کارآمدی چادر و حجاب مشکی(قسمت دوم)
شبهه: برخی با این عبارت که «فریاد شادیام را آوای شوم میدانند. چشمهایم را به روی شادی میبندند. من میخواهم سپید بپوشم، شاد باشم، شادی کنم.»[32] خواستهاند ادعا نمایند که سفیدپوشی شادیآور و بالعکس سیاهپوشی، باعث حزن و اندوه میگردد. آیا ادعای مذکور صحیح است؟
پاسخ: اوّلاً، وارد نمودن اتهامِ مخالفت با شادی به عدّهای نامعلوم، روش معقول و منطقی نیست. ای کاش گویندهی محترم مرجع ضمیرهای «میدانند» و «میبندند» در عبارت فوق را مشخص مینمود، تا به طور صریح و شفاف میتوانستیم با ایشان گفتوگوی منطقی داشته باشیم؛ به هر حال چون مخاطب اتهام یاد شده معلوم نیست، از بررسی آن صرفنظر میکنیم.
ثانیاً، این که گفتهاند میخواهند لباس سپید بپوشند، باید گفت نوع و رنگ پوشش افراد، اعم از زن و مرد، در هر جامعهای، متأثّر از عوامل و شرایط مختلف شغلی، زمانی، مذهبی و غیره است؛[33] مثلاً پزشکان و پرستاران در محیط کار خود از لباس سفید استفاده میکنند؛ دختران جوان، هنگام عروس شدن لباس سپید میپوشند و سپس آن را کنار میگذارند؛ رهبران دینی و طلّابی که از سلسلهی جلیلهی سادات هستند، به طور دایمی از عمامهی سیاه رنگ استفاده میکنند؛ برای مردان در مراسم احرام حج مستحب است لباس سپید بپوشند، ولی به دلیل حساسیت بیشتر نسبت به حجاب و پوشش زنان، به آنها شرعاً اجازه داده شده از همان لباس معمولی، ولو اینکه رنگ آن سپید نباشد، استفاده کنند.[34]
علاوه بر این، همهی افراد، اعم از زن و مرد، از پوشیدن لباس شهرت؛ یعنی لباسی که مطابق شأن افراد نیست و باعث انگشتنما شدن آنان میگردد منع شدهاند؛[35] و واضح است که رنگهای غیرمتعارف یکی از عوامل تحقق لباس شهرت میباشد.
حاصل اینکه ایشان، همانند هر فرد دیگری، خواه به عنوان یک فرد متدین و خواه به عنوان یک شهروند ایرانی، در مورد استفاده از لباس سپید، متأثّر از عوامل مختلف یاد شده هستند و این مطلب منحصر به ایشان نیز نمیباشد، بلکه همهی افراد در همهی جوامع در انتخاب نوع و رنگ پوشش، متأثّر از عوامل و شرایط متعددی شبیه عوامل و شرایط فوق هستند.
اینکه گفتهاند میخواهند شاد باشند و دیگران را نیز شاد کنند، بسیار مطلوب است. از نظر اسلام عزیز و احکام نورانی و مترقی آن نیز، شاد بودن و شاد کردن دیگران بسیار مورد تشویق و توصیه قرار گرفته است،[36] ولی آنچه در اینجا شایستهی توضیح میباشد دو نکتهی بسیار مهم است:
نکتهی اوّل: عدّهای با پذیرش این پیشفرض که استفاده از لباس مشکی، لزوماً نشانهی عزا و فقدان شادی است، تلاش میکنند افراد استفاده کننده از لباسهای مشکی را افراد غمگین، و افراد استفاده کننده از لباسهای رنگین را افراد شاد بدانند؛[37] حال آنکه این تصور و پیشفرض، نادرست است؛ زیرا نه همهی افرادی که از لباسهای مشکی استفاده میکنند، لزوماً افراد غمگیناند، و نه همهی افرادی که از لباسهای رنگین استفاده میکنند، لزوماً افراد شادی هستند؛ زیرا در جوامع و گروههای مختلف، لباس مشکی علامت و نشانهی امور مختلفی قرار گرفته است؛ گاهی لباس مشکی علامت و شعار عدهی خاصی بوده است، مثل بنیعباس که پوشش مشکی شعار آنان بوده است، یا مثل سلسلهی جلیلهی سادات روحانی که استفاده از عمامهی مشکی، علامت سیادت برای آنان است. براساس روایات، پیامبر اکرم(ص) نیز از عمامهی مشکی استفاده میکردند.[38]
گاهی از نظر عدهای پوشیدن لباس مشکی نشانهی زیبایی است؛[39] گاهی پوشش مشکی، نشانهی وقار و سنگینی است، مثل هنگامی که بانوان از این پوشش در بیرون منزل استفاده میکنند؛ پس اینکه بعضی خیال میکنند التزام به پوشیدن چادر مشکی، منافی با شادمانی و ملازم با غم و اندوه و افسردگی است، تصور صحیحی نیست؛ دین و مذهب و پایبندی به احکام آن، مثل رعایت حجاب برتر و استفاده از چادر مشکی، باعث آرامش روحی و روانی خود بانوان و دیگر افراد جامعه است. قبلاً دربارهی یافتههای روانشناسی رنگها در باب مطلوبیت رنگ مشکی برای حجاب بانوان در بیرون منزل و مطلوبیت این نوع حجاب از نظر متون دینی مطالبی نقل شد. دیل کارنگی دربارهی هماهنگی و تناسب بین یافتههای علوم جدیدی، مثل روانپزشکی و تعالیم پیامبران(ص) چنین گفته است:
امروز جدیدترین علم، یعنی روانپزشکی همان چیزهایی را تعلیم میدهد که پیامبران به مردم آموختند؛ زیرا آنان دریافتهاند که داشتن یک ایمان محکم، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را برطرف میکند.[40]
نکتهی دوّم: عدم آگاهی از مفهوم جامع و کامل شادمانی باعث شده است که برخی شادی و نشاط را فقط در بُعد مادی و زودگذر آن منحصر نمایند و از شادمانیهای اصیل که از اعتقاد به امور معنوی و پایدار به دست میآید غفلت نمایند.
یکی از پژوهشگرانی که سالیان دراز در غرب زیسته و دربارهی شادی تحقیقات فراوانی کرده است، به دخالت عنصر معنویت و اعتقادات در ازدیاد شادیهای اصیل و پایدار تأکید فراوان دارد. ایشان معتقد است انسان برای نجات از مشکلات کنونی و دستیابی به شادی همیشگی باید اعتقاد و باور خود را تصحیح کند و بپذیرد که در زندگی شادیهایی به مراتب عمیقتر از شادیها و لذتهای جسمانی وجود دارند که دستیابی به آنها نیازمند صرف وقت، تلاش و صبر و حوصله است. وی معتقد است با تقویت ارزشهای انسانی، همچون: عشق خدمت به مردم، خوشبینی، خیرخواهی، سپاسگزاری، رضایت، قناعت، گذشت و زدودن رذایل اخلاقی، میتوان به شادی دست یافت.[41]
آیا بانوان مشکی پوش نمیتوانند رنگهای غیر مشکی را بشناسند؟
شبهه: پدرم هیچ وقت مرا بیرون خانه نمیشناسد، میگوید همهی شما سیاه پوشیدهاید. راست میگوید، یکدست سیاهیم سیاه... از رنگها تنها سیاه را میشناسیم، نه قرمز را، نه آبی را، نه سبز را و نه بنفش را،[42] گویندهی محترم در عبارت فوق دو ادعا نموده است.
ادّعای اوّل:
همهی زنان در بیرون منزل لباس سیاه میپوشند.
پاسخ ادعای اوّل: اوّلاً، واقعیت عینی و مشهود روزانهی همهی ما حاکی از این است که ادعای سیاهپوش بودن همهی زنان ادعای درستی نیست. نگاهی به پوششهای رنگین خانمها در سطح جامعه، اعم از شهرهای بزرگی مثل تهران و غیر آن و پوشش زنان روستایی استانهای مختلف، تکذیب کنندهی ادعای مذکور است.
ثانیاً، فرض کنیم همهی زنان در بیرون منزل و در مواجههی با نامحرم از مصادیق مختلف حجاب مشکی، مثل مانتو، مقنعه و چادر مشکی استفاده میکنند، پوششهای یاد شده، به دلیل تأمین حجاب و پوشش بهتر و بیشتر برای زنان، قابل دفاع عقلی و شرعی است. طبق تصریح فقها به عنوان کارشناسان مسائل دینی و اسلامی، بانوان در مواجهه با نامحرم نباید از رنگهای مهیج و تحریک کننده استفاده نمایند.[43] واضح است که یکی از بهترین رنگهای پوشش بانوان که حالت تهییج و تحریک نامحرم در آن وجود ندارد رنگ مشکی است. همانگونه که قبلاً گذشت، در روانشناسی رنگها این مطلب از مسلمات است که رنگ مشکی، رنگی صامت و غیرفعال و در مواجهه با نامحرم نگاهشکن است؛ و تردیدی نیست که این ویژگی رنگ مشکی، فلسفه و حکمت حجاب را که عبارت است از عدم تحریکپذیری و ایجاد آرامش روحی و روانی در سطح جامعه، بیشتر تأمین میکند.
برخی مطبوعات و نویسندگان آنها باید به این پرسش جدی پاسخ دهند که چرا بدون ارائهی هیچ دلیل معقول و منطقی و با سوء استفاده از زبان شعر و ادب، جنگ روحی و روانی را بر ضد حجاب و چادر مشکی آغاز کردهاند.
ادعای دوّم:
استفاده از لباس و حجاب مشکی بانوان در بیرون منزل باعث میشود که استفاده کنندگان از حجابهای مشکی، رنگهای غیر مشکی را نشناسند.
پاسخ ادعای دوّم: اوّلاً، از نظر منطقی تلازمی بین استفاده از لباسهای مشکی به طور مستمر در خارج از منزل و نشناختن رنگهای غیرمشکی نیست؛ زیرا استفاده از لباسهای رنگین در مجالس زنانه، در داخل منزل و در مقابل افراد محرم، امکان شناختن رنگهای مختلف را فراهم میکند.
ثانیاً، علاوه بر داخل منزل، در خارج از آن نیز ایشان و دیگر بانوان میتوانند از لباسهای دارای رنگهای متنوع استفاده نمایند، البته به شرط اینکه به طریقی، مثل استفاده از چادر مشکی، در مواجهه با نامحرم آنها را بپوشانند؛ زیرا تردیدی نیست که لباسهای رنگین به دلیل زیبایی خیره کننده، از مصادیق عرفی زینت به شمار میآیند و بانوان و دختران براساس دستور قرآن، از تبرج و نمایش زینتها به نامحرمان منع شدهاند:
ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی[44] و غیر متبرجات بزینة.[45]
البتّه در مجالسی که افراد نامحرم حضور ندارند، مثل مجالس زنانه و همچنین در حضور شوهر و افراد محرم، میتوانند از زیورآلات و زینتها استفاده نمایند: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ...»[46] حتی بالاتر از جواز در روایات به استفاده از زینتها ترغیب و تشویق شدهاند؛[47] زیرا همانگونه که حجاب و پوشش، نیاز فطری انسان، خصوصاً زنان است، استفاده از زیورآلات و خودآرایی نیز نیاز فطری انسان، مخصوصاً بانوان است.
این از امتیازات احکام نورانی و مترقی اسلام است که ضمن توجّه و ضرورت پاسخگویی به دو نیاز مذکور، از طرفی با دستور الزامی زنان به رعایت حجاب و پوشش و از طرفدیگر با تشویق آنان به استفاده از زیورآلات و زینتها، به شرط عدم تبرّج و نمایش زینتها به نامحرمان، جلوی سوء استفاده را گرفته است، تا از این طریق زمینهی سلامت روحی و روانی افراد جامعه فراهم گردد.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها
[1] . هفتهنامهی فیضیه، کشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن 1379 ص1.
[2] . زیبا میر حسینی، پیام زن، شمارهی 49. ص 45. لازم به تذکر است که پاسخ شبههی مذکور، به طور مختصر در خود مجله نیز آمده است.
[3] . عباس اللهیاری، روزنامهی ایران، شمارهی 1623، 28 شهریور ماه 79، ص 6.
[4]. به عنوان نمونه ر.ک: سید اسماعیل گوهری، آرزوی شهادت در بیان معصومین(ع)، ص 75.
[5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 10، ص 270.
[6] . ر.ک: احمد عابدینی، «عاشورا حفظ کرامت و حجاب» مجلهی پیام زن، شمارهی 69، ص 38 و حکایت کشف حجاب، از سری کتابهای تاریخ تهاجم فرهنگی، نشر مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت.
[7] . غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 48.
[8] . برای آشنایی با توصیههای مذکور به عنوان نمونه ر.ک: فروع کافی، ج 3، ص 409، و ج 4، ص 124.
[9] . برای اطلاع از روشهای مذکور و نقش تربیتی آنها ر.ک: دکترخسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 68 ـ 86.
[10] . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 131.
[11] . همان.
[12] . سورهی نساء (4)، آیه ی 19.
[13] . سید اصغر ناظم زادهی قمی، جلوههای حکمت، گزیدهی موضوعی کلمات امیر المؤمنین علی(ع)، ص 504.
[14] . همان.
[15] . سورهی بقره (2)، آیهی 216.
[16] . سورهی توبه (9)، آیهی 81.
[17] . همان.
[18] . ر. ک: دیباچهی کتاب، روایت «یا عباد الله انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب...».
[19]. زنان و تازههای اندیشه، ماهنامهی تحلیلی ـ خبری زنان، مهرماه 1380، پیششمارهی 2، ص 51، به نقل از روزنامهی ایران 30/5/80.
[20] . نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، نامهی 31.
[21] . همان، حکمت 249.
[22] . البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص 118.
[23] . فاطمه خاتمی، روزنامهی ایران، شمارهی 1627، 2 مهر ماه 1379، ص 4.
[24] . دکتر طباطبایی، روزنامهی ایران، 28 شهریور ماه 1379.
[25] . ر.ک: علیرضا امیر پور، روزنامهی ایران، 3 مهر ماه 79، ص 4، و مجلهی زنان شمارهی 22، بهمن و اسفند ماه 73، ص 4؛ بر خلاف ایشان که خیلی با احتیاط اظهار نظر کردهاند، مجلهی زنان طی مصاحبهای با مردم کوچه و بازار، با روش تبلیغ تلقینی و القایی، به طور صریح، ولی بدون ارائهی هیچ دلیل و مدرک معتبری این فکر را ترویج نموده است که سیاهپوشی باعث افسردگی است.
برخلاف مجلهی زنان در روزنامهی آفتاب، در تاریخ 24 شهریور 1380، ص 6، آمده است: «ثابت شده است که رنگ سیاه ناخواسته روحیهی افسردگی و ناامیدی را در افراد تشدید میکند». خوشبختانه ایشان نیز همانند روزنامهی ایران، مقداری با احتیاط اظهار نظر کرده است؛ چون از واژهی «تشدید» به خوبی آشکار میگردد که ایشان نیز قبول دارند پوشش سیاه، سبب ایجاد افسردگی نیست، بلکه فقط ممکن است بعضی از افرادی که در اثر عوامل دیگر دچار افسردگی شدهاند، استفاده از لباس مشکی باعث تشدید افسردگی آنها گردد؛ البته دو نکته دربارهی این ادعا به نظر میرسد. نکتهی اول این که، ایشان ادعا نمودهاند برای استفاده از لباسهای رنگ سیاه چنین اثری ثابت شده است، اما متأسفانه همانند همهی افرادی که چنین ادعاهایی میکنند، هیچ سند و مدرکی از کارشناسان قابل اعتماد و پژوهشهای قابل اطمینان ارائه ندادهاند. نکته دوم این که، اگر روانشناسان متخصص و متعهد دربارهی فردی که دچار افسردگی است تشخیص دادند که پوشش سیاه در مورد این فرد خاص باعث تشدید افسردگی او میگردد، در چنین موردی عقل و شرع به هیچ é ê وجه او را ملزم به استفاده از لباس مشکی نمیکنند؛ کما این که دربارهی افرادی که دچار افسردگی نمیباشند نیز چنین الزامی وجود ندارد. آنچه که مطرح است این است که براساس یافتههای روانشناسی رنگها، چون رنگ مشکی، رنگ صامت و غیر فعال است، استفادهی زنان از این رنگ در مقابل نامحرم، باعث آرامش روحی و روانی افراد جامعه میگردد و به همین دلیل استفاده از چادر و پوشش مشکی برای بانوان در خارج از منزل و در مقابل نامحرم رجحان و مطلوبیت دارد.
[26] . دکتر برهانی (متخصص اعصاب و روان)، هفتهنامهی 19 دی (قم) شمارهی 155، 28/5/81، ص9.
[27] . یکی از قراین و شواهدی که مؤید این ادعاست که پوشش سیاه علت ایجاد افسردگی نیست این است که بسیاری از بانوان روانپزشک و روانشناس نیز از پوششهای مشکی استفاده میکنند.
[28] . دکتر ماکس لوشر، «روانشناسی رنگها»، ترجمهی ویدا ابیزاده، ص 97.
[29] . همان.
[30]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 5، ص 177.
[31]. حجتالله رحمانی، «اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی؟» نشریهی فیضیه، ص 3، دوشنبه 7 آذر 1379 (با دخل و تصرّف).
[32]. مانا دشتگلی، «نکند پدرم مرا نشناسد»، روزنامهی نوروز، 24 شهریور، 1380، ص 8.
[33]. یکی از افرادی که در زمینهی عوامل و انگیزههای افراد در انتخاب نوع، جنس و رنگ لباس تحقیقات خوبی نموده است، نویسندهی زن عرب زبان کتاب «دراسات فی سیکولوجیة الملابس» است. وی در فصل پنجم کتاب خود (ص 123 ـ 132) عواملی همچون é ê محیط، ارزشهای حاکم بر یک جامعه، عادتها، تقلیدها، و بالاخره معیارها و قوانین را از عوامل مؤثر در انتخاب پوشش ذکر میکند. وی همچنین در فصل هشتم (ص 179) جلب توجّه دیگران، زینت و خودآرایی، احتشام و حیا، برخورد و ارتباط با دیگران، مورد حمایت قرار گرفتن، تحقق ذات و بالاخره مدگرایی را از جمله انگیزههای روحی و روانی افراد در انتخاب نوع، جنس و رنگ پوشش ذکر میکند. برای آگاهی بیشتر ر. ک: دکترعلیة عابدینی، دراسات فی سیکولوجیه الملابس.
[34]. حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ج9، کتاب الحج، روایات باب 33 از ابواب احرام، ص41؛ و صدوق، المقنع، ص 229.
[35]. حر عاملی، وسائلالشیعه، کتاب الصلاة، ج3، ص354؛ و سید محمد کاظم طباطبایی، العروة الوثقی، فصل شرایط لباس مصلی، مسئلهی 42.
[36]. به عنوان نمونه ر.ک: میزانالحکمة، ج 4، ص 438، ذیل واژهی سرور؛ همچنین ر.ک. به کتابهای احادیث، ذیل واژههای سرور، بهجت، نشاط، فرح.
[37]. به عنوان نمونه، مجلهی زنان، شمارهی 22، طی مصاحبهای کوچه و بازاری و عوامانه با عنوان «خانم چرا سیاه میپوشید؟» با روش تبلیغ القایی، تلاش نموده است این تفکر را به مخاطبان خود تلقین نماید.
[38]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج 3، کتاب الصلاة، روایت 10، ص 379.
[39]. ناصر فرزان، رنگ و طبیعت، دانش رنگها، ص 42.
[40]. مجلهی زندگی، دفتر شادابی، ص 50، بهار 1379، به نقل از کتاب آیین زندگی، ص 37.
[41]. مجلهی زندگی، دفتر شادابی، ص 77، به نقل از مهدی بهادرینژاد، کتاب شادی و زندگی.
[42]. مانا دشتگلی، «نکند پدرم مرا نشناسد»، روزنامهی نوروز، 24 شهریور 1380، ص 8.
[43]. ر. ک: توضیح المسائل فقها و مراجع تقلید، ذیل مباحث مربوط به پوشش محرم و نامحرم؛ و استفتائات آخر کتاب.
[44]. سورهی احزاب (33)، آیهی 33.
[45]. سورهی نور (24)، آیهی 60.
[46]. همان، آیهی 31.
[47]. حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب الطهارة، ابواب آداب الحمام باب 52. باب کراهة ترک المرأة للحلی و خضاب الید.