اگر با هم متفاوت نباشند، احتیاج به گفتار و کنش ندارند . در گفتار است که انسانها هویت فردى خود را آشکار مىکنند . از نظر آرنت، زندگى عملى شامل کار، تولید و کنش است: «کار» فضاى انسانها براى زنده ماندن و رفع احتیاجات بیولوژیکى است . «تولید» تجلى بعد غیرطبیعى (غیرحیوانى) انسان است که ابلاغ اشیاست (هنر) . در تولید، بخشى از آزادى وجود دارد; اما این آزادى، فردى است و حتى شامل تخریب نیز مىشود . تنها بخشى که انسان در آن به آزادى واقعى دست پیدا مىکند «کنش» است . آرنت را نمىتوان لیبرالیست دانست; چراکه او یکى از جنبههاى لیبرالیسم را تسلط جنبه خصوصى بر جنبه عمومى مىداند . در مدرنیته توجه، بیشتر به زندگى است تا جهان مشترک . هدف دستیافتن به آزادى نیست; بلکه تامین نیازهاى زندگى است .
و بالاخره اینکه آرنت معتقد است: فکر کردن است که به انسانها قدرت داورى (بهخصوص درباره شر) مىدهد و عدم تفکر قدرت مبارزه با شر را از ما مىگیرد . پس بزرگترین گناه اخلاقى یک انسان، نیندیشیدن است .
ابرار، 10/10/81