اردوغان خواستار برداشتن محدودیت حجاب مرجع : خبرگزاری ترکیه | ||
|
چرا زن نمی تواند مرجع تقلید شود؟ | |
جواب : توجه شما را به چند نکته جلب مىنماییم: بسیارى از بزرگان فقاهت حاضر نمىشدند مرجع شوند، چون این کار تکلیف است و مسئولیت دارد. آنچه مایه ارزش آدمى است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد مىتواند فقیه بشود. مرجعیت از شئون امامت و کارهاى اجرایى است که با توجه به همه جوانب ایدئولوژى اسلام، از ویژگىهاى مردان است. چون در اسلام یک سرى خطوط قرمز در معاشرتهاى زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدى زنان به شئون امامت، چارهاى جز نادیده گرفتن این خطوط قرمز وجود ندارد. (1) | |
ادامه مطلب بخش اول
11. نیز فرمودند: کسی که زن میگیرد، باید احترامش کند.
12. فرمودند: تعجب میکنم از آن کسی که همسرش را بیجا میزند: با این که خود، به این کتک سزاوارتر است.
ملاحظه میکنید که بر خلاف تصور شما تعداد روایاتی که سفارش زن را به مرد نموده است، زیاد است. البته ما به تعداد کمی از آنها اشاره نمودیم.
خواهر عزیز! آیینی که در مورد زن چنین سفارشاتی داشته و او را از نظر سرشت و خلقت همانند میشمارد، و حسن معاشرت و احترام به او را از وظایف قطعی مرد میداند، شایسته نیست که چنین مورد بیمهری و قهر و تهاجم واقع گردد.
این که گفتهاید: «مردان بر زنان سروری دارند» و چنین برداشتی از کلمة «قوّام» در الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسأِ نمودهاید صحیح نیست بلکه مقصود این است که، مردان در امور مالی،اقتصادی و خانوادگی، سمت مسؤلیت و سرپرستی را دارند; چه این که زنان به علت شرایط خاص جسمانی و سرپرستی امور منزل و مسئولیت امر توالد و نگهداری و سرپرستی اولاد، در کارها و مشاغل دشوار یا اموری که با جریانها و حوادث اجتماعی ارتباط دارد، کارآیی لازم را ندارند. و این یکی از خدمات بزرگ اسلام در مورد زنان است، که با برداشتن تکالیف دشوار، شرایط را برای انجام مسئولیت حساس و دقیق همسری به ویژه مسئولیت مادری، مهیا ساخته است.
علاوه بر این هرگز آیه نمیفرماید که تمام مردان بر تمام زنان برتری دارند بلکه منظور از رجال در آیه شوهران است و در مقابل زنانشان (همسرانشان)، یعنی; در خانواده، شوهر سرپرستی زن را دارد. نه این که تمام مردان نسبت به تمام زنان برتر هستند چون میبینیم که در خانواده مادر با آن که زن است نسبت به پسرش که مرد است حالت سرپرستی دارد و اطاعت امر و نهی او واجب است.
اگر علاوه بر امور تربیت اولاد و مسایل دوران حمل و زایمان، رضاع (شیردادن)، سرپرستی و رسیدگی به امور منزل، بارهای دیگری نیز بر دوش زن قرار میگرفت، مثل مشکلاتی که مربوط به تنظیم و ادارة امور مختلف زندگی است، قطعاً از عدالت و انصاف دور بود. و زنان نمیتوانستند به هر دو وظیفة خود چنان که باید عمل نمایند.
بر همین اساس، اسلام با تقسیم وظایف،کوشیده است تا آن چه با سرشت و طبیعت زن هماهنگ بوده و روحاً و جسماً با آن انطباق دارد، بر عهدة او قرار دهد. و آن چه با سرشت و ساختمان جسمی و فکری مرد منطبق است، در حوزة مسئولیت او قرار دهد.
پس میبینید در اسلام خبری از سرور بودن مرد نیست; و آن چه هست تقسیم وظایف است.
امروز، نیز در کشورهای پیشرفته خصوصاً ژاپن، زنها از سنگینی بار مسئولیت خارج از خانه، اظهار نگرانی فراوانی میکنند و لذا نهضتی به نام «نهضت بازگشت به خانه» در کشورهای صنعتی در حال توسعه است.
اما روایت علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) و نیز روایت رسول اکرم (ص):
اولاً: در مورد همة زنها نیست.
ثانیاً: نهی از مشورت با زنان در زمینة اموری است که زنها از آن اطلاع ندارند. نقص عقل هم در زن به معنای حماقت یا دیوانگی او نیست; بلکه منظور کم بودن اطلاعات و تجربیات آنها در امور کلی و اجتماعی و مسایل مربوط به کشور و غلبة احساسات است. آن هم به دلیل وضعیت خاص جسمی و روحی زن، عیب محسوب نمیشود.
اصولاً این دو روایت در یک نقطه مشترکند. و آن این که: میخواهند زنانی را که صلاحیت ورود در امور سیاسی و کشوری و جریانهای مختلف ندارند، متوجه مسئولیت خود ساخته، و از مداخلههای نابجای آنها جلوگیری کنند.
به علاوه دقت شود که عقل در روایات حداقل دو گونه است، اول: عقل معاش، که زنها در آن ضعف دارند یعنی; در امور اقتصادی و سیاسی و ... معمولاً ضعیف هستند.
دوم: عقل معاد، که منظور از آن راه کسب آخرت و عبادت است.
در این زمینة مهم ـ که اصل عقل هم همین است ـ شاید زنها از مردها قویتر باشند. چون برای درک معارف، احساسات قوی و لطیف بسیار کارساز است.
به هر حال مسلماً این روایات نمیگویند: مردان در امور مربوط به خانه و مدرسه و سرپرستی و انتخاب نام و رنگ و لباس فرزندان با همسران خود مشورت نکنند و در هیچ امری اجازة اظهار نظر به آنها را ندهند.
فرض کنید برادر متأهلی داشته باشید. بین خانوادة شما و خانم او شکرآب شده باشد; آیا شما صلاح میدانید برادرتان با همسرش در مورد رفت و آمد به خانة شما مشورت نماید؟
مسلماً دوست ندارید; زیرا به خاطر این کدورت، برادرتان را از رفت و آمد به منزل شما منع خواهد نمود. آیا شما به چنین مردانی حق میدهید یا از آنها به عنوان مردانی نالایق تعبیر میکنید؟!
خواهر عزیز، زنان معمولاً تحت تأثیر احساسات و عواطف خود نظر میدهند و غالباً فکر و عقلشان، مورد تهاجم حب و بغضها و نظرات آنی و زودگذر آنهاست; لذا لازم است هادیان معصوم بشریت، مردان و زنان را نسبت به این خطر آگاه سازند. و سر رشتة امور حساس را در معرض طوفان احساسات قرار ندهند.
خواهر عزیز! همین ترک نماز و قهر کردن با خدا آیا منشأیی جز احساسات تند و قضاوت عجولانه چیز دیگری دارد؟! شما که به خدا، قرآن، پیامبران، نبی اکرم (ص) و ائمه راستین (ع) اعتقاد داشته و آنها را دوست دارید، با دیدن چند روایت که معنای آن را درست متوجه نشدید، نماز را که پایة دین است ترک نمودید! آیا عقل، انسان را در این موارد به تحقیق و تعمق دعوت نمیکند؟
اگر شما به قیامت و معاد معتقدید چگونه مرتکب چنین معصیتی شدید؟ آیا پاسخ شما جز این است که بگویید با دیدن این روایات عصبانی شده، قلبم شکست و احساس بر من غلبه نمود، لذا نماز را ترک کردم! با این که میدانم از مهمترین واجبات دین بوده و ترک آن عقوبت سختی دارد.
در مورد ضعف ایمان به دلیل مسألة عادت ماهیانه، حضرت میخواهند هشدار بدهند که کمبود عبادت خود را که هر ماه هفت روز یا بیشتر و کمتر است، مورد توجه قرار دهند. در روایت آمده است زنان میتوانند این کمبودها را با وضو گرفتن و نشستن در جای نماز و اشتغال به ذکر و دعا و ... جبران نمایند چرا شما فقط یک روایت را میبینید؟!
اگر پیشوایان معصوم، زنان را ناپاک و ناقص میدانستند، چرا حضرت رسول اکرم (ص) آن قدر از حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) قدردانی میفرمود؟ چرا دست دخترشان را میبوسید؟!
چرا علی (ع) از همسرش به عظمت یاد میکرد؟ چرا امام حسین (ع) در واقعه سهمگین کربلا، زینب (س) را به منزلة نایب خود قرار میدهد، و مسئولیت سنگین قافله سالاری خانوادة خود را به ایشان میسپارد؟
چرا قرآن کریم از زنان بزرگی چون مریم (س) و آسیه همسر فرعون به عنوان ضرب المثل فضیلت و عظمت تجلیل میفرمود؟
ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُو اِمْرَأَتُ فِرْعَونَ ... وَ مَرْیَمُ ابْنتَ عمران... خداوند برای کسانی که ایمان آورند همسر فرعون و حضرت مریم را مثل آورد.تحریم /11 و 10
پس معلوم میشود نقص ایمانی اولاً، کلی و همه جانبه نیست.
ثانیاً، این سخنان بیشتر جنبة تذکر و هشدار دارد.
ثالثاً، شامل حال همة زنان نمیشود.
رابعاً بسیاری از این نواقص قابل جبران است.
اما این که چرا شهادت دو زن به منزلة شهادت یک مرد است، علاوه بر جهاتی که گفته شد (مانند غلبة احساسات و عدم حضور مستمر زنان و ...) به این دلیل است که، در حفظ حقوق و مصلحت عمومی و در معرض خطر قرار ندادن جان و مال و ناموس مردم، جانب احتیاط رعایت شود. از سوی دیگر پذیرفتن شهادت یک مرد هم منوط به داشتن شرایط دقیقی است.
سفارش میکنیم در انتخاب کتاب و نویسنده بیشتر دقت کنید و چنین نیست که نوشتة هر نویسندهای صحیح و مطابق با دیدگاه اسلام باشد در این زمینه مطالعة کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نوشتة استاد مطهری (;) و «شرح نهج البلاغه ج 11» استاد محمد تقی جعفری (;) و کتاب «زن در آیینه جلال و جمال» آیةالله جوادی آملی را به شما توصیه میکنیم. ان شأالله شبهات شما را، در این زمینه برطرف میکند.
اما این که رسول اکرم (ص) در مورد زنان تعبیر به شیطان فرمودهاند، مسلم است زنان مفسدهجو و ناپاکدامنی که جامعه را در ورطة تباهی قرار میدهند، مراد بودهاند نه زنان عفیف و پاکدامن!
پیامبر اکرم (ص)، با زنان پاک و مؤمن نیز همچون مردان بیعت مینمودند. و قرآن کریم مکرر از اینگونه زنان به بزرگی یاد کرده است.
در مورد روایتی که فرموده است زنان را در غرفهها قرار نداده و به آنها کتابت یاد ندهید، اولاً: سند درستی برای آن یافت نشد.
ثانیاً: به فرض که سند آن را بپذیریم، به دستة خاصی از زنان اشاره دارد، زیرا در غیر این صورت روایتی که میفرماید: (طلب العلم فریضة علی کل مسلم) طلب علم بر هر فرد مسلمانی لازم است صحت پیدا نمیکرد; چرا که مقصود از فرد صرفاً مردان نیستند. و نیز اگر این گونه روایات صحیح باشند، با آیة شریفة: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذینْ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ» کسانی که میدانند هیچ گاه با افرادی که نمیدانند برابر نیستند، تعارض خواهند داشت. زیرا چگونه میشود قرآن مردم را به فراگیری علم دعوت کند و از جانب دیگر پیامبر عظیم الشأن (ص) که خود آورندة قرآن است، به مخالفت با آن برخیزد؟!
مقام زن در اسلام |
سؤال من، در مورد مقام زن در اسلام است. گر چه پس از اسلام زن مقام والایی در خانواده و اجتماع بدست آورد، و از منجلاب فساد جاهلیت بیرون آمد و اسلام به او حیثیت داد، ولی از جهاتی دیگر او را در تنگنا قرار داده و مقامش را پستتر نمود. احادیث زیادی داریم که زن را موجودی احمق، بیوفا و عامل فساد نامیدهاند. چرا حضرت علی (ع) مخالف حقوق زن بودند؟! من که شیعه هستم و قلبی مالامال از عشق به اهل بیت (:) دارم، چه کنم وقتی میبینم هم جنسان من در تمام ادیان الهی ارزش چندانی ندارند؟! من از زن بودن خود احساس شرمندگی میکنم. وقتی حتی قرآن هم، مردان را بر زنان برتری داده است، و فرموده: مردان بر زنان سرورند و ما گروهی را بر گروهی دیگر سرور و رهبر قرار دادیم. و حضرت علی (ع) خطاب بهفرزند خود امام حسن(ع7) میفرمایند: از مشورت با زنها پرهیز کن; زیرا نظر آنها به نقص و عیب است و تصمیم آنها به سستی و ... . رسول اکرم (ص) میفرمایند: زن چون پیش آید مانند شیطان است و باز چون پشت کند مثل شیطان خواهد بود. و به هر صوررت، راهزن ایمان و فریبندة انسان و منحرف کنندة دلهای مردم میباشد. نیز روایت است که پیامبر روزی در وقت صبح به جانب زنها، رو کرد و مقابل ایشان توقف نموده و فرمود: ای جماعت زنان! ندیدهام مانند شما افرادی را که از جهت عقل و دین ضعیف باشند و در عین حال دلهای صاحبان خرد را جلب کرده و مفتون خود نمایند. من بیشتر آهل آتش را از شما دیدم. در حدیثی دیگر میفرمایند: شما زنها اکثریت اهل جهنم را تشکیل میدهید. زنی پرسید یا رسولالله برای چه؟ فرمود: شما بدگویی، بسیار و طرد و لعن زیادی به دیگران مینمایید. و در مقابل شوهر و افراد فامیل کفران نموده و خوبیهای آنها را نادیده میگیرید. و در عین حال، رأی شما کوتاه و دین شما ضعیف است. زنها گفتند: کوتاهی فکر و ضعف دین ما از کجاست؟ فرمود: دلیل نقصان فکر شما، این است که: پروردگار متعال، شهادت دو نفر از شما را به جای شهادت یک مرد قرار داده است. اما نقصان دین شما به این دلیل است که، هر ماه روزها و شبهایی میگذرد، بیآنکه مقابل پروردگار سجده کرده و عبادت او را انجام دهید. این مسایل برای من مبهم است که چرا شهادت دو زن در برابر یک مرد است؟ چرا عادت ماهیانه، دلیل ضعف دین تلقی شده؟ آیا خدا عادت ماهیانه را برای تمسخر زن قرار داده؟! یا برای این که در این چند روز اذیت و آزار ببیند؟! یا این که به مصلحت زن است و موجب پاکیزگی جسم؟! یا نویسندهای در کتابش پس از ذکر حدیثی از امیرالمؤمنین (به این مضمون): «پرهیز کنید از ضررهای زنهای بد و از زنهای خوب بر حذر باشید. و هر گاه به کار نیکویی شما را امر کردند، اطاعت نکنید، تا در برآوردن منکرات و اطاعت امور ناشایست از شما توقع نداشته باشند». نوشته بود: "اگر مرد در امور خود تحت تأثیر خواستههای زن قرار گرفته و رعایت رضایت او را کند از پیشرفت و موفقیت محرم خواهد ماند." حضرت علی (ع) در این حدیث بطور کلی نظر زنها و حضورشان را مردود میداند، یا او را فقط برای بقای نسل و ارضای شهوت لازم میداند. آیا کسی نبود به این آقای مؤلف بگوید: کسی که نه ماه زحمت بارداری و بزرگ شدن شما را کشید، مرد بود یا زن؟ رسول اکرم (ص) میفرمایند: زنها را در غرفههای بالا جای ندهید; و به آنان کتابت یاد نداده، و ریسندگی و تفسیر سورة نور را به ایشان بیاموزید. آری! زن باید از حق دانش، اظهار نظر، تصمیم و ... محروم باشد و تماماً دنبالهرو باشد! رسول اکرم(ص) در حدیثی دیگر میفرمایند: زنها از جهت گفتن ناقص و منطق آنها ضعیف بوده، و وجودشان پوشیدنی است. پس آنها را در خانهها محفوظ نگه دارید، و ضعف گفتارشان را با سکوت جبران کنید. حدیثی دیگر: اگر ممکن بود دستور دهم کسی غیر از پروردگار سجده شود، سفارش میکردم زنها در مقابل شوهرانشان سجده کنند. سوگند به خداوند، زن نتواند حقوق مربوط به پروردگار را بجا آورد، تا هنگامی که حقوق شوهرش را انجام نداده است. یعنی زن عیب بشریت است. او را پنهان کنید تا موجب خجالت شما نشود. چون احمق است، در مقابل سؤالاتش سکوت کنید. آیا حدیثی داریم که بگوید عبادت مرد قبول نیست، مگر آنکه آسایش همسرش را تأمین کرده باشد؟! یا حتی با او مهربان باشد؟! آه خدایا! آیا این عدالت توست؟ مگر نه این است که قرآن فرموده: برتری به تقواست؟ پس چرا مرد را موجود برتر نامیدهاند؟ آیا تبعیض نیست اگر زنی شب را به صبح رساند و شوهرش از او ناراضی باشد، تمام فرشتگان تا صبح او را لعن خواهند نمود؟! (گر چه حق با او باشد؟) یعنی ای زن، تو باید غلام حلقه بگوش مرد باشی و دم برنیاوری؟! زیرا در آن صورت ملعون پروردگار و فرشتگان خواهی بود؟ آیا این ضعف اسلام نیست؟ آیا این عدل است؟! آیا فقط مردان ایمان پایدار دارند؟ من از وقتی این مسایل را فهمیدم نماز نمیخوانم; زیرا در شرایطی که در مقایسه با برادرانم نماز آنها مقبولتر است، گر چه ایمان من قویتر باشد، چرا نماز بخوانم؟ و تا وقتی این مسایل برایم روشن نشود، هرگز سر بر سجده نخواهم گذاشت. خواهر گرامی، نخست توجه شما را به آیهای از سورة حجرات جلب میکنیم: (یا ایُّها الناس اِنّا خلَقناکم من ذَکَرٍ و اُنثی و جَعلناکم شعوباً و قَبائلَ لِتَعارفوا انَّ اَکرمَکُم عِندالله اتقیکم) یعنی ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا بدین ترتیب، یکدیگر را بشناسید (زیرا همه یک رنگ و یک شکل بودید، یکدیگر را از هم تمیز نمیدادید و امکان شناسایی میسر نمیشد) و بدانید گرامیترین شما نزد خدای متعال باتقواترین شماست. حال توجه کنید به اولین آیه از سورة نسأ که میفرماید: «یا ایُّها الناسُ اتَّقوا ربَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وِ نِسأً وَ اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلونَ بِه وَ الأرْحام ...» یعنی، ای مردم! در برابر خداوند تقوا داشته باشید. (از گناه و شرارت بپرهیزید) پروردگاری که شما را از یک سرشت و نفس واحد آفرید، و از همان نفس، همسرش را نیز پدید آورد. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد. و در مورد خدایی که به خاطر او از همدیگر درخواست میکنید، دربارة اقارب و ارحام خود تقوا پیشه کنید. ملاحظه میفرمایید که در مسألة آفرینش از نظر قرآن کریم، تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. و هر دو از یک سرشت و گوهر آفریده شدهاند. آیه 195 سورة آل عمران میفرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُم إنّی لااُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أو أُنثیَ بَعْضُکُم مِن بَعْض» وقتی عدهای از مردم با ایمان و خداپرست، از خداوند میخواهند آنها را از اهل جهنم قرار ندهد و گناهانشان را بیامرزد، پروردگار در پاسخ میفرماید: دعایشان مستجاب شد. و آنها بدانند که من عمل نیک آنها را چه مرد باشند و چه زن، ضایع نخواهم کرد. به تعبیر آخر آیه «بعضکم من بعض» توجه کنید یعنی; در نظر من ـ که آفریدگار شما هستم ـ مرد و زن شما یکسان است. و اگر مؤمنی عمل صالح انجام دهد به او پاداش خواهم داد. اما این که مرد یا زن باشد، در پاداش فرقی نمیکند. از نظر حقوقی نیز قرآن کریم، مرد و زن را مورد توجه قرار داده و میفرماید: «ولَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ» یعنی هر حقی که مرد بر گردن زن دارد، به همان اندازه زن نیز بر عهدة مرد حقوقی دارد. نیز میفرماید: للرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبوا وَ لِلنِّسأِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ یعنی برای مردان از تلاشهای اقتصادی آنها بهرهای است و برای زنان نیز همان بهره از تلاشهای اقتصادی آنهاست; نه این که مردان بتوانند ناحق سهم آنها را نیز به خود اختصاص دهند. در مورد حسن معاشرت با زنان نیز میفرماید: و عاشِرُوهُنَّ بالمَعْروف یعنی با روش نیک با زنان زندگی نمایید. اکنون به روایاتی که در این زمینه هست، توجه فرمایید: 1. امام صادق (ع) میفرمایند: دربارة دو دسته از افراد که ممکن است ضعیف واقع شوند از خدا بترسید. کسی که این روایت را از حضرت شنیده است میگوید مقصود حضرت، زنان و یتیمان بودند. 2. امام صادق (ع) میفرمایند: خدا رحمت کند بندهای را که ما بین خود و همسرش (زنش) را اصلاح کند و با او خوشرفتاری نماید; چرا که خداوند برای تدبیر امور منزل و سبک کردن بار زن، مسئولیت خانواده و زن را بر دوش مرد نهاده است. 3. پیامبر اکرم (ع)میفرمایند: گناه بزرگی است که مرد، خانوادة خود را رها کند، و بطور کامل و دقیق، نیازمندیهای مختلف آنان را برآورده نسازد. 4. پیامبر اکرم (ع)میفرمایند: چندان جبرئیل از سوی خدای متعال دربارة زنان سفارش کرد که خیال کردم جز در صورت ارتکاب زنا، طلاقش جایز نباشد. 5. باز میفرمایند: بهترین مردان شما کسی است که برای زنان و دخترانش بهتر باشد. 6. نیز میفرمایند: هر کس ـ از مردان ـ به خانوادة خود رسیدگی نکند، ملعون است ملعون! 7. نیز میفرمایند: بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهتر باشد و من برای خانوادهام از همة شما بهترم. 8. نیز میفرمایند: آن که با خانواده و همسرش خوب رفتار کند، خداوند بر عمرش بیفزاید. 9. نیز میفرمایند: خدمت به خانواده نمیکند مگر آنکه صدیق و راست کردار باشد. و یا از شهیدان و در زمرة آنان باشد، یا مردی باشد که خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای او خواسته باشد. یعنی; چون انسانی نیک سیرت و محبوب خداوند است، میفهمد که باید به خانواده و همسرش نیکی و احسان نماید. 10. در روایت دیگری فرموده است: مردی که همسرش را بیازارد، نماز و هیچ کار خیری از او پذیرفته نیست. و اولین کسی است که وارد آتش دوزخ خواهد شد. بقیه مطلب در قسمت 2 |
اقدامات ستاد گسترش فرهنگ عفاف و حجاب گمرک جمهوری اسلامی ایران در سال 1386
اقدامات فرهنگی انجام گرفته درسال جاری توسط ستاد گسترش فرهنگ عفاف و حجاب گمرک جمهوری اسلامی ایران به منظور تحقق مرحله یکم نمای کلان مراحل تحقق راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، بشرح ذیل اعلام میگردد :
1- برگزاری منظم جلسات ستاد ( سیزده جلسه ) به منظور ارائه راهکارهای اجرایی مرتبط با هدف ارتقاء فرهنگ عفاف و حجاب ، پیگیری جهت تحقق مصوبات و نتایج حاصله،
2- برگزاری مسابقه مقاله نویسی به مناسبت ولادت دخت گرامی نبی اکرم حضرت فاطمه زهرا(س).
3- ابلاغ مراتب بهره گیری از ارزیابان زن، جهت ارزیابی کالاهای همراه بانوان مسافر در حد امکانات موجود به گمرکات اجرایی مورخ 18/4/86 .
4- ارسال تصاویر قانون ساماندهی مد و لباس مصوب 12/10/85 مجلس شورای اسلامی و نمای کلان مراحل تحقق راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب و شرح مراحل آن به کلیه گمرکات به منظور تدوین برنامه های مربوطه و ارسال به ستاد گسترش فرهنگ عفاف و حجاب گمرک در تاریخ 25/4/86 .
5- اطلاع رسانی در خصوص نحوه پوشش کارکنان و اربابان رجوع و توزیع بن به کارکنان جهت خرید البسه متناسب با شئونات اسلامی و اداری والزام به رعایت حدود مورد نظر .
6- لحاظ نمودن لزوم رعایت عفاف و حجاب و بکارگیری ضوابط و ارزشهای اسلامی در قراردادهای منعقده با اشخاص حقیقی و حقوقی توسط نیروی انسانی ذیمدخل در انجام قرارداد با قید حق فسخ یکطرفه برای گمرک درصورت عدم رعایت موضوع مورخ 25/4/86.
7- هوشیارسازی مدیران برای مناسب سازی فضای فیزیکی محیط کار برای شاغلین و مراجعین زن و مرد در گمرکات اجرایی و ادارات ستادی و عند اللزوم پیش بینی اعتبار و اقدام برای اصلاح هندسی و تغییرات لازمه .
8- مشارکت و نظرخواهی از مسئولین ادارات ستادی و گمرکات اجرایی با توزیع پرسشنامه مرتبط با موضوع ، به منظور تنظیم برنامه ها و فعالیتهای ستاد در دو بخش درون سازمانی و برون سازمانی در تاریخ 3/5/86 .
9- نشست توجیهی مشترک اعضاء ستاد با مدیران و معاونین گمرکات اجرایی تهران مورخ 9/5/86 و مذاکره و گفتگوی دو جانبه برای اشاعه فرهنگ عفاف و حجاب و همچنین با مدیران دفاتر ستادی گمرک ایران مورخ 23/5/86 .
10- برنامه ریزی جهت حضور اعضاء در حوزه های نظارت گمرکات اجرایی هشت استان، به منظور برگزاری همایشهای استانی و اطلاع رسانی در باب فعالیتهای ستاد ، آشنایی با مشکلات اجرایی و هماهنگیهای لازم برای برطرف نمودن موانع موجود با موضوع عفاف و حجاب .
11- در راستای تحقق بند 3 حوزه نظارت خراسان رضوی برای اولین سفر استانی انتخاب ، مورخ 16/8 ضمن بازدید از گمرک مرزی سرخس جلسه ای با حضور کلیه کارکنان آن گمرک برگزار و مورخ 17/8 نیز در محل گمرک مشهد گردهمایی مشترکی با مدیران و معاونین آن گمرک و دیگر گمرکات استان خراسان برپا گردید همچنین دومین سفر استانی نیز از تاریخ 21/9 لغایت 22/9 در حوزه نظارت سیستان و بلوچستان با برنامه ای مشابه استان خراسان رضوی برای گمرک مرزی میرجاوه و گمرک زاهدان انجام گرفت. ضمن آنکه میان کارکنان گمرک میرجاوه هدایایی به منظور پیام رسانی فرهنگی توزیع گردید .
12- دیدار با حضرت حجت الاسلام و المسلمین سلیمانی امام جمعه زاهدان و شرح اقدامات صورت گرفته مرتبط با موضوع و استفاده از رهنمودهای ایشان .
13- تایید و امضای نهایی توافق نامه مشترک میان گمرک جمهوری اسلامی ایران و شورای فرهنگ عمومی در خصوص راهکارهای عمومی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب مورخ 19/9/86 .
14- انجام فعالیتهای فرهنگی جهت اطلاع رسانی به مدیران و دیگر همکاران از طریق ارائه کتاب ، لوح فشرده و... که در این راستا و به عنوان اولین اقدام کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی تالیف جناب آقای غلامعلی حداد عادل به مدیران اهداء و با توزیع کتاب "حجاب دختران" در گمرکات کشور در راستای آموزش از راه دور کارکنان 30 ساعت آموزش ضمن خدمت برای پذیرفته شدگان آزمون برپا شده از کتاب مذکور اختصاص یافته همچنین مراحل توزیع کتاب فلسفه زن بودن تالیف آیت الله سید محمد خامنه ای جهت اعضاء کارکنان گمرکات تهران و تجهیز کتابخانه های برخی گمرکات به کتب مرتبط با موضوع دردست اقدام می باشد .
15- برنامه ریزی برای انجام هماهنگیهای لازم با روابط عمومی سازمان جهت درج مطالب مرتبط با موضوع و گزارش عملکرد ستاد گسترش فرهنگ عفاف و حجاب گمرک و معرفی کتب و مقالات برگزیده در نشریه و سایت گمرک .
16- جمع بندی فعالیتهای انجام گرفته و ارسال گزارش عملکرد هر سه ماه یکبار به شورای فرهنگ عمومی
چرا حجاب برای زنان در اسلام واجب است | |
چرا حجاب برای زنان در اسلام واجب است ، ولى آقایان موظف به پوشانیدن خود نیستندننننیستند ؟ جواب: حجاب و پوشش در ادیان و اقوام پیش از اسلام بى سابقه نیست و قدر مسلم این است که حجاب قبل از اسلام در میان بعض ملت ها حتى در میان مردم ایران باستان وجود داشته است.[1] |
دو تبلیغ جالب از یک مصری برای مبارزه با فرهنگ بی حجابی .واقعا زیباست و تاثیر گذار
نمی توانی جلوی پریدن آنها(مگس ها) را بگیری، اما می توانی خودت را از گزندشان حفظ کنی
یا چتر حجاب را برسر بکش، یا به تو هجوم خواهند آورد!!
این هم شیوه جدید ترکیه ایها برای حفظ حجاب البته به صورتی که کسی هم مزاحمشان نشود
نظرات جالب علیرضا پناهیان درباره حجاب ؛ مد و فشن ؛ و طرح امنیت اجتماعی
معتقدم که وجود قوه قهریه در جامعه لازم است و فلسفه وجود آن هم بکار گرفته شدن آن در برخی موارد است اما اینکه آیا حرکت نیروی انتظامی بعد از کار فرهنگی صورت گرفته است یا خیر مسأله دیگری است. بسیار روشن است که چنین اتفاقی رخ نداده و کار فرهنگی مناسبی در این زمینه انجام نشده است
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان یکی از وعاظی است که توانسته با تکیه بر ادبیات و نگاه متفاوتش، ارتباط خوبی با جوانان برقرار کند و در مدت نزدیک به 15 سال فعالیت تبلیغی جوانان زیادی را به مجالس وعظ و خطابه بکشاند. پناهیان با حضور مؤثر خود در دانشگاه ها توانسته به جوانان زیادی جنبش و جوش تعمق دینی را منتقل کند که این امر او را به یک روحانی مشهور در تبلیغ مفاهیم دینی تبدیل کرده است. پایگاه خبری برنا با او درباره طرح امنیت اجتماعی، مسأله حجاب و مسأله ارتباط جوانان و روحانیت و ... به گفت و گو نشسته است که می خوانید:
اگر شما مسئول نیروی انتظامی بودید چگونه طرح امنیت اجتماعی به خصوص در بخش مبارزه با بد حجابی را اجرا می کردید؟
به طور مطلق نمی توان در مورد این شیوه از عملکرد نیروی انتظامی در برخورد با مسائل اجتماعی صحبت کرد. معتقدم که وجود قوه قهریه در جامعه لازم است و فلسفه وجود آن هم بکار گرفته شدن آن در برخی موارد است اما اینکه آیا حرکت نیروی انتظامی بعد از کار فرهنگی صورت گرفته است یا خیر مسأله دیگری است. بسیار روشن است که چنین اتفاقی رخ نداده و کار فرهنگی مناسبی در این زمینه انجام نشده است. بسیاری از سازمان ها و نهادهای فرهنگی که در این باره مسئولیت دارند باید پاسخگو باشند. بنده معتقدم باید یک بررسی اجتماعی دقیق از ریشه این بزه های اجتماعی صورت بگیرد و حداقل به ریشه ها هم، هم عرض سرشاخه ها پرداخته شود.
به نظر می رسد در بسیاری از موارد جوانانی که توسط نیروی انتظامی در طرح امنیت اجتماعی به خاطر حجاب مورد بازخواست قرار می گیرند. رفتارهای غلط و نادرست برخی از پرسنل نیروی انتظامی را که به خشونت متوسل می شوند به حساب اسلام می گذارند و در ناخودآگاه نسبت به اسلام موضع می گیرند و دچار شریعت گریزی می شوند. این حقیقت را چگونه ارزیابی می کنید؟
بنده از یک جوان دانشجویی خبردارم که به تازگی درسش را در خارج از کشور تمام کرده بود و به کشور برگشته بود. این جوان با خواهرش برای تفریح به یکی از پارکهای تهران رفته بودند و احتمالا خواهرش وضع حجاب درستی نداشته است. این جوان، جوان فعال و خوبی بود اما نه به گونه ای که از دور معلوم باشد که مذهبی است. در این جریان افرادی که ظاهرا از نیروهای انتظامی نبودهاند با ایشان برخوردی داشته اند و از اینها سوال کردند که شما با هم چه نسبتی دارید و چند سوال مشابه دیگر و بالاخره بحث و جدل بالا کشیده بود و رفتار های تندی با این جوان شده بود. این جوان پیش بنده آمد و قضیه را برای من تعریف کرد و بنده هم با توجه به روحیه انصافی که در او سراغ داشتم سعی کردم توضیحاتی بدهم و چند نکته را برای او بازگو کردم اما در ذهن این جوان به خاطر این گونه برخوردها یک نگاه منفی نسبت به دین شکل گرفته بود که بسیار باعث تاسف شد و با خودم آرزو کردم ای کاش حتی یک مورد از اینگونه اشتباهات هم رخ نمیداد تا ما حتی یک مورد از امثال این بازتابهای منفی را نداشتیم.
اما بالاخره این برخوردهای نیروی انتظامی فوایدی هم دارد مثل این که جلوی برخی هوس رانی ها در جامعه گرفته می شود و این نکته مثبتی است. در هر حال هر دو گزینه در ذهنم می آید یعنی کار فرهنگی و برخورد جدی و انتظامی اما اگر می توانستم به مسئولین نیروی انتظامی دسترسی داشته باشم دوست داشتم که به آنها بگویم برای کاهش بار منفی اقدامات اینچنینی باید هزینه های بسیاری پرداخت از آموزش دان نیروها تا برنامه ریزی های متعدد برای کار فرهنگی؛ اما چند پیشنهاد اساسی به ذهنم می رسد که شاید بتواند آثار منفی را کاهش دهد یکی اینکه با جریان های اصلی که فساد را در جامعه ترویج می کنند برخورد شود و دیگر اینکه به کار فرهنگی متناسب نیز پرداخته شود. به عنوان مثال نیروی انتظامی قبل از اینکه بخواهد در معابرعمومی با بعضی از مردم برخورد کند حداقل یک سال کار فرهنگی انجام دهد و در این مدت چند سریال خوب بسازند که در این ها به شیوه هنرمندانه نیروی انتظامی را محبوب و منطقی جلوه بدهند و نجات بخش بودن برخی از عملکردهایشان را برای مردم نمایش بدهند و بعد با یک موقعیت اجتماعی بهتری حرکت خود را انجام دهند . ما باید به افکار عمومی احترام بگذاریم و حتی اگر کار درستی انجام می دهیم با ید به فکر اقناع افکار عمومی باشیم ما نباید تمام بار فهم فعالیت هایمان را به دوش افکار عمومی بیاندازیم. یکی دیگر از مسائلی که در مورد طرح اخیر نیروی انتظامی به نظر می آید نام "گشت ارشاد" است که به نظر نامناسب می آید. ارشاد اساسا یک کار پلیسی نیست و این اجرای قانون و ایجاد نظم است اصالتا یک کار ارشادی نیست. در ماشین "گشت ارشاد" باید چند کارگردان نشسته باشند و ببینند چگونه باید مردم را به وسیله هنر ارشاد کرد. ضمن اینکه نمیتوان فعالیت های نیروی انتظامی را به صورت مطلق نفی کرد چون حرکت نیروی انتظامی میتواند جلوی برخی مفسدان و سوء استفادهچیهای حرفهای را بگیرد. ولی باید اذعان داشت که برنامهریزیهای مقدماتی فرهنگی، اقدامات فرهنگی پیش گیرانه و برخورد با ریشهها و علل برای انجام این اقدامات بسیار مهم است و مردم همه باید در جریان این مجموعه باشند طبیعتا مردم وقتی فعالیت در یک شاخه را ببینند برایشان بازتاب منفی خواهد داشت.
به نظر شما روشهای انتظامی که فقط می تواند به اصلاح وضع ظاهری در کوتاه مدت منجر شود تا چه میزان کارآمد است و آیا برنامه ریزی های بلند مدت که شاید نتوانند در کوتاه مدت اثر ظاهری داشته باشند تأثیر بیشتری ندارند؟
بنده در امر حجاب حتی با برنامه هایی که در کوتاه مدت جواب می دهد به شرایطی موافقم به دلیل این که در همین کوتاه مدت فرصتی برای بازگشت به فطرت پدید می آید و در این فضای به ظاهر سالم فرصتی برای ارتقای اندیشه پدید می آید که انگیزه های فطری در مورد حجاب برانگیخته شود و نباید اصالت فطری را فراموش کنیم. این اجبار با هر اجبار دیگری فرق می کند. اگر اجبار خلاف طبیعت باشد پتانسیلی را علیه خودش مخفی می کند و بعد از جای دیگر سر باز خواهد کرد. اما چگونه عمل کردن مهم است و هر نوع اجباری معلوم است که جواب نمیدهد.
منظور شما فطرت است یا طبیعت، به نظر می رسد که طبیعت زن اقتضای خود نمایی دارد؟
بنده طبیعت و فطرت را در اینجا به یک معنا میگیرم نمیخواهم فعلا به تفاوت آنها نگاه کنم. طبیعت و فطرت زن در مجموع اقتضای خودنمایی به معنای بی بندو باری ندارد. خودنمایی زن بسیار حساب شده و هدفمند است و با دیگر روحیات مثبت او هماهنگ عمل میکند که معمولا منجر به بیبندوباری نمیشود. اصل وجود خودنمایی در زن هم نباید به فساد و هرزهگی تفسیر شود. باید جهت پیدا کند و معمولا هم جهت پیدا میکند.
در هر حال اجبار در برخی از موضوعات ارزشی که جنبه حقوق عمومی دارند تحت شرایطی جایز است. به عنوان مثل اگر راننده ای به صورت مدام و نابجا از بوق استفاده کند و باعث سلب آسایش دیگران شود نیروی انتظامی حق دارد با آن برخورد کند. این مسئله سلب آسایش عمومی را در برخی از موضوعات ارزشی هم می توان مشاهده کرد مانند می گساری علنی در جامعه. با می گساری علنی به دلیل این که صرفا یک حکم دینی است برخورد نمی شود بلکه به این دلیل با این رفتار مقابله می شود که یک نوع تعدی به حقوق اجتماعی از نظر فرهنگی و روانی است.
آیا این امر را با احکام غیر تعزیری اسلام مانند حجاب برابر می دانید؟
بحث بنده در مورد احکام تعزیری و غیر تعزیری نیست سوال بنده این است که آیا قوه قهریه می تواند در جایی که حقوق دیگران ضایع می شود وارد عمل شود و بازدارنده باشد یا خیر؟ اگر قوه قهریه حق ورود در چنین مسائلی داشته باشد و به همین دلیل میتواند با مردم آزاری یک وسیله نقلیه مقابله کند آنگاه می تواند در برخی عرصه های فرهنگی و ارزشی نیز به همین مجوز وارد عمل شود. نمونه های این کار را در کشورهای دیگر دنیا هم می بینیم. مثلا قانونی در برخی از کشورهای غربی وجود دارد که تا چند صد متری مسجد، کنیسه یا کلیسا حق احداث انواع عیاشخانه وجود ندارد چون دولت می داند که برای ایجاد آرامش در فضا باید مانع اخلال فضای خوش گذارانی غیر معنوی در فضاهای معنوی شود تا آرامش از بین نرود. حتی در برخی ممالک شراب خوری علنی ممنوع است در جامعه ما هم همینطور است اگر ما برخی مسائل را می خواهیم کنترل کنیم به خاطر بعد تعدی حقوقی است که دارد نه صرف ارزش های دینی. بنده به دلیل صیانت از دین نیست که با بخشی از کارهای نیروی انتظامی موافقم بلکه به دلیل برخی از امور که مربوط به حوزه حقوق عمومی است قائل به این فعالیت ها هستم. لزوما نباید این کارها را به نام ارزشهای اسلامی انجام داد.
بارها خدمت مسئولین محترم آموزش عالی هم عرض کردم که مثلا اگر در کمیته انضباطی در دانشگاه ها به کسی به خاطر بد حجابی حکمی داده می شود نباید در حکم بنویسند به خاطر عدم رعایت شئونات اسلامی بلکه باید بگویند به خاطر عدم رعایت شئونات دانشگاهی و الا نماز از حجاب بالاتر است اما به چه دلیل است که ما نماز را یا مثلا نماز جمعه را اجباری نمی کنیم و اگر کسی مخفیانه مرتکب گناه شود حتی حق تجسس و افشا نداریم. پس ما به خاطر حفظ مطلق ارزش ها نیست که از شیوع برخی رفتارها جلوگیری می کنیم بلکه به خاطر مسئله حقوق عمومی است. بنده بر اساس مبنای خودم دخالت قوه قهریه را در برخی از امور فرهنگی که ظاهر ارزشی دارند مجاز، بلکه لازم می دانم اما نه به خاطر حفظ و صیانت ا زدین بلکه به خاطر صیانت از حقوق عمومی و تبعا روشن است که دین با زور حفظ نمی شود.
با این رویکرد می توان محدودیت هایی که دولت هایی مثل فرانسه و ترکیه برای استفاده از حجاب در دانشگاه ها طرح کرده اند را توجیه کرد. آن ها نیز برای حفظ نظم عمومی و عدم تعدی به حقوق دیگران این قوانین را وضع می کنند.
آن ها دارند مبنای غلطی را تعریف می کنند و غلط هم اجرا می کنند. مثلا اگر کسی یک عمامه هندی بر سرداشته باشد و مظهر دین هندو باشد با او مخالفتی نمی کنند و بسیاری از مظاهر دینی دیگر را آزاد گذاشته اند و در قانون اساسی هم نوشته اند مسئله پوشش آزاد است اما همین که این پوشش رنگ اسلام را می گیرد با آن مخالفت می کنند و با تبعیض عمل می کنند ضمن این که ما در جامعه خودمان نگفته ایم که جلوی مظاهر ادیان دیگر را می گیریم.
آیا انتهای این مسیر به حجابی که مد نظر اسلام است منتهی می شود یا خیر؟
اگر نشود هم مهم نیست به خاطر این که حجابی را که اسلام می خواهد با نیروی انتظامی نمی تواند تامین شود. او می تواند مقابل برخی از بیبند و باریها در حجاب را بگیرد. همانطور که عرض کردم احتیاج به نگاه درست و کار فرهنگی مناسب است بعضی از اوقات نگاه غلط عملکرد خوب را هم زیر سول می برد وقتی در کنار این فعالیت حداقل کارفرهنگی انجام نشده است طبیعتاً بازتاب منفی در پی خواهد داشت اما بنده اصل این حرکت را در شرایط و موقعیت خود و با نگاه درست نمیتوانم به طور مطلق نفی کنم.
آینده مسئله حجاب به کجا خواهد رسید؟
اگر مقدمات فرهنگی را پیش بینی نکنیم و اقدامات شایسته را انجام ندهیم و خودمان با برنامه های فرهنگی که به جامعه وارد می کنیم همیشه نقش مخرب در زیر ساخت های فرهنگی داشته باشیم در نتیجه موقتا در امر حجاب شکست خواهیم خورد. چون بعدا کسانی میآیند و عاقلانهتر از این ارزش دفاع میکنند و مردم هم استقبال خواهند کرد. چون حجاب یک ارزش فطری عقلانی است یعنی یک ارزش دینی. و اگر حجاب یک حکم اسلامی و یک ارزش فطری نبود همین الان همین حداقل را هم نداشتیم.
همین الان هم اگر شکست نخورده ایم نه به دلیل این است که اقدامات حساب شده ای داشته ایم بلکه به این دلیل است که مردم وقتی به فطرت اسلامی و فرهنگ بومی خود رجوع می کنند حجاب را می یابند به نظر بنده این مقدار حجابی که در جامعه ما وجود دارد معجزه است و علامت اوج رشد فرهنگی جامعه ماست مگر ما چه خدمتی برای حجاب کرده ایم ، ما چه خدمت شایستهای به بیان فلسفه، آثار و فواید روانی این حکم انجام داده ایم کدام بیان زیبا را داشته ایم و این مقدار حجابی که در جامعه ما وجود دارد بیشتر ناشی از فطرت پاک زن ها و ارتباط معنوی آن ها با مسئله حجاب است و الا ما خدمت چندانی نکرده ایم.
امروزه حتی نسبت به اول انقلاب هم وضعیت حجاب ما وزینتر است برای اینکه در آن زمان جو اول انقلاب اقتضای حجاب میکرد ولی الان آن جو نیست بلکه کمی جو ضد حجاب هم هست، پس این مقدار حجاب موجود چیزی جز یک معجزه معنوی نیست ما حتی یک فیلم خوب در خدمت حجاب و بنیاد خانواده نداریم. بله اگر اقدامات ریشهایتر صورت نگیرد کمکم چهره حجاب که به سهولت میتواند در جامعه محبوب باشد مخدوش خواهد شد.
چگونه فکر می کنید حل معضل حجاب مسئله ای سهل است با اینکه 30 سال از انقلاب میگذرد و تلاشهای بسیاری برای ساماندهی این امر شده است هنوز با مشکل مواجهیم آیا شما راه حل سادهای برای این کار سراغ دارید؟
اولا حجاب پیچیدگی ها و ظرافت هایی دارد که بیشتر از کلام باید از هنر برای تبیین آن استفاده کرد. فیلم های خارجی ای وجود دارد که حجاب را خیلی بهتر از ما به تصویر کشیده اند. و امروزه ما ابزار فرهنگی خوبی داریم و باید از آن ها استفاده کنیم و بار را به دوش کلام و خطابه نیاندازیم که تقسیم کاری غیر منطقی است. ثانیا بسیاری از اوقات پرداختن مستقیم به بحث حجاب مانند این است که از وسط بحث شروع کرده باشیم و انسان عاقل هیچگاه از وسط بحث شروع نمی کند. حجاب به سهولت قابل توسعه است ولی باید از خانواده و بحث های مربوط به روابط و عواطف و ضوابط خانوادهگی شروع کنیم. بحث های خانواده و رابطه زن و مرد در جامعه ما به خوبی مطرح نمی شود و ما می خواهیم از سرشاخه ها ایراد بگیریم وقتی که در جامعه ما یک نوع فرهنگ غربی در برخی از شئون خانواده نفوذ کرده باشد و هیچکس جرأت نزدیک شدن به آن ها را نداشته باشد نتیجه ای غیر از این نخواهیم دید. باید اول از خانواده شروع کرد و مناسبات خانوادگی را درست کرد. باید محبت پدر به دختر ، پدر به همسر و احترام مادر به پدر و اطاعت فرزند از پدر در خانواده دیده شود تا خودبخود بی حجابی رفع شود. اما وقتی که ریشه درست نشده است و ما توقع درست شدن سرشاخه ها را داریم طبیعی است که به نتیجه نمی رسیم باید دانست که برخورد مستقیم با مسئله حجاب نه تنها از طریق قوه قهریه راه حل اصیلی نیست و بر اساس ضرورت ها لازم می شود بلکه برخورد تبلیغاتی مستقیم با حجاب هم اصیل نیست ما باید مقدمات حجاب در جامعه را ترویج دهیم و آن وقت حجاب به عنوان یک نتیجه سهل خود را نشان خواهد داد.
ترویج مدگرایی و" فشن" در زمینه حجاب که اخیرا در کشور وسعت گرفته است را چگونه ارزیابی می کنید؟
ضمن این که بنده مدگرایی را برای حجاب با فلسفه آن تا حدودی مغایر می دانم ولی معتقدم نباید از احکام اسلامی پا را فراتر گذاشت حجاب اگر حجاب باشد اصلش تامین شده است و اگر درخودش مدهایی داشته باشد که صرفا مغایر با برخی از آداب حکم حجاب باشد ولی با خود حکم مغایر نباشد اشکال چندانی نخواهد داشت یعنی نیازی به برخورد قانونی ندارد. و شاید بتواند در مقطعی به جا انداختن مسئله حجاب کمک کند و بحران بدحجاب را کاهش دهد. مگر همین چارد ملی محصول یک مد در حجاب نیست که امروزه به عنوان یک الگو در آمده است ضمن این که مدگرایی در زمینه حجاب با حفظ فلسفه حجاب تنوع چندانی نمی تواند داشته باشد و برخی از این تنوع ها هم لطمه نمی زنند. اما به هر صورت معتقدم که مدگراییهای رایج تا حدودی با فلسفه حجاب مغایر است. مدگرایی ممکن است به فرهنگ اخلاق و آداب حجاب لطمه بزند اما به عنوان یک راهبرد کارآمد در سطح جهانی است.
اقبال نسبت به منبرهای شما بر اساس ادبیات متفاوتی بود که حضرتعالی در منبرها به کار میبردید آیا شما مواظب هستید که منبرهای شما به تکرار نیفتد؟ ارزیابی خودتان چیست؟ آیا به روشهای تازهای برای ارتباط با مخاطب فکر کردهاید؟
اگر چه فعالیت در فضای افکار عمومی با توجه به وضعیت پویا و متحرکی که در زمینه ادبیات و سطح افکار نیاز به تسلط بر شیوهها و روش های گوناگون دارد اما باید به چند نکته بسیار مهم توجه کرد. در زمانی که بنده ارتباط تبلیغی خود را با مخاطبان آغاز کردم دنبال روش خاصی که برای آنها نقش بازی کنم نبودم شاید این اقتضا میکرد از هیچ روش خاصی تبعیت نکنم و به زبان خودم . به زبان مردم با مردم حرف بزنم و اگر ارزشمند ترین قشر جامعه برای تبلیغ دین جوانان هستند با آنان صحبت کنم. نتیجه آن این سبک حرف زدن شد.
اما معتقدم آنچه باعث اقبال شد فقط زبان و ادبیات نبود. امروزه دیگر رواج دارد و زیادند کسانی که با ادبیات محاوره ای با مردم صحبت می کنند و جوان ها هم حرف آن ها را خوب می فهمند و اتفاق فوقالعادهای هم نمیافتد. چون باید به معانی هم توجه داشت. هر کسی که از اصطلاحات محاوره ای مانند "عزیز دلم" و یا "حالشو گرفت" استفاده کند سخنش نمی گیرد. بنده توجه کردم که جوانان به مغز کلام بیشتر توجه دارند اینکه در کلام لطیفه بگویی یا نه کمتر مورد توجه آنان است. فکر می کنم اگر صحبت های بنده مورد توجه واقع شده دردهای جوانان بوده است که در اندازههای درکشان برای آنها بیان شده است. جوانها مایلند برای پرسشهای معلوم و نامعلوم خود پاسخهای دقیقی بیابند آنهم به گونهای نظام مند که ساختار فکری آنها را شکل دهد. و معمولا بسیار هوشمندانه هم قضاوت میکنند نباید عامل اقبال آنها را در حد زبان و ادبیات پایین آورد.
البته بنده برای اینکه ادبیات خود را به روز نگه دارم همیشه در فضاهایی با جوانان به گفت و گو و گعده دوستانه پرداختم و در رفقای من بعضی ها بوده اند که اینقدر به شیوه" لاتی" صحبت می کردند که من در سراسر گفتگو غرق جریان چگونگی تفاهم و انتقال معانی در بین آن ها می شوم که اگر بنده بخواهم بالای منبر کمی آسوده تر صحبت کنم و خودم را رها کنم خیلی بیشتر از اینها باید" لاتی" حرف بزنم و قدرت این کار را دارم که با ادبیات عامه حرف های دین را بزنم ولی یک سلسله عوامل اجازه این کار را نمی دهد. قبلا بنده فرصت و فراغت بیشتری داشتم و راحت یک گوشه ای برای خودم حرف می زدم بعدا که کار گرفت نقادی های منصفانه و اکثرا غیر منصفانه شروع شد که مجبور شدم یک سری از آداب را رعایت کنم. چون خود این شهرت موقعیتی را ایجاد کرده است که باید رسمیتر صحبت کنم. و وقتی که رسمیتر صحبت کنم جوانی که می خواهد راحتتر مطالب را بشنود فاصله می گیرد. بنده بالای منبر آن جوان را می بینم و می فهمم که باید با او ارتباط برقرار کنم اما نمی توانم چون آناً تبدیل به تکه کلام میشود و یا با استفاده از "بلوتوث" ها پخش می شود و اعتراضات دیگران را بر می انگیزد. به من صریحا می گویند دیگر برای تو بد است که اینگونه صحبت کنی، محاسنت دارد سفید میشود و یا ... .
مسئله بعدی که وجود دارد این است که گروهی از مخاطبان بنده که آن زمان برای آغاز توجه به برخی از ادبیات و طرح برخی از مسائل داشتند امروز فشار می آورند که ما برای ادامه راه چه کار کنیم؟ و آن ها دیگر امروز به هیچ وجه به ادبیات جوان پسند بنده احتیاج ندارند و به مغز کلام صرفا توجه دارند. این افراد ده پانزده سال با پناهیان بوده اند و الان انتظاراتشان تغییر کرده است و آن وقت این افراد وقتی کنار افرادی می نشینند که تازه آمده اند انتخاب برای بنده سخت می شود و بنده میان اینکه با شیوه 15 سال پیش صحبت کنم یا برای افرادی که 15 سال با آن ها بوده ام حرف بزنم مردد می شوم.
نکته بعدی این است که خواص جامعه را با مسائلی مواجه می بینم که باید خود خواص را بیشتر مخاطب قرار دهم زمانی ضرورت دارد که با عموم جامعه صحبت کنم ولی گاهی لازم است با خواص صحبت کنم و نمی توانم از این کار منصرف شوم. مثلا مجبور می شوم چند روز کاری را صرف صحبت با طلبه هایی کنم که می خواهند مبلغ شوند و وقتی که می خواهم با این طلبه ها صحبت کنم طبیعی است که عامه با من ارتباط برقرار نکنند. وقتی به بنده گفته می شود که اگر 20 نفر مبلغ قوی تربیت کنی بهتر از این است که این طرف و آن طرف بروی بنده مجبورم مبنرهای خود را کم کنم و به بحثهای دیگر بپردازم و یا به طراحی راهبردهای فرهنگی برای توسعه معنویت در جامعه بپردازم. همه پیز که با سخنرانی درست نمیشود. اگر بنده بتوانم یک نظام فکری را به برخی مسئولین فرهنگی پیشنهاد بدهم این کار را در جای خود ترجیح می دهم تا اینکه منبر بروم.
در مجموع بنده روش و محتوای منابر را تقسیم می کنم بعضی وقت ها صحبتی می کنم که به درد جوانهای قدیمی بخورد و بعضی اوقات صحبتی که مناسب جوانان تازه وارد باشد.در ضمن بنده اشتقالاتی در زمینه نویسندگی هم پیداکرده ام که انشاالله ماحصل آن به زودی درمعرض دید افکار عمومی قرار می گیرد. هر چند عموم فعالیتهای بنده از سر علاقهمندی است و الا لیاقت کافی برای خدمت به دین را ندارم و باید خدا توفیق و اثر بدهد.
دفتر هنر و ادبیات دانشجو چیست و به چه قصدی این دفتر را راه اندازی کرده اید؟
معتقدم در عرصه هنر نیاز به برخی تجربه های موفق دینی داریم و برخی از افراد می توانند با خلاقیت های خود دایره این تجربه های خوب را توسعه ببخشند. ما می خواهیم در عرصه هنر زمینهای را ایجاد نماییم که اثر گذار باشد. اگر بتوانیم برخی از نمونه های خوب را تولید کنیم وضع بهتری ایجاد خواهد شد.
هدف دیگر این است که بتوانیم تا حدی اندیشه ای را که بتواند از هنر دینی پشتیبانی کند تقویت کنیم و بحث های نظری درباب هنردینی را تئوریزه کنیم. و تا حدی کار نقد محتوایی را رونق بخشیم. البته ادعایی هم نداریم و در حد توان خود و دوستانی که با هم مشغول هستیم تلاش خواهیم کرد.
ارزیابی شما از ارتباط روحانیت و جوانان چیست؟
حوزه از نظر قدرت تبلیغی به حد نیازهای جامعه نرسیده است ولی در این سال های اخیر حرکت های بسیارخوبی صورت گرفته است و اگر ما یک نظام آماری داشتیم میزان سخنرانی های موفق طلبه های جوان در دبیرستان ها، هیئت ها، شهرستان ها و روستاها رو به افزایش است و این میزان با 10 سال قبل اصلا قابل مقایسه نیست. اما از آنجا که این اتفاقات در محیط های کوچکی صورت می گیرد خیلی رسانه ای نشده است اما اثر خود را می گذارد و در دراز مدت آثار آن را خواهیم دید
فعالیتهای ارزشمندی هم در زمینه تربیت نیروهای متخصص در امر تبلیغ انجام گرفته است که نتیجه آن افزایش حضور طلاب در آموزشهای مرکز تخصصی تبلیغ بوده است که نوید آینده بسیار بهتری را میدهد. معاونت تبلیغ حوزه فعالیتهای بسیار خوبی در اعزام حساب شده طلاب مبلغ انجام داده است که در کنار نهادهای دیگر تبلیغی تأثیرگذاریهای فراوانی به چشم میخورد اما نیازها بسیار بیشتر از اینهاست و کارهای انجام نشده فراوان.
حکم جدید درباره حجاب !!
اسفندیار رحیم مشایی،رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همین طور معاون رییس جمهور در تازه ترین اظهار نظر خود در پاسخ به خبرنگار زن روزنامه الصباح ترکیه درباره اجباری یا اختیاری بودن در حجاب در کشور ما اظهارات محیرالعقولی را بر زبان آورده که حتی تعجب خبرنگار ترک را هم برانگیخته است.
اسفندیار خان به خبرنگار زن این روزنامه که پرسیده بود: آیا من می توانم روسری خودم را در ایران از سر بردارم گفت: بله! حتما. در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمی شود ، این یک انتخاب کاملا شخصی است ، اگر شما در ایران از روسری و حجاب استفاده نکنید هیچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد ! البته شاید به شما بگویند که این کار برخلاف عرف و عادات ملی ماست و اگر استفاده کنید بهتر است ، ولی باز تاکید می کنم که هیچ اجباری در کارنیست!
نمی فهمم.واقعا مشاور رییس جمهور تا این حد از قوانین مملکتی بی خبر است؟ یا به جای انجام وظایف مهم معوق مانده اش در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری مشغول تهیه قوانینی جدید است؟
فتوای تازه روحانی عربستانی درباره حجاب زنان |
وی بیرون رفتن زن را از منزل تنها منوط به ضرورتهایی مانند بیماری دانست و خرید و تنها بودن با راننده درون اتوموبیل راکه برای کارهایی مانند خرید کردن باشد از موارد غیر ضروری برشمرد.
یک روحانی در عربستان سعودی از زنان این کشور خواسته است تا از نقابهایی استفاده کنند که تنها یک چشم زن از آن بیرون می ماند. به گزارش فردا ، وی اینگونه حجاب را که تنها یک چشم زن باز باشد مستند به روایتی از ابن عباس کرده است. بنابراین گزارش محمد الهبدان همچنین پیشنهاد کرده است با توجه به اینکه بعضی از زنان هنگام اتفاده از نقاب نمی توانند راه پیش روی خودرا ببینند یا کالای را که می خرند مشاهده کنند از نوعی نقاب استفاده کنند که قسمت چشم آن پوشش جداگانه و قایل برداشتن باشد تا در صورت لزوم آنرا کنار زد. وی با هشدار دادن نسبت به تنها به بازار رفتن زنان برای خرید از آنان خواست بدون حضور محارم به بازار نروند تا از شرور و معصی در امان بمانند. الهبدان گفت: زنی که خواهان عفاف است تنها و با آرایش به بازار نمی رود تا مردم را به فتنه بیاندازد. تاسف بار تر آنکه زنی باآرایش بیرون برود در حالیکه شوهرس هم همراه اوست. وی بیرون رفتن زن را از منزل تنها منوط به ضرورت هایی مانند بیماری دانست و خرید و تنها بودن با راننده درون اتوموبیل راکه برای کارهایی مانند خرید کردن باشد از موارد غیر ضروری برشمرد. الهبدان همچنین گفته است: اسلام ما را دعوت کرده است تا موانع آزاردهنده را از سر راه مسلمانان برداریم. حال کدام یک از ایندو برتر است اینکه سنگی را از سر راه مسلمانان بر داریم یا زن فتنه انگیزی را که جوانان بدون همسر را به گناه می اندازد؟ |