سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Slide 1 Slide 2
منوی اصلی
لینک دوستان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :465
  • بازدید دیروز :567
  • کل بازدید :12904488
  • تعداد کل یاد داشت ها : 205
  • آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 7:56 ع
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب

ویرایش
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی

( بر اساس روایتی از پیامبر اکرم ( ص ) )

 

# زنان و دختران با حفظ حجاب و پوشیدگی ، بزرگترین خدمت را به خانواده ، جوانان و جامعه می کنند زیرا پاکی را رواج می دهند. ( بر اساس روایتی از یکی از معصومین )

 

بی حجابی و آثار آن 

 

# بی حجابی مخالفت با فرمان خداست.

 

# بی حجابی جامعه را آلوده می سازد و فساد را گسترش می دهد.

 

# بی حجابی به شخصیت پاک زن لطمه وارد می آورد و ارزش اجتماعی او را از بین می برد.

 

# بی حجابی خواسته های نفسانی را تحریک و غریزه را بر عقل حاکم می کند. ( بر اساس روایتی از امام رضا ( ع ) )

# روسری ها و مانتوهایی که از لحاظ رنگ و چسبندگی و نمایاندن برجستگی های بدن موجب جلب نظر و تحریک آمیز هستند ، مصداق حجاب اسلامی نیست بلکه آن نیز یک نوع بد حجابی است.

 

# بی حجابی و روابط آزاد و بی بند وباری جلوی ازدواج را که سنت پیامبر ( ص ) است می گیرد.

 

# بی حجابی تقلید کورکورانه از بیگانگان است و معنای صریح آن جهل و نادانی است و انگیزه روشن آن خودباختگی و عدم استقلال می باشد.

 

# زنان و دختران با بی حجابی و بد حجابی خود و رعایت نکردن شوونات اسلامی بزرگترین خیانت را به خانواده ، جوانان و جامعه می کنند زیرا فساد را رواج می دهند. ( بر اساس روایتی از یکی از معصومین )

 

 

رابطه حجاب با فرهنگ اسلامی

 

 

حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند : " من تشبه بقوم فهو منهم " ؛ هر کس خود را به گروهی شبیه سازد خود نیز از آن گروه است. مساله لباس و شکل و نوع آن ، امری ساده و سطحی نبوده و محصول سلیقه افراد است ، اما مساله اصلی نوع فرهنگ و بینش است که حتی در لباس انسان نیز جلوه گری می نماید و او را وادار به تقلید از دیگران می نماید. تغییر لباس و مد ، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند نمی تواند با لباس خود وداع کند ، تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد ، لباس آنان را به تن نمی کند.

 

نگاه

 

 

پیامبر اسلام ( ص ) فرموده اند : نگاه حرام تیر مسمومی است از تیرهای شیطان ، هر کس از این نگاه حرام صرف نظر کند ، خداوند شیرینی ایمان را در دلش می اندازد.

 

حضرت علی ( ع ) نیز اینچنین فرموده اند : هر نگاهی که از آن عبرتی حاصل نشود ، لهو و بازیچه است و انسان با ایمان ، از لهو و بازیچه دوری می کند.

 

نمونه هایی از نگاه های غیر مجاز :

 

# نگاه به بدن نا محرم

 

# نگاه به قصد لذت

 

# نگاه به نامه دیگران

 

#نگاه به مناظر شهوت زا و وسوسه انگیز

 

# نگاه به درون خانه مردم

 

# و ...

 

نمونه هایی از نگاه های مجاز :

 

# نگاه محبت آمیز به پدر و مادر

 

# نگاه به مناظر طبیعی زیبا و نعمت های خدا

 

# نگاه به چهره عالم و دانشمند

 

# نگاه به قرآن و آیات الهی و درس گرفتن از آنها

 

# نگاه محبت آمیز به صورت کودکان

 

# و ...

 

حجاب مصونیت است نه محدودیت!

 

حجاب برای زن یک سنگر است که در پس آن سنگر می تواند از دین و آرمانهای خود دفاع کند و حجاب برای انجام کارهای روزمره هیچ مانعی ایجاد نمی کند.

 

حجاب کار و تلاش زن و مرد را پربارتر می کند و خسارات ناشی از روابط غلط زن ومرد را کمتر می سازد.

 

سخنانی چون گوهر

 

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند :

 

# شرم و حیا بخشی از ایمان است.

 

# پاکدامنی زیور زنان است.

 

# خداوند زنان مردنما و مردان زن نما را لعنت کرده است.

 

# دختران با حجاب فرزندان خوبی هستند ،هر کس یکی از این دختران داشته باشد خداوند او را مانع عذاب وی قرار می دهد.

 

# بهترین زنان ، زنی است که با عفت و پاک باشد.

 

# هر کس با زن نامحرمی دست بدهد در قیامت با زنجیر ، دست بسته وارد خواهد شد.

 

# خداوند خجسته و بزرگ نسبت به زنان و دختران مهربانتر از مردان و پسران است.

 

# ای فاطمه هر زنی که خود را بیاراید و از خانه بیرون رود و مردم او را ببینند ، فرشتگان او را لعنت می کنند و او همواره در غضب خداوند است.

 

# ای زنان با ایمان برشما باد که دیده از گناه فرو پوشید و با صدای کوتاه و آرام حرف بزنید.

 

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

 

# حفظ حجاب و عفت زن به حال خودش سودمندتر و موجب پایداری بیشتر زیبایی اوست.

 

# هرگاه زن در برابر نامحرمان با وقار باشد ، بیگانه را به خود راه نمی دهد.

 

# زکات زیبایی و جمال ، حیا و پاکدامنی است.

 

 

حضرت امام صادق ( ع ) می فرمایند :

 

 

# کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.

 

# هر زنی که خود را برای غیر شوهرش خوشبو کند ، نمازش قبول نخواهد شد.

 

# سزاوار نیست برای زن که خود را در مقابل محارمش بدون زینت گذارد ، اگر چه با گردنبندی خود را زینت نماید.

 

 

خواهرم ؛

 

 

حتما می دانی ، دختری که حاضر شود چند تار از مویش را نامحرم ببیند و همچنین از آنکه مورد بهره برداری چشمهای آلوده و هوس انگیز قرار گیرد رنج و نفرتی احساس نکند ، از فطرت سالم خود فاصله گرفته است و با آلودگی نگاههای بیگانه خو پیدا کرده و به سراشیبی فساد نزدیک شده است ، اما می تواند با یاری خداوند متعال در روش خود تجدید نظر کند.

 

برادرم ؛

 

 

حتما می دانی ، چشم کانال مهمی برای تغذیه روحی است و طبق روایات در مقابل نعمت چشم مسوولیت بزرگی بر گردن داریم و تنها در مواردی که نگاه کردن فایده تربیتی و درس عبرتی در پی داشته باشد نگاه کردن برای انسان مجاز است اما مناظری که دیدن آن زیان آور است یا فایده ای در پی ندارد فقط لهو و لعب است.

 

 

درباره پوشش و حجاب و ارزش و حقوق زن ، در سوره های : نور ، احزاب ، نساء ، آل عمران ، حجرات ، بقره ، حدید و نحل مطالبی ذکر شده است. برای آگاهی بیشتر به تفسیر آیات مربوطه مراجعه کنید.

 

 

 

                                   خواهرم ، تو در حجاب همچون گل نوشکفته ای.





      

زن ، پوشش و فلسفه حجاب ؛ جعفر شیخ الاسلامی

 

   اسلام ، زن را عضو فعال جامعه انسانیت قرار داد ، از اسارت بیرون آورد و آزادی اراده و عمل به او بخشید. در اسلام ، زن در حد توانایی خود باید انجام وظیفه نماید. اسلام زن را از حقوق انسانی برخوردار کرده و از حالت کالا بودن و عروسک شدن بیرون آورده است ؛ در شرایطی که سایر ملل و مکاتب : 


بعضی ملل زن را مانند کالای تجاری و تبلیغاتی مورد استفاده قرار می دادند.


زن را همردیف آتش و طوفان می دانستند.


سواد آموزی را برای زن ممنوع کرده بودند.


زن را فرزند شیطان می خواندند.


و چندین نمونه دیگر ...

 

پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) زنده به گور کردن دختران و بی احترامی به زن را ممنوع ساخت و دست فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) را بوسید.

 

اسلام ؛ زن را امانت خدا ، محبوب پیامبر ( ص ) ، ریحانه و مربی جامعه شمرد.


اسلام ؛ می خواهد دختر چون مرواریدی در صدف باشد ، دیگران می خواهند تمام مروارید ها را از صدف بیرون بریزند و از آنها بهره برداری کنند.


دختر چون دُر و حجاب به مانند صدف است. دُر همه جا به آسانی قابل دسترسی نیست ؛ صدف آن را در دریاهای بیکران از گزند تمام خطرات و حوادث در امان می دارد.

 

معنای حجاب

 

حجاب عبارتست از این که زن ، خود را از نامحرم بپوشاند و جلب توجه نکند.

 

پوشش در اسلام

 

وظیفه پوشش که اسلام مقرر کرده است ، به این معنی نیست که زنان از خانه بیرون نروند ، زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست ؛ بلکه پوشش زن در اسلام این است که در معاشرت خود با مردان ، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.


حجاب در قرآن

 

آیات حجاب ؛ آیه 59 سوره احزاب و آیات 30 و 31 سوره نور 


ترجمه فارسی آیات 30 و 31 سوره نور :

 

آیه 30 : ای پیامبر به مردان با ایمان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و فروج و اندام شان را از عمل زشت محفوظ دارند که این بر پاکیزگی جسم و جان شما اصلح است و البته خدا به هر چه کنید کاملا آگاه است.

 

آیه 31 : ای پیامبر به زنان با ایمان بگو چشم های خود را از نگاه هوس آلود ( نگاه ناروا ) فرو گیرند و فروج و اندام شان را از عمل زشت محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آن مقدار که قهرا نمایان می شود بر بیگانه ( نامحرم ) آشکار نسازند جز برای شوهران خود ، پدران و پدران شوهر ، پسران خود ، پسران شوهر ، برادران خود ، پسران برادر و پسران خواهر خود ، کنیزان خود ، افراد خانواده که رغبت به زنان ندارند از زن و مرد ( سفیه ) و کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و آن طور راه نروند ( پای بر زمین نزنند ) که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و ای اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.

 

ترجمه فارسی آیه 59 سوره احزاب :

ای پیامبر با زنان و دختران خود و زنان با ایمان بگو که خویشتن را با جلباب فرو پوشند ( چادر ، روسری بلند تر و بزرگتر از چارقد – وسیله پوشاندن موی سر - ) که این کار برای اینکه به عفت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوس رانان آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنان سر زده ، توبه کنند و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.

 

بر اساس این سه آیه مطالب زیر صریحا در قرآن کریم مطرح شده است :


هر مسلمان ، چه مرد و چه زن باید از چشم چرانی دوری کند.


مسلمان ، خواه مرد یا زن باید پاکدامن باشد و خود را از دیگران بپوشاند.


زنان بایستی پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.


چرا زن باید پوشش داشته باشد؟

 

زیرا فرمان خداوند عالم است و باید از آفریننده خود اطاعت کرد. ( آیات حجاب )


برای جلوگیری از بی بند و باری در جامعه.


برای حفظ ارزش و احترام زن.


برای استحکام پیوند خانوادگی و حفظ کانون مهر و وفا.


حفظ قلب ها.


جلوگیری از مسائلی که انسان را به وسوسه و ابتذال می کشاند.


چون در روایات حجاب و پوشش عامل خوشبختی زن معرفی شده است.


...


 حجاب و آثار آن

 

حجاب اجرای فرمان خداست. ( آیات حجاب )


حجاب یعنی پوشیدگی ظاهری و باطنی از نامحرمان.


حجاب سبب استحکام پیوند خانوادگی است.


حجاب زیور و زینت زن است. ( بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام )


حجاب سپر محکمی است در برابر آفت تیرهای دید شیطان صفتان.


حجاب خنجری نوک تیز است بر قلب دشمنان اسلام که به دنبال فساد در جامعه اسلامی هستند.


حجاب ارزشی است که رعایت آن ، زن را چون گوهری درون صدف از شر آفات ، وسوسه ها و آلودگی ها نگه می دارد و به خدا نزدیک می سازد. ( بر اساس روایتی از پیامبر اکرم ( ص ) )


زنان و دختران با حفظ حجاب و پوشیدگی ، بزرگترین خدمت را به خانواده ، جوانان و جامعه می کنند زیرا پاکی را رواج می دهند. ( بر اساس روایتی از یکی از معصومین )


بی حجابی و آثار آن 

 

 بی حجابی مخالفت با فرمان خداست.

 بی حجابی جامعه را آلوده می سازد و فساد را گسترش می دهد.


 بی حجابی به شخصیت پاک زن لطمه وارد می آورد و ارزش اجتماعی او را از بین می برد.


 بی حجابی خواسته های نفسانی را تحریک و غریزه را بر عقل حاکم می کند. ( بر اساس روایتی از امام رضا ( ع ) )


 روسری ها و مانتوهایی که از لحاظ رنگ و چسبندگی و نمایاندن برجستگی های بدن موجب جلب نظر و تحریک آمیز هستند ، مصداق حجاب اسلامی نیست بلکه آن نیز یک نوع بد حجابی است.


 بی حجابی و روابط آزاد و بی بند وباری جلوی ازدواج را که سنت پیامبر ( ص ) است می گیرد.


 بی حجابی تقلید کورکورانه از بیگانگان است و معنای صریح آن جهل و نادانی است و انگیزه روشن آن خودباختگی و عدم استقلال می باشد.


 زنان و دختران با بی حجابی و بد حجابی خود و رعایت نکردن شوونات اسلامی بزرگترین خیانت را به خانواده ، جوانان و جامعه می کنند زیرا فساد را رواج می دهند. ( بر اساس روایتی از یکی از معصومین )


حجاب و آثار آن


 حجاب اجرای فرمان خداست. ( آیات حجاب )


 حجاب یعنی پوشیدگی ظاهری و باطنی از نامحرمان.


 حجاب سبب استحکام پیوند خانوادگی است.


 حجاب زیور و زینت زن است. ( بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام )


 حجاب سپر محکمی است در برابر آفت تیرهای دید شیطان صفتان.


 حجاب خنجری نوک تیز است بر قلب دشمنان اسلام که به دنبال فساد در جامعه اسلامی هستند.


 حجاب ارزشی است که رعایت آن ، زن را چون گوهری درون صدف از شر آفات ، وسوسه ها و آلودگی ها نگه می دارد و به خدا نزدیک می سازد.
 





      

مرکز تحقیقات صدا و سیما اعلام کرد که طرحی تحت عنوان نظر سنجی برای حجاب در سایت این سازمان برگزار شده است.اگر علاقه مند به شرکت در این نظر سنجی هستید روی لینک زیر کلیک کنید.

http://www2.irib.ir/opinion/hejab.asp





      
پرسش:
آیا پوشش برای زنان فقط در نماز واجب است یا در هر زمان و در معرض دید نامحرم ؟ در صورت امکان مستنداتی را نیز عنوان نمائید ؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه6424، 6424

پاسخ:

حجاب برای زنان مسلمان مطلقا امری است واجب و بر فرد، فرد زنان مسلمان لازم است که خود را از نامحرمان بپوشانند و به زمان خاصی اختصاص ندارد، لذا وجوب حجاب در نماز یکی از مصادیق است.

"قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خیر بما یصنعون-30- و قل للمؤمنان یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن -31-."

"به مومنان بگو چشم های خود را "از نگاه به نامحرمان" فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است!

و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را "از نگاه های هوس آلود" فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را –جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایانند و "اطراف" روسری های خود را بر سینه خود افکنند "تا گردن و سینه با آن پوشانده شود" و زینت خود را آشکار نسازند.)[1]

آثار بی عفتی و بی حجابی:

از آنجهت که امر و نهی اسلامی در جای خود.[2] ثابت شده است که بر مبنای مصلحت و مفسده تشریع شده است، و رعایت حجاب و عفاف  هم یکی از دستورات مسلم قرآنی است لذا ترک آن موجب مفسده و رعایت آن موجب پاکدامنی)[3] جامعه می گردد و ترک آن موجب مفسده است. زیرا اگر مثلا یک خانم زیبائی هایی را که باید بپوشاند از نامحرمان نپوشاند، مردان هوسباز را تحریک نموده و باعث ایجاد فساد می گردد. لذا در احادیث از نگاه های هوس آلود به تیر مسموم تعبیر شده است:

"قال النبی (ص) النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه ایمانا یجد حلاوته فی قلبه."

"رسولخدا (ص) فرموده است: نگاه به نامحرمان تیری از تیرهای مسموم شیطان است، هر کس آنرا به خاطر خدا ترک کند خدا ایمانی عطا نماید که شیرینی آنرا در جان خود احساس نماید.)[4]

تذکر:

بی حجابی از جهت آنکه عامل تحریک افراد هوسباز می گردد، و هوسبازی موجب اخلال در سلامت اخلاقی جامعه است، بر حکومت است که جهت حفظ نظام اجتماعی از بی حجابی یا بد حجابی جلوگیری نماید زیرا حفظ سلامت اخلاقی اجتماع بر عهده دولت است که برخاسته از آیات و روایات منجمله آیات امر به معروف و نهی از منکر.[5] در نتیجه دستورات همان دستور اسلام است





      
پرسش:
آیا حجاب در زمان حضرت رسول یک قانون بود یا یک هنجار یعنی اگر کسی موی سرش را نمی‌پوشید با او برخورد قانونی مثل شلاق و غیره می‌شد؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه5988-2، 5988-2

پاسخ:

بهتر است که سؤال شما را به این ادعا بر گردانیم که: در آیات قرآن نشانی ازتعیین مجازات برای  بی‌حجاب دیده نمی شود و علاوه در تاریخ اسلام هم اثری از مجازات افراد بی‌حجاب و یا بد حجاب  توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه ی معصومین، یافت نشده است.

اما باید بگوئیم که : این دو ادعا از چند جهت مورد اشکال است:

 اولاً: نیافتن موردی برای مجازات دلیل بر نبودن حکم شرعی در رابطه با بی‌حجابی یا بدحجابی نیست زیرا اینگونه نیست که همه احکام شرعی و نیز مجازات‌هایی که از ناحیه شرع برای متخلفین در نظر گرفته می‌شود در قرآن آمده باشد. بلکه عمده احکام مستفاد از سیره و سنت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است که خود تفسیر واقعی آیاتند و سنت هم به عنوان یک منبع شرعی بالاتفاق از حجیت برخوردار است.

ثانیاً: اگر نبودن حکم مجازات بی‌حجاب در قرآن، دلیل عدم جواز مجازات بی‌حجاب در جامعه اسلامی است، پس مجازات روزه خوار و... نیز نباید مستند شرعی داشته باشد درحالی که چنین چیزی نیست.

ثالثاً: حکم مجازات بی‌حجاب و بدحجاب به مقتضای دلالت آیه شریفه«اِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[1]مبنی بر حرمت شرعی اشاعه فحشا و ثبوت مجازات دنیوی و اخروی برای مرتکب آن، و با توجه به آنکه مخالفت حکم خداوند در هیئت بی حجابی از مصادیق بارز فحشا است، حکم مجازات دنیوی بی حجاب[2]، ثابت است.[3]


 رابعا: در حوزه تبیین‌های خرد (نه کلان) از رفتار منحرفانه رویکرد عرضه و تقاضا  از اهمیت خاصی برخوردار است و شواهدی از متون دینی آن را تائید می‌کند.


این رویکرد، رابطه منحرفانه و کجروانه را به صورت بازار عرضه و تقاضا تصویر می‌کند و فرد کجرو را در جایگاه «عرضه‌کننده» می‌نشاند، یعنی فرد منحرف و آسیب‌ساز را شاخص بخش «تقاضا» و بزه‌دیده (کسی که از رفتار انحرافی آسیب می‌بیند) را شاخص بخش «عرضه» قلمداد می‌کند؛ بدین معنا که آنچه فاعل حقیقی کجروی در بازار جرم و کجروی دارد، صرفاً آمادگی و انگیزه و گاه ابزار لازم برای این کار است؛ در مقابل، آنچه فرد بزه‌دیده عرضه می‌دارد، آسیب‌پذیر نمایاندن خود و ایجاد این باور در فرد منحرف است که می‌تواند انگیزه و توانمندیش برای هنجارشکنی را به فعلیت برساند.

 برای مثال در حوزه روابط بین مرد و زن، به طور قطع هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان یافت که در این مورد کاملاً فاقد هنجار و قواعد رفتاری باشد. نقض این هنجارها نیز بسته به اهمیت هنجار نقض شده، واکنش متناسب با خود را در پی خواهد داشت. برطبق نظریه‌عرضه و تقاضا، در راستای حفظ هنجارها، حریم‌ها و ارزش‌های حاکم بر جامعه و نیز به دنبال راهکارهایی برای کاهش یا حذف انحرافات علاوه بر اینکه مجازات متوجه فرد منحرف میشود، شخص بزه‌دیده هم (که در این موارد معمولاً جنس زن است)، از این سرزنش و سیاست در امان نمیباشد، چرا که او هم صرفاً منفعل نبوده است. چون زنان به علت مطلوبیت‌های طبیعی‌ که خواه‌ناخواه در ظاهر و جسم خود، در نظر مردان دارند و نیز به علت مطلوبیت‌ها و جذابیت‌هایی که می‌توانند آگاهانه یا ناآگاهانه (براساس تربیت نادرست) به رفتار خود در منظر مردان ببخشند، در بخش عرضه قرار می‌گیرند. این در حالی است که در وضع عادی، جذابیت‌ها و مطلوبیت‌های مردان برای زنان از سنخ امور ظاهری و جنسی نیست و از این لحاظ آنان عرضه کننده نیستند بلکه متقاضی هستند.

بنابراین، هرقدر این اقسام زیبایی‌ها از جانب زنان، بیشتر در دسترس مردان باشد، به معنای عرضه بیشتر آن‌ها در برابر انظار متقاضیان است. اقتضای چنین وضعی، بیانگر این پیام (هرچند معمولاً ناخواسته) از جانب زنان بالقوه بزه‌دیده به مردان بالقوه کجرو است که آن‌ها به راحتی به این نوع زنان دسترسی پیدا کنند. در این صورت امکان نقض هنجار سهل‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌گردد. آنچه در این میان مانع بروز کنش کجروانه می‌شود، یکی هزینه بالای کجروی‌ به علت مجازات سنگین قانونی یا اجتماعی و دیگری، کاهش آگاهانه یا ناآگاهانه عرضه از طریق وجود الگوهای رفتاری صحیح در میان زنان است و یکی از راه‌های کاهش عرضه، رعایت حجاب به معنای عام آن (پوشش اندام و زباندار نبودن رفتار) است، چرا که فرصت‌های هنجارشکنی را از دست کجروان می‌گیرد.

پرواضح است که اعتبار گزاره‌های دینی اسلام، از اعتقاد به مبدأ وحی نشأت می‌گیرد، اما اطلاع از نظریاتی که حاصل تلاش و کاوش عقل بشری برای حل مشکلات زندگی و اصلاح راه‌های رفته است، می‌تواند به فهم بهتر و روشنتر گوهرهای گران‌بهایی که منبع وحی در اختیار دینداران قرار داده، کمک شایان نماید.

محدود شدن تقاضا و عرضه در قرآن:

محدود شدن تقاضا
خداوند متعال در  آیه30 / نور ،  تکلیف مرد نامحرم را در عرصه اجتماع و به هنگام برقرار کردن ارتباط با زن نامحرم مشخص ساخته است. در این آیه خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) دستور می‌دهد که به مردان مؤمن ابلاغ کند که از خیره شدن به زنان بپرهیزند و دامان خود را از گنـاه حفظ کننـد. (یـا بر طبق تفسیر دیگری، فرج خـود را از دیـدگان دیگران بپوشانند.)
[iv]
محدود شدن عرضه
زنان مؤمن همچون مردان باید نگاه خویش را کنترل نمایند. اما آن‌ها علاوه بر این تکلیف مشترک، موظف به انجام تکالیف دیگری نیز هستند. این تفاوت و تکلیف اضافی، نه از روی تبعیض ناروا بین زن و مرد است بلکه متناسب با تفاوت ذاتی این دو جنس است. مرد متقاضی است و همواره از طریق دیدن به دامن خطا می‌افتد، بر خلاف زن که چنین نیست. خطای زن در نحوه عرضه زیبایی‌های خویش است که همان خودنمایی و جلب نظر است؛ از این رو، شارع مقدس با تشریع حجاب در نظر داشته که عرضه، به حیطه خاصی (محیط امن خانواده) محدود شود. محدودیت عرضه، در اصل موجب محدود گشتن تقاضا می‌گردد. زیرا زنان با رعایت و حفظ حجاب، خود را از هوس‌بازی‌های مردان در امان نگه می‌دارند و می‌توانند آزادانه در جامعه حضور پیدا کنند، بدون اینکه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و خود را به راحتی و ارزان در عرضه تماشای مردان قرار دهند، و به تعبیر دیگر با پوشش شخص زن شخصیت او حفظ می شود و با بزک شدن شخص او شخصیتش پایمال خواهد شد.
گستره ی مفهوم  حجاب:

 1)- پوشش

قرآن در این زمینه می فرماید:

 «یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن»[v]، «و زیور خویش آشکار نکنند، مگر آنچه پیداست و سرپوش‌های خویش بر گریبان‌ها بزنند.» در فراز انتهایی این آیه، دستور دیگری به عنوان مکمل حجاب شرعی ذکر شده است: «و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود.» زنان عرب معمولاً خلخال به پا می‌کردند و گاه برای آن‌که بفهمانند که زینتی قیمتی به پا دارند، پای خود را محکم به زمین می‌کوبیدند. مضمون این نهی را می‌توان توسعه داد وهر آنچه عرضه و خودنمایی زن تلقی می‌شود، مانند استعمال عطرهای تند و آرایش در چهره را می‌توان ممنوع دانست.

موارد استثنائی
البته در جایی که تقاضایی نباشد، منطق حکم می‌کند که این حکم لغو شود، چنانچه در ادامه فرازی از این آیه ذکر گردیده است. این موارد استثنائی، گاهی در جانب تقاضا یعنی مرد و گاهی در جنبة عرضه، یعنی زن قرار دارد که به اجمال شامل موارد ذیل می‌گردد:
ـ مردانی که احتیاج به زن نـدارند؛ «و زیور خـویش آشکار نکنند مگر ... مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند.»
[vi] مقصود از مردان طفیلی، قدر مسلم دیوانگان و افراد ابله است که به علت عدم درک زیبایی‌های زنان در زمینه امور جنسی اساساً در خارج از دایره تقاضا قرار دارند.

ـ کودک نابالغ؛ «کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند (یا بر کام‌جویی از زنان توانا نیستند).»
[vii]

ـ زنان پیر؛ «و زنان قاعده و بازنشسته که امید ازدواج ندارند، باکی نیست که جامه خویش ]یعنی روسری و چهارقد[ را بر زمین نهند ]البته[ در صورتی که خود را به زیوری نیاراسته باشد و قصد خودنمایی نداشته باشند؛ و اگر از این نیز خودداری کنند برایشان بهتر است.»[viii] این آیه را می‌توان به عنوان استثنایی دیگر بر حکم حجاب  دانست و فلسفه آن این است که این زنان به طور عادی، چیزی برای عرضه ندارند و رغبت و تقاضایی نسبت به آنان وجود ندارد؛ از این رو، وجوب حجاب (لزوم پوشانیدن سر در حضور نامحرم) از آنان برداشته شده است؛ ولی همان‌گونه که در آیه تصریح شده این رخصت مشروط به این است که قصد عرضه و خودنمایی در کار نباشد. دستور کلی اخلاقی‌ که در انتهای آیه آمده، مبنی بر ترجیح داشتن رعایت عفاف در هر حالی و در هر سنی، بیانگر توجه بیشتر شارع به جنبه عرضه و سالم نگه‌داشتن اجتماع از زمینه‌های انحراف است.

ـ
«والذین یُؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتاناً و اثماً مبیناً یا ایها النبّی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جَلابیبهنَّ ذلک أَدنی اَن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماًـ لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی‌المدینة لنغرینّک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلاً.»[ix]«آنان که بدون جهت مردان و زنان با ایمان را آزار می‌رسانند، بهتان و گناه بزرگی مرتکب می‌شـوند. ای پیـامبر به همسـران و دختـرانت و بـه زنـان مؤمنیـن بگو که روسری‌های خویش را به خود نزدیک سازند (خود را با آن‌ها بپوشانند). این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی ایجاد می‌کنند از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان خواهیم برانگیخت؛ آن‌گاه فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست.»

این آیات به خوبی صحنه بازار جرم و انحراف را تصویر می‌نماید. ظاهراً چنان‌که برخی مفسرین گفته‌اند، گروهی از منافقین و افراد منحرف در اوایل شب که هوا تازه تاریک می‌شد، در کوچه‌ها و معابر مزاحم زنان (اکثراً کنیزان) می‌شدند؛ برای مقابله با این پدیده دو راهکار در پیش روی جامعه قرار داده شده است که هر یک در جای خود اهمیت دارد:

- رعایت حجاب در خارج از منزل؛ زیرا از این طریق زنان نجیب و عفیف یعنی کسانی که قصد عرضه خود را ندارند، شناخته می‌شوند و بیماردلان از اینکه چشم طمع به آنان ببندند و آنان را مورد اذیت قرار دهند، چشم می‌پوشند.

- برخورد فیزیکی و کاربرد زور و اجبار علیه افراد خاطی و منحرف؛ خداوند در این آیه، افراد مزاحم و بیماردل را به حمله و حرکت شدید پیامبر (ص) علیه آنان و حتی تبعید از جامعه پاک اسلامی تهدید می‌کند.

نکته مهم دیگر در این باب، مقدم داشتن راهکار فرهنگی است که کانون آن را کنترل بزه‌دیدگان احتمالی و آماج‌های جرم و انحراف بر رفتار خود و محافظت آنان از خود در برابر افراد آماده ارتکاب انحراف و جرم تشکیل می‌دهد. این تقدم در ذکر راهکارها در آیه شریفه، هرچند تقدم زمانی استفاده از راهکار اولی بر راهکار دوم را نمی‌رساند، ولی می‌تواند بیان کننده ی تأکیـد و اهمیت بیشتر در نظر شارع مقدس باشد.


2)- گفتار
قرآن در این باره  می فرماید:
ـ «یا نساء النبی لستن کاحدٍ من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قبله مرض و قلن قولاً معروفاً.»،
[x] «ای زنان پیغمبر، شما اگر پرهیزکار باشید، همچون سایر زنان نیستید؛ مواظب باشید که در سخن، نرمش زنانه و شهوت‌آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد؛ به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»
خودداری از سخن گفتن به شیوه تحریک‌آمیز، شـاخصه دیگر حجاب است. در این آیه با صرف نظر از اینکه روی سخن با زنان پیامبر (ص) است، به خوبی نشان داده شده مردانی که احتمال انحراف در آن‌ها وجود دارد، آنچه در نزد آنان است، آمادگی درونی و تقاضا است، اما طرف دیگر قضیه این است که درعرصه اجتماع آنچه مایه گسترش این بیماری و خارج شدنش از حالت درونی و باطنی به حالتی بیرونی و عملی می‌شود، عدم رعایت محدودیت ها در ناحیه ی عرضه می باشد.
بخشی از آیه 53 همین سوره، نیز همین مضمون را با بیانی دیگر تأکید و تقویت می‌کند؛ آنجا که خداوند به مسلمانان توصیه می‌کند که اگر از زنان پیامبر (ص) درخواستی دارند، خواسته خود را از پشت حجاب و پرده‌ای و بدون داخل شدن در منزل مطرح کنند: «وَ اذا سألتموهنَّ متاعاً فاسئَلوهنَّ مِن وراءِ حجابٍ»؛ سپس به علت این توصیه اشاره می‌فرماید: «این برای پاکیزگی دل شما و دل آنان ]زنان پیامبر[ بهتر است.» «ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبِهنَّ» از مقدم داشتن «لقلوبکم» یعنی دل شما مردان، بر «قلوبهن» یعنی دل زنان پیامبر (ص)، شاید بتوان استنباط کرد که آمادگی برای انحراف قلبی که مقدمه انحراف عملی است، از راه شنیدن صدای جنس مخالف، در مردان بیشتر و قوی‌تر است لذا خداوند تکلیف بیشتری را متوجه زنان کرده و آنان را به پوشاندن خود از دیدگان نامحرمان و محافظت خود از طریق حفظ حریم در رفتار و سخن واداشته است.
3)- رفتار
قرآن در این زمینه می فرماید:
ـ «
قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن.»،[xi] «و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند.»

ـ
«وَ قرن فی بیوتکن ولاتبرجن  تبّرج الجاهلیة الاولی»[xii]، «و در خانه‌های خویش قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، به خودنمایی و خودآرایی از خانه خارج نشوید.» این آیه نیز چنان‌که از سیاق آن پیداست، بر روی خارج شدن زنان پیامبر (ص) از منزل، همراه با عرضه خود به نامحرمان، حساسیت به خرج داده است. البته مقصود از آن حبس کردن زنان ایشان در منزل نیست، چرا که تاریخ اسلام گواه آن است که سیره معمول پیامبر (ص) بر چنین رفتاری استوار نبوده است و نیز فقط حفظ پوشش مراد نیست، بلکه خودنمائی در تمام صور و شیوه‌هایش، اعم از نوع نگاه و رفتار مورد نظر است.

نتیجه اینکه:  از ملاحظه آیات قرآن به دست می‌آید که در قرآن بیش از همه بر حفاظت زنان از خود در پوشش، رفتار، سخن و ...، و تأثیر آن در پیشگیری از وقوع انحراف در مرحله عمل (و حتی در مرحله نیت و خطورات ذهنی) تأکید شده و فقط در یکی از این آیات به راهکار کنترل از طریق اعمال زور و سیاست‌های بازدارنده راهنمایی شده است. همین امر به ما نشان می‌دهد که در یک جامعه اسلامی، برابر تعالیم دینی و نتایج تحقیقات جدید علمی، در امر کنترل انحرافات اجتماعی و اخلاقی در روابط زن و مرد، نقطه تأکید باید بر مقاوم‌سازی بزه‌دیدگان (زنان) در برابر افراد آماده جرم و انحراف و کنترل عرضه در برابر افراد متقاضی، از طریق کار فرهنگی سنجیده و بلند مدت در زمینه ترویج معنای صحیح حجاب صورت گیرد[xiii]، و البته همانطوری که بیان شد  نباید اینگونه تلقی کرد که در دو حوزه ی عرضه[xiv] و تقاضا[xv]،  اعمال زور از هیچ جایگاهی برخوردار نیست.

خامسا: همانگونه که معلوم گشت بی حجابی از محرمات الهی محسوب می گردد و طبق قاعده هر فعل حرامی قابل تعزیر است و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است، یعنی از دیدگاه فقهی حاکم شرع می تواند برای جلوگیری از گسترش محرمات الهی و بالخصوص  بی حجابی، مجازات وضع کند و لو اینکه این مجازات در زمان پیامبر(ص) اعمال نگشته باشد. البته اینکه چرا پیامبر(ص) در مورد بی حجابی مجازات تعزیر را اعمال نکرده است ،میتواند خود موضوع تحقیق جداگانه ای گردد، آیا زمینه برای اجرای این کار وجود نداشته است ؟ یا جامعه ی آنروز بگونه ای بوده که نیازی به اعمال مجازات نبوده است و در واقع جرمی از این دست در آن دوران انجام نمی شده است و بعبارت دیگر به جهت شرائط فرهنگی حاکم بر آن روزگار زنان خود را موظف می دیدند که حجاب را رعایت کنند.

بهر حال نمی توان به جهت فقدان نص شرعی بر مجازات معین در باب حجاب مثل آنچه که در قصاص آمده است، عدم شرعی بودن مجازاتهای حکومتی و اجتماعی بودنِ حکم حجاب را استنباط کرد، زیرا اصلا حجاب در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کند و از این جهت، شان اجتماعی آن تحقق می یابد.

نویسنده ای در این باب می گوید:  مسئلة حجاب زن اگر در ارتباط با خودش باشد (در منزل، با محارم، در تنهایی و...) دخالت در آن شرعاً بی‌وجه و عقلاً نامعقول است و ورود دولت در این حدود نیز به نظام توتالیتری منجر می‌شود. اما از آنجا که مسئلة حجاب در ارتباط با دیگران موضوعیت داشته و تأثیر و تأثر و تبعات جدی بر آن بار است، بی‌توجه بودن قانون‌مداران و جامعه نسبت به آن معقول نیست.[xvi]


[1]. نور / 19.

[2]البته علامه ی طباطبایی در تفسیر گراسنگ المیزان ج 15 ذیل این آیهی شریفه میفرماید: قوله تعالی : « إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا ... اگر این آیه با آیات راجع به افک نازل شده باشد و متصل به آنها باشد و مربوط به نسبت زنا به مردم دادن و شاهد نیاوردن باشد ، قهرا مضمونش تهدید تهمت زنندگان است ، چون افک از مصادیق فاحشه است ، و اشاعه آن در میان مؤمنین به خاطر این بوده که دوست می‏داشتند عمل زشت و هر فاحشه‏ای در بین مؤمنین شیوع یابد.پس مقصود از فاحشه مطلق فحشاء است ، چون زنا و قذف و امثال آن ، و دوست داشتن اینکه فحشاء و قذف در میان مؤمنین شیوع پیدا کند ، خود مستوجب عذاب الیم در دنیا و آخرت برای دوست دارنده است.و بنابر این ، دیگر علت ندارد که ما عذاب در دنیا را حمل بر حد کنیم ، چون دوست داشتن شیوع گناه در میان مؤمنین حد نمی‏آورد ، بله اگر لام در الفاحشة را برای عهد بدانیم ، و مراد از فاحشه را هم قذف تنها بگیریم ، و حب شیوع را کنایه از قصد شیوع و خوض ودهن به دهن گرداندن قذف بدانیم ، در آن صورت ممکن است عذاب را حمل بر حد کرد.

ولی سیاق با آن نمی‏سازد.علاوه بر این قذف به مجرد ارتکاب حد می‏آورد ، و جهت ندارد که ما آن را مقید به قصد شیوع کنیم ، و نکته‏ای هم که موجب این کار باشد در بین نیست.ترجمة المیزان ج : 15  ص :  133.134

اما در مقابل گرهی از مفسرین معتقدند:

 " آنها عذاب دردناکی در دنیا دارند" ممکن است اشاره به حدود و تعزیرات شرعیه ، و عکس‏العملهای اجتماعی ، و آثار شوم فردی آنها باشد که در همین دنیا دامنگیر مرتکبین این اعمال می‏شود ، علاوه بر این محرومیت آنها از حق شهادت ، و محکوم بودنشان به فسق و رسوائی نیز از آثار دنیوی آن است.و اما عذاب دردناک آخرت دوری از رحمت خدا و خشم و غضب الهی و آتش دوزخ می‏باشد.

تفسیر نمونه ج : 14  ص :  404

با این حال باید توجه داشت که این آیه عذاب دنیوی را برای کسانی قرار داده است که اشاعه ی فحشاء می کنند ،و اگرچه واژه فاحشه به لحاظ مفهوم لغوی منحصر به انحرافات جنسی و آلودگیهای ناموسی نیست و به معنای مطلق رفتار وگفتار زشت ،می آید اما برای استدلال به این آیه باید بی حجابی بگونه ای باشد که از مصادیق اشاعه ی فحشاء محسوب گردد نه فحشاء.

[3]برای آگاهی بیشتر رجوع شود به مقاله ی بی حجابی و مبنای حکم مجازات، علیرضا عظیمی فر

[iv]نور،30«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم اِنّ الله خبیر بما یصنعون.»

[v] همان، 31.

[vi]همان.

[vii]همان.

[viii]همان، 61.

[ix]- احزاب، 60-58.

[x]- همان، 33.

[xi]نور، 31.

[xii]احزاب، 33.

[xiii]برای آگاهی بیشتر رجوع شود به :

  مقاله ی  بدحجابی در نگرش جامعه‌شناختی ، مهدی صفار دستگردی، فصلنامه کتاب زنان /شماره 22

 سلیمی، علی؛ داوری، محمد: «جامعه شناسی کجروی»، کتاب اول، پژوهشکده حوزه دانشگاه، قم، 1380.

 لیتل، دانیل: «تبیین در علوم اجتماعی»، عبدالکریم سروش، مؤسسه فرهنگی صراط، چ اول، 1373.

پرسش ها و پاسخ های برگزیده، ص 168 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، انتشارات پارسایان، چ اول، 1382 ش.

 المیزان، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ج 16،  361 و ج 15، ص 120-125، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1362 ش.

جواهرالکلام، محمدحسن نجفی، داراحیاء التراث العربی، کتاب النکاح، ج 9، ص 75.

اسباب النزول، علی بن احمد واحدی نیشابوری، ص 245، چاپ دارالکتب العلمیه، چاپ 1402 و نیز تفاسیر معتبر.

مسئله حجاب، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، چاپ 53، آذر 1379 ش.

تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ شانزدهم، تاریخ نشر، 1378 ش، ج





      

اولویت حفظ فرهنگ حجاب بر حفظ نوع خاصی از حجاب

امروزه مفهوم و مصادیق حجاب تحولات جدی یافته که تفسیر هر کدام آثار و لوازم خاص خودش را طلب می‏کند. آنچه امروز از ضرورتهای فرهنگی در این مقوله احساس می‏شود این است که بایستی در قدم اول رابطه حجاب را با تکامل اجتماعی بیان نماییم.

اولین سؤالی که در قدم اول باید بدان پاسخ داد این است که:

آنچه از مفهوم حجاب، مرتکز اذهان بوده و در ذهنها جا افتاده است، چیست؟ آیا واقعا همان امر مفهوم واقعی حجاب است؟ و اگر آن مفهوم، به معنای واقعی حجاب می‏باشد، آیا این مفهوم به صورت مطلق بوده و در هر شرایطی به یک گونه مصداق دارد؟ یا اینکه خیر! آن مفهوم «قاعده‏مند» بوده و متناسب با شرایط تغییر می‏یابد، به عنوان مثال آیا می‏توان چادری را که زنان در کشتزارهای برنج شمال در حال کار به کمر می‏بندند و دست را هم تا آرنج و پا را نیز تا زانو برهنه می‏کنند مصداقی از مفهوم پوشش با چادر دانست؟ یا اینکه خیر! باید بگوییم کاربرد این چادر همانند شال کمر مردان آن محل به عنوان بخشی از پوشاک خاص محلی می‏باشد و نمی‏توان آن را به عنوان مصداقی از حجاب تلقی نمود تا به این نتیجه برسیم که چادر در شرایط تولید ساده به عنوان پوشش اسلامی به کار نمی رود؟

علاوه بر مثال فوق، باید دید آیا در شرایط تولید تکنیکی (یعنی تولید در کارخانه) می‏توان چادر را به کار برد و آن را به صورت یک «وسیله جهت قاعده‏مند نمودن ارتباط اسلامی» تعریف نمود؟ یا آنکه خیر! در آنجا هم محذوراتی وجود دارد که قابل تأمل است و یا مثلاً آیا می‏توان با پوشش چادر در آزمایشگاه که برای فراهم آوردن تولید تکنولوژی است کار نمود و فرضا به عنوان اپراتور کامپیوتر و یا دستیار، انجام وظیفه کرد؟

با توجه به مثالهای فوق باید دید که آیا چادر اصل و اساس بوده و می‏بایست حفظ شود یا فرهنگ چادر اصل است؟ فرهنگ چادر هم به معنای قاعده‏مند بودن استفاده از وسیله‏ای است که رابطه بین زن و مرد را به گونه خاص تعریف می‏کند.

نکته دیگری که می‏بایست مد نظر قرار گیرد این است که آیا آنچه را که در مثالهای فوق به آن اشاره شد، اشاره به یک ارتباط اجتماعی «خرد» بود که در آن وضعیت زندگی شخص در ارتباط اجتماعی (یعنی تأمین سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فرد در ارتباط با جامعه) اهمیت دارد؟ یا اینکه اشاره به یک امر کلی و «کلان» جامعه بود؟ و یا اشاره به یک امری بزرگتر، یعنی «تکامل» جامعه بود؟ اکنون به وسیله طرح نمونه‏های ذیل «ارتباط» چادر و تکامل اجتماعی را مورد توجه قرار می‏دهیم.

چادر وسیله انجام مسؤولیت زن در افق

تکاملی (اخلاق آرمانی)

با توجه به مطالب فوق حال با دقت، مسأله حجاب را بررسی می‏کنیم، به نظر می‏رسد چادر یک حجاب آرمانی است، یعنی چادر در اخلاق آرمانی‏ای که رهایی از این عالم نه عدم مسؤولیت نسبت به این عالم را ترویج می‏کند، مطرح است و بلکه حجاب با چادر مسؤولیت در افقی متکامل است.

امکان تعیین جایگاه انواع حجاب به

وسیله «الگوی مفسر تکامل اجتماعی»

حال شاید این سؤال مطرح شود که اگر چادر نه در تولید ساده و نه در تولید فنی و نه در تولید تخصصی نمی‏تواند به عنوان حجاب حضور یابد، حال چگونه چادر اخلاق آرمانی است؟ اما واقعیت این است که اگر چادر را بریده از همه عوامل اجتماعی تعریف نماییم، حتما چنین قضاوتی نسبت به مطلب صحیح خواهد بود، اما اگر فرهنگ حجاب (با چادر و یا غیر آن) در یک «مدل» و در یک نظام ارزیابی مشخصی که قدرت جمع‏بندی مطالب را داشته باشد، طرح گردد، آنگاه به گونه دیگر قضاوت می‏شود و باید دید با توجه به این الگو، فرهنگ حجاب می‏بایست چگونه باشد و چادر باید در کجا حضور داشته و در کجا چیز دیگری به جای آن حجاب را محقق سازد؟ فرضا تأثیر وضعیت «تولید، توزیع و مصرف» می‏بایست چه در تولید قدرت و «ارتقاء تمایلات اساسی» و بالا رفتن قدرت یک مکتب و چه در «ارتقاء قدرت فرهنگی» و همچنین «ارتقاء قدرت اقتصادی» ملاحظه گردد و به عبارت دیگر می‏بایست تأثیر آن در توسعه تأمین (ارتقاء روحیه ایثار) و در توسعه تفاهم (ارتقاء افق فرهنگ) و همچنین در توسعه تأثیر اقتصادی (ارتقاء هماهنگی تصمیم‏گیرها) ملاحظه شود تا آنگاه در سایه برنامه تکامل (برنامه‏ای که متناسب با یک تکامل خاص اخلاقی مشکل می‏پذیرد) بتوان گفت در چه مرحله و در کجا چادر به عنوان حجاب شرط است و در چه مرحله هم حجاب مشروط به پوشش یا چادر نیست.

بنابراین نظر دادن مطلق در مورد حجاب و بدون ارزیابی و هماهنگی با مسایل دیگر، نمی‏تواند به عنوان نظر جامعی مطرح شود، مگر در سطحی که هدف بیان اشتراک کلی مسأله حجاب و یا بیان محور کلی تصمیم‏گیری در این مسأله باشد و اگر هم هدف بیان این مسأله در سطح عمومی تمام سطوح باشد، این یک مطلب دیگری است.

متمرکز ساختن بحث در بیان روش

اجرایی رابطه حجاب با تکامل اجتماعی

آنچه تا اینجای بحث، بیان شد در حکم مقدمه بود؛ حال در ادامه بحث برای رابطه حجاب و تکامل اجتماعی در سه سطح قابلیت طرح دارد.

1 سطح اول، احکام توصیفی یا جهان‏بینی است که اولین بخش آن مبحث نظام احکام ارزشی یا اخلاق آرمانی و یا همان مقاصد عالیه الهی در بحث حجاب است. این سطح، از موضوع ما خارج است و نمی‏خواهیم به آن بپردازیم. از این‏رو به دنبال روایات و مدارک و منابع الهی که این بخش را متکفل است، نرفته و از طرح آن با توجه به موضوع خودداری می‏کنیم.

2 سطح دوم، نظام احکام دستوری است که همان احکام کلی الهی و قوانین حجاب است که در آن بحث می‏شود در چه حدی حجاب واجب است؟ در چه حدی حجاب مستحب است؟ از چه حدی که بگذرد مکروه و بالاخره به چه سطحی که می‏رسد ممنوع و حرام است؟ که با توجه به موضوع سخن این سطح هم مورد بحث نیست.

3 سطح سوم، نظام احکام اجتماعی یا برنامه اجرایی است که همان بحث تکامل اجتماعی حجاب است و موضوع سخن ما هم همین قسمت است.

بنابراین بحث ما در باره آیات و روایات و یا احیانا سیره و تاریخ معصومین «صلوات‏اللّه‏ علیهم اجمعین» در باب نظام ارزشی و اخلاقی نیست و همچنین در باب احکام فقهی و احکام کلی الهی (احکام دستوری) سخن نمی‏گوییم، بلکه بحث در باره نظام احکام اجتماعی است.

البته شاید پرسیده شود مگر نظام احکام اجتماعی از آن دو قسمت مطلقا جدا است؟ حقیقت این است که هرگز این گونه نیست ولی تفاوت احکام اجتماعی با دو قسمت قبل آن است که در این مرحله می‏بایست «عینیت» ملاحظه گردد و موانع و مقدورات مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، در این مرحله اموری باید ملاحظه شود که در «اجراء» ملاحظه آنها ضروری به شمار می‏رود. فرضا در این مرحله بررسی شود که حجاب، لباس کرامت است، چادر لباس کرامت است و اگر قرار باشد با زور و تحمیل آن را ترویج دهند، این موجب اهانت به چادر خواهد شد. چادر، پوششی است که مربوط به اخلاق آرمانی است، لذا پوشش آن می‏بایست به عنوان مقابله با استکبار و مقابله با فساد، همراه با عشق و ایثار پوشیده شود. رواج آن با تهدید و تحمیل به معنای تضعیف منزلت چادر است. شاید کسی بگوید که به هر حال می‏بایست حجاب رعایت شود و جلوی بی‏حجابی که جزو محرمات است، گرفته شود؟ بله! می‏بایست جلوی محرمات را گرفت، اما یک امر مستحب (حجاب با چادر) می‏بایست با عزت و کرامت رواج یابد.

به هر حال موضوع بحث در باره حجاب و تکامل اجتماعی و قوانین اجتماعی است و باید در صدد بیان یک برنامه اجرایی بود که آن عبارت است از:

1 تعریف اجمالی رابطه حجاب با تکامل اجتماعی،

2 طرح یک مدل در این رابطه،

3 جمع‏بندی و بیان ثمره.

تبیین اجمالی روش اجرایی رابطه حجاب با تکامل اجتماعی

تعریف اجمالی رابطه حجاب با تکامل اجتماعی

تبدیل «ساختار، مسایل و موضوعات»

در جامعه، وسیله ایجاد تکامل اجتماعی

در رابطه با قسمت اول باید دانست که اگر تکامل را در ساده‏ترین وجه به معنای تبدیل «ساختار، مسایل و موضوعات» بدانیم، در این صورت هرگاه نظامهای متکفل وظایف اجتماعی به گونه‏ای تغییر یابد که مسایل و موضوعاتی تغییر یافته و وحدت و کثرت جدیدی یابد و موضوعاتی طرح شود که قبلاً اساسا قابلیت طرح هم نداشت و در مقیاس «امنیت، تفاهم و تعاون» هم تغییر واقع شود، آنگاه تکامل واقع شده است، یعنی در این صورت از یک سطح به سطح دیگر تکامل حاصل خواهد شد. پس تکامل به این معناست که یک حساسیتهایی در یک زمان (در زمانی که هنوز تکامل حاصل نشده است) قابل طرح است، ولی در زمان بعد (که تکامل حاصل شده) آن حساسیت خیلی خرد و کوچک شمرده شده و موضوعا قابل طرح هم نیست.

ارتقاء سطح حضور و مشارکت مردم در

سه بخش تأمین، تفاهم و تعاون شاخصه تکامل اجتماعی

بنابراین تبدیل «ساختار، مسایل و موضوعات» معرف تکامل است، تکامل به معنای تغییر مقیاس حضور اجتماعی مردم است و این به معنای تغییر مشارکت و حضور مردم در «توسعه امنیت، تفاهم و تعاون اجتماعی» است و می‏توان گفت تکامل به معنای ارتقاء سطح حضور و مشارکت است. به عنوان مثال، گاهی سطح حضور مردم در حد شرکت در حرکتهای گروهی و جمعی (مانند تظاهرات) است که این خیلی عالی است که یک جمعیت یک میلیون نفره از یک ارزش پشتیبانی نمایند، اما به نظر می‏رسد باید به این فکر بود که آیا می‏توان این سطح از حضور و مشارکت مردم را از نظر «کیفی» ارتقاء داد؟ و آیا می‏توان میزان مشارکت این جمعیتی را که با شور و شوق و عشق به طرفداری از انقلاب و با نیت اطاعت از خدای متعال و ولایت فقیه به این کار مبادرت می‏ورزند بالا برد؟ البته این امکان وجود دارد. و این امر در کلیه سطوح فعالیتهای اجتماعی می‏تواند نمونه اجرایی داشته باشد.

حجاب وسیله یک نوع ارتباط قاعده‏مند

در هر حال حجاب وسیله یک نوع ارتباط قاعده‏مند شده است، نه اینکه وسیله ارتباطی باشد که آن ارتباط قاعده‏مند نیست، چون هرج و مرج در ارتباط، در هیچ سطح از اجتماع قابل قبول نیست، کسی که نمی‏تواند ربط حجاب را با تکامل درک نماید، قطعا مسأله قاعده‏مند شدن تکامل را هم نمی‏تواند تفسیر نماید، در حالی که قاعده‏مند شدن ارتباط، لازمه تکامل است.

طرح اجمالی ارزیابی رابطه حجاب با

تکامل اجتماعی

بخش دوم بحث طرح اجمالی مدل ارزیابی است که در سه بخش طرح می‏گردد:

1 ضرورت مدل ارزیابی

2 اصول مدل ارزیابی

3 کارآمدی مدل ارزیابی

ضرورت مدل ارزیابی

ضرورت «اولویت‏بندی» به علت محدودیت مقدورات

قسمت اول که ضرورت مدل ارزیابی است هم در سه مرحله طرح می‏گردد.

1 ضرورت تخصیص

2 ضرورت مجموعه ‏نگری

3 ضرورت وجود خاستگاه آرمانی در اوصاف کیفی و کمی مجموعه

با توجه به این سه مرحله می‏توان به ضرورت مدل ارزیابی رسید و آن را به اثبات رساند. ضرورت تخصیص به این دلیل است که مقدورات ما مطلق نیست، یعنی مقدورات اداره مطلق نبوده و ما ناچار به تخصیص هستیم و نتیجه تخصیص هم اولویت‏بندی است. اولویت‏بندی به این معنا است که ما ببینیم در راه ما (برنامه‏ریزی و رسیدن به مطلوب) چه اموری مؤثرتر است تا آنها را در اولویت قرار دهیم. پس ضرورت تخصیص به معنای همان ضرورت اولویت‏بندی بین امور مؤثر در رسیدن به هدف است.

ضرورت «مجموعه ‏نگری بر اساس مدل

مفروض» برای اولویت‏بندی

ضرورت مجموعه‏نگری هم به معنای ملاحظه نسبت به بین امور از عالی‏ترین سطح عرفانی تا سطح برنامه و نهایتا تا سطح مجموعه‏سازهایی است که برای رسیدن به آثار مادی می‏باشد. اگر دقت شود خواهید یافت که در واقع مسأله تخصیص ما را به مسأله مجموعه‏سازی وا می‏دارد.

در مجموعه‏سازی زمانی می‏توان منشأ موضوع‏گیری غیر انفعالی بود که بتوان به «نسبت بین امور با هم یعنی به ضریب فنی» دست یافت، چنانچه به ضریب فنی دست نیابیم قطعا نمی‏توان کاری را از پیش برد.

ضرورت وجود «خاستگاه ارزشی و

فلسفی» برای مجموعه‏نگری

ما چگونه به نسبت بین امور دست یابیم تا در نهایت به ضریب فنی برسیم؟ این امور مستلزم آن است که برای یک مجموعه عینی، یک مجموعه فرضی که مشتمل بر یک پیش‏فرضها و یک نسبتهایی است فرض نموده، تا بتوان به وسیله آن مجموعه فرضی آن مجموعه عینی را کنترل نموده و بهینه نمود. آنگاه طبیعی است که با اثبات قدرت کنترل و دستیابی به میزان کارآیی مجموعه فرضی می‏توان به ضریب فنی هم رسید.

در قسمت سوم هم باید دید وضعیت تأثیر آرمانهایمان در خاستگاه اوصاف کمی و کیفی چیست؟ آنچه مسلم است این است که پیش‏فرضهایی که باعث مجموعه‏سازی می‏شود، قطعا متأثر از یک فلسفه خاص است و علاوه بر این، خاستگاه ضرایب فنی ما همان آرمانها و نظام ارزشی است، چون کمیتهای مفروض که در ضرایب فنی طرح می‏گردد برای به دست آمدن یک مطلوب فرض می‏شود و مطلوب ما هم از نظام ارزشی و انگیزه ما جدا نیست. بنابراین ارزش و فلسفه هر دو در تولید یک مجموعه کاربردی و همچنین در تولید تعاریف کاربردی مانند تعریف ضریب فنی حضور دارد گرچه در مدل وقتی به ضریب فنی رسیدیم، شاید در مقام کاربرد به خاستگاهش و اینکه این معادله برخاسته از یک فلسفه ارتقاء یابد و دقت نظر ما در باره توصیف ارزش توسعه یابد؛ به همان میزان پیش‏فرضهای این مدل و نسبتهای آن و به تبع نسبتهای ضرایب فنی هم تغییر خواهد یافت، این امر به سادگی در علوم انسانی و با تأمل بسیار دقیق در علوم تجربی و نظری هم قابل اثبات است.

بنابراین این سه ضرورت (ضرورت تخصیص، ضرورت مجموعه‏سازی و ضرورت رابطه مجموعه با خاستگاه فلسفی و ارزشی) ضرورت داشتن یک مدل ارزیابی را به اثبات می‏رساند تا این مدل، مدلی خاص برای تفاهم باشد.

اصول مدل ارزیابی

در قسمت دوم بحث به «اصول مدل ارزیابی» می‏پردازیم، این اصول همان «اصول اوصاف جامعه، فرد و رابطه بین فرد و جامعه» می‏باشد که در واقع این اصول، کلی‏ترین اصول اوصاف این سه امر می‏باشد.

«سیاست، فرهنگ و اقتصاد» اصول

اوصاف جامعه

اصول اوصاف جامعه عبارتند از:

1 اوصاف سیاسی

2 اوصاف فرهنگی

3 اوصاف اقتصادی

وضعیت «روحی، فکری و عینی» اصول

اوصاف فرد

اصول اوصاف فرد عبارت است از:

1 وضعیت روحی

2 وضعیت فکری

3 وضعیت رفتار عینی و موضع‏گیری عینی

حل نیازمندیهای «فرد، کشور در منطقه و

کشور در جهان» اصول اوصاف ارتباط فرد و جامعه

اصول اوصاف ارتباط فرد و جامعه هم عبارت است از:

1 حل نیازمندیهای در مقیاس رشد فرد

2 حل نیازمندیهای در مقیاس یک کشور

3 حل نیازمندیهای در مقیاس گسترش مکتب در جهان

پس در مورد رابطه بین فرد و جامعه هم باید دید آیا در موضع‏گیری‏های اجتماعی آنچه که باید اصل قرار گیرد، حل نیازمندیهای فرد است؟ یا باید حل نیازمندیهای کشور و یا نظام در سطح منطقه‏ای نه جهانی اصل باشد؟ یا اینکه بالاتر از این، می‏بایست حل نیازمندیهای تکامل اصل قرار گیرد تا حضور مکتب با تغییر مقیاس در سطح جهان از نظر کمی و کیفی بیشتر و بهتر گردد؟!

این اصول (اصول اوصاف فرد و جامعه و رابطه بین این دو) محورهای اصلی مدل ارزیابی و یا به عبارتی همان اصول مدل ارزیابی است.

تعیین کارآمدی مدل ارزیابی در سه

بخش «مسایل، موانع و مقدورات»

در قسمت سوم بحث که همان بررسی کارآمدی مدل ارزیابی است، باید دانست که در بررسی کارآیی این مدل می‏بایست به محور اصلی آن توجه نمود که محور اصلی هم پایگاه و ارزشی است. در سه بخش مسایل، موانع و مقدورات صورت می‏پذیرد.

در بررسی «موانع» باید وضعیت بیرونی و وضعیت درونی و وضعیت تاریخی نظام از طریق ارزیابی «مقدورات» انجام شود و ارزیابی «مقدورات» هم با اشراف بر وضعیت بافت نیروی انسانی، نظام ساختارهای اجتماعی و منابع مادی ممکن می‏گردد، منظور از منابع مادی اعم از «منابع طبیعی، وسایل و محصولات اجتماعی» است.

«مسایلی» هم که باید در این رابطه بررسی شود اعم از «مطلوب، موجود و برنامه» است.

بیان اجمالی ثمرات تعیین رابطه حجاب

با تکامل اجتماعی

ایجاد سعه یا ضیق برای حجاب متناسب با نظام ارزشی حاکم بر جامعه

حال پس از طرح کلی بحث به تشریح آن و اشاره به ثمرات این بحث پرداخته می‏شود، برای سرعت انتقال با یک مثال شروع می‏نماییم، به عنوان مثال اگر در نظام اقتصادی «تنوع‏گرایی» برای ایجاد انگیزه حرکت اصل قرار گیرد و ساختارهای نظام اقتصادی هم بر همین اساس پی‏ریزی شود، آیا در این صورت می‏توان گفت چادر نقش تعیین‏کننده‏ای در تغییر دارد؟ در جواب باید گفت: اگر تهذیب اجتماعی که باید اساس تنظیم ساختارهای نظام اجتماعی باشد هماهنگ با نظام ارزشهای اسلامی نباشد، آنگاه محتوای مباحث فرهنگی که بر اساس روش مجموعه‏نگری بر پایه ارزشهای مادی است سازگار با مسأله حجاب نخواهد بود. چون مادی‏ها همان گونه که مسأله حیات انسان را مادی محض توصیف می‏کنند و تمام اعضای بدن انسان اعم از غدد و کار سلسله اعصاب و مغز و ... را مادی می‏دانند، در روانشناسی هم مکانیزم پیدایش نیازمندی را مادی توصیف می‏کنند.

ایجاد سعه یا ضیق برای حجاب

متناسب با نظام فکری حاکم بر جامعه

البته پر واضح است که مادی‏ها در نظام فکری خود جایگاه حجاب را تبیین نمی‏کنند، بلکه عکس آن (بی‏حجابی و فحشاء) را تبیین و توجیه می‏کنند. بنابراین مادی‏ها اگر بخواهند

مسأله حجاب را بررسی نمایند، در بحث آسیب‏شناسی روانی خواهند گفت: «زنی که به حجاب علاقه‏مند است، بر اساس نظام فکری خود نیازی را احساس می‏کند که همان نیاز به حجاب است، اما چون قابل تأیید و پذیرش روابط اجتماعی نیست باید دست از آن بشوید و از آن دوری جوید.» به عبارت دیگر مادی‏ها نه تنها در فرهنگ خود راه صحیح و قانون‏مند شده حجاب را ترویج نمی‏کنند، بلکه آن را یک کار غیر علمی معرفی می‏نمایند.

بنابراین اگر قرار باشد حجاب با تحقیر ترویج شود، در این صورت قطعا حجاب از جامعه رفع می‏شود، پس حجاب با محتوای رشته روانشناسی مادی درگیری دارد و این درگیری به مراتب سخت‏تر از درگیری مسأله حجاب با حجاب زنان در حال کار در شالیزارهای شمال است. در جامعه‏شناسی مادی خاستگاه دین (پایگاه اخلاق) و نیازمندیهای جامعه مادی تعریف می‏شود و اگر بخواهیم علوم انسانی اسلامی داشته باشیم، بدون مجموعه‏سازی‏های نظری و رسیدن به ضرایب فنی کارشناسی برای ساختن معادلات کاربردی که این معادلات برای امر اداره و تصمیم‏سازی و تصمیم‏گیری است امکان‏پذیر نیست. به عنوان مثال گاهی یک دانشجوی هنر تحصیلاتش را به اتمام می‏رساند و می‏خواهد یک سناریو بنویسد، حال اگر این شخص که در دوران تحصیلاتش اطلاعی از علم جامعه‏شناسی اسلامی ندارد و آنچه را که خوانده اطلاعات بر اساس نظریه‏های مادی است بخواهد بفهمد تأثیر این فیلم که او نویسنده سناریو آن است در جامعه چیست، چگونه می‏تواند به این مطلب برسد در حالی که نمی‏تواند کارش را قانونا بر اساس مبانی اسلامی ارزیابی نماید؟ طبیعی است که محتوای آموزشی این شخص مروج پایگاه ارزشی مادی است و او هم بر اساس همان کار می‏کند.

ایجاد سعه یا ضیق برای حجاب

متناسب با سیاسی حاکم بر جامعه

پس در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ممکن است مسأله تولید، توزیع و تخصیص در قسمت اقتصاد هماهنگ با مسأله حجاب نباشد و آن را نقض کند و همچنین ممکن است که مسایل فرهنگی و سیاسی هم بافت با مسأله حجاب نباشد، به عنوان مثال اگر در قسمت سیاست، آبرومندی، مطلقا به «تخصص» بازگردد، و اگر متخصصی ضد انقلابی هم که باشد به او کار بدهند و اگر در توزیع قدرت هم به شخص متخصص این چنینی احترام گذاشته شود، آنگاه بی‏تردید این بر مسأله حجاب تأثیر می‏گذارد، در واقع اینها شؤون مختلف درگیری با حجاب است.

جمع ‏بندی

بنابراین چادر به عنوان یک حجاب آرمانی است که ارزش سیاسی بسیار بالایی دارد، یعنی غرب بی‏دلیل با چادر مقابله و مبارزه نمی‏کند، بلکه علت این است که غرب به این وسیله با یک اخلاق (اخلاق اسلامی) مبارزه می‏کند. غرب می‏داند که اگر نظام ارزشی مردم جهان تغییر کند، آنگاه ابزارهای مدیریت او بی‏تأثیر می‏شود و دیگر نمی‏تواند به استکبار خود ادامه دهد. به عبارت دیگر اگر وجدان بشر ارتقاء یابد و بر پایگاه دیگر مستقر شود، چگونه غرب می‏تواند مدیریت خود و استکبار خود را ادامه دهد؟ چون غرب که نمی‏تواند در آن صورت ( که وجدان بشر متوجه ارزشهای اسلامی شود) با دعوت به آخرت و دعوت به ایثار مدیریت خود را ادامه دهد.

اینکه تمدن غرب دم از انسان‏دوستی و بشردوستی می‏زند، اینها تعارف است، غرب سخت‏ترین و شدیدترین تحقیر ممکن را نسبت به انسان داشته است و این تحقیر همان «کالا کردن» انسان است، غرب انسان را کالا می‏داند که در آمار بانک مرکزی خود نیروی انسانی را در کنار دیگر اشیاء گذاشته و به «بازار نیروی کار و بازار کالا و سرمایه و پول و ...» تعبیر می‏کند، معنای این تعبیرات این است که غرب انسان را هم‏سنگ با اشیاء می‏داند. البته شاید ادعا شود که در این موارد غرض بیان کارآمدی انسان و اثر انسان است، نه اینکه انسان را کالا بدانند.

ولی می‏دانیم که مسأله به این سادگی نیست، البته جواب دقیق به این مطلب باید در جای خودش بررسی شده و از حوصله این مقاله خارج است.

در هر حال منظور این است که حجاب به معنای فقهی آن، که برای رفع نیازمندی‏های فرد است یک سخن است و حجاب به معنایی که رافع نیازمندی‏های تکاملی است، یک سخن دیگر!

به عبارت دیگر وقتی حجاب را به معنای طرفداری نسبت به اسلام و رفراندم علیه اخلاق فاسد استکباری بدانیم و آن را اخلاق ترویج یافته از طرف انبیاء بدانیم، آنگاه به نظر می‏رسد برای خانمها خیلی آسان است که در مواقعی خاص با چادر باشند.





      
پرسش:
آیا حجاب در اسلام اجباری است؟ اگر خانمی برای پوشش در کشورهای غیر اسلامی مورد بی احترامی و هتک حرمت واقع شود، باز هم پوشش برایش واجب است؟

منبع پاسخ: پایگاه حوزه3563-4، 3563-4

پاسخ:

حجاب یکی از احکام ضروری دین است و مادامی که عدم رعایت آن موجب مفسده شود، رعایت آن الزامی است. در مورد خانمی که مورد اهانت قرار می‌گیرد، در صورت امکان اولاً واجب است چنان محیطی را ترک کند و مهاجرت نماید و ثانیاً جز در حد ضرورت در جامعه ظاهر نشود. به هر حال حفظ حجاب واجب است.





      

پرسش:
را ه های جلوگیر ی از بد حجابی چیست؟

 

پاسخ:

در رابطه با بد حجابی به عنوان یک پدیده اجتماعی باید ابتداء ریشه یابی شود و بعد از آن از راه صحیح با آن مبارزه شود. زیرا کسانی که بدحجاب هستند دارای انگیزه واحد نیستند و نمی توان نسخه واحد برای آنها پیچید و از یک راه از آن جلوگیری کرد.

بعضی از زمینه ها و ریشه های بدحجابی عبارتند از:

1- عدم آگاهی از حدود حجاب و ضررها و آثار بد حجابی در میان افراد جامعه.

2- عدم اعتماد به نفس و عدم استقلال شخصیت در مقابل افراد بی حجاب و مورد احترام قرار گرفتن توسط دیگران.

3- لجبازی با افراد با ایمان و با حجاب.

4- عدم برخورد صحیح از طرف افراد با حجاب (برخورد جذبی).

5- بد حجابی سیاسی با هدف تعرض به نظام جمهوری اسلامی.

6- بد حجابی به منظور بی بند و باری و خود فروشی.

7- بد حجابی به منظور آزاد کردن پتانسیل شور جوانی و نوجوانی.

8- بد حجابی به منظور خود نمایی، زیبا نمایی و حس زیبایی دوستی.

9- بد حجابی برنامه ریزی شده از طرف دشمنان با استخدام نیرو برای این کار.

10- بد حجابی ناشی از فشارهای مالی و اقتصادی.

موارد فوق بعضی از انگیزه های بد حجابی است و برای مبارزه موفق با بد حجابی باید ابتدا نوع آن را شناخت و از راه خاصی که برای مبارزه با آن موثر است وارد شد. این نکته بسیار حساس است که اگر انسان اشتباه کند نتیجه عکس می دهد. مثلا اگر با کسی که به علت عدم آگاهی از حدود حجاب یا بدون آگاهی از آثار و ضررهای آن بد حجاب است برخورد قضایی و فیزیکی شود نتیجه ای نخواهد داد یا نتیجه عکس می دهد.

همچنین اگر با کسی که با یک برنامه ریزی از طرف دشمنان نظام اجیر شده و پولی جهت اشاعه بدحجابی دریافت کرده است بخواهیم برخورد فرهنگی کنیم و آگاهی بدهیم نتیجه ای نخواهد داشت، زیرا مشکل این فرد عدم آگاهی نیست بلکه او آگاهانه در این زمینه قدم گذاشته است. در مورد این افراد برخورد صحیح، برخورد قضایی و فیزیکی پیش گیرانه است.

آن کسی که از سر لجبازی با افراد، بد حجاب شده است، باید با با احترام و محبت زمینه های لجبازی را از بین برد.

آن کسی که بد حجابی اش به منظور خود فروشی است، باید به سراغ انگیزه خود فروشی او رفته آن انگیزه را از بین برد.

به هر حال با شناخت دقیق از نوع بد حجاب و انتخاب راه مناسب، مبارزه با آن و هدایت افراد بسیار ساده می شود.





      

مقوله «پوشش و استتار بدن» به عنوان جزء جدایى‏ناپذیر حیات انسانى و مصداق اصلى حجاب، امرى کاملاً مشهود و بى‏نیاز از تعدیل است. براى حجاب کارکردهایى در دو حوزه فردى و اجتماعى، قابل تصوّر است:

الف. کارکردهاى فردى:

همچون پاسخگویى به نیاز فطرى «خوداستتارى» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما.

ب. کارکردهاى اجتماعى:

 هویّت‏بخشى و ایجاد امنیّت اجتماعى از جمله این کارکردهاست، چراکه نوع پوشش و حجاب، نشان‏دهنده سنّت‏ها، ارزش‏ها و باورهاى یک جامعه است.

اسلام، حجاب را از مصادیق مهمّ تحقق امنیّت اجتماعى در جامعه معرّفى کرده است و چالش‏ها، زمینه‏ها و راهبردهاى بسیار مهمّى را براى شکوفایى ذهن نواندیش افراد جامعه در این مورد تبیین نموده است.

بر این اساس و به منظور آگاهى بیشتر از رابطه حجاب و امنیّت اجتماعى، ما برآنیم که در این نوشتار جنبه‏هاى مختلف این موضوع و اهمّیّت آن راتوضیح داده و تأثیر آن را در حفظ ارزش‏هاى دینى بیان کنیم.

به طور کلّى در این مقاله موارد ذیل مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:

1. امنیّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب.

2. امنیّت اجتماعى، فلسفه حقیقى وجوب حجاب.

3. پایه‏هاى تحقق امنیّت اجتماعى در سایه حجاب بانوان.

4. آثار و فوائد حجاب اسلامى و تحقق امنیّت اجتماعى.

5. آثار سوء بد حجابى و انهدام امنیّت اجتماعى.

6. بیان نتیجه و ارائه راهکارها و پیشنهاداتى جهت تثبیت امنیّت اجتماعى در سیطره حجاب اسلامى.

کلید واژه‏ها: حجاب، امنیّت، امنیّت اجتماعى، پوشش، آرامش

گوهر اسلام، سعادت و نجات آدمى است و باورهاى دینى، احکام اخلاقى و فقهى در راستاى این غایت مهم نازل شده‏اند. این آموزه‏هاى هستمندانه و بایستى از خالق حکیمى تجلّى مى‏یابد که به نیازهاى روحى و جسمى، مادى و معنوى، فردى و اجتماعى بشریّت، کاملاً آگاه است. احکام الهى مربوط به پوشش زنان نیز با این فلسفه و حکمت مدبّرانه صادر گردیده است.

زن با عنصر حجاب اسلامى، نه تنها به تهذیب، تزکیه نفس و ملکات نفسانى پرداخته و قرب الهى را فراهم مى‏سازد، بلکه باعث گسترش روزافزون امنیّت اجتماعى و ایجاد زمینه‏اى جهت رشد معنوى مردان مى‏گردد؛ همچنان که خداوند سبحان، خطاب به پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید:

«به مردان مؤمن بگو تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگى جسم و جان ایشان، بهتر است (1)».

همچنین مى‏فرماید:

«به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو که خویشتن را با چادرهاى خود بپوشانند که این کار براى آن است که آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نکشند (در امنیّت کامل باشند) ؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است(2)».

همان‏گونه که ذکر گردید، حجاب و پوشش اسلامى براى مردان و زنان، تنها از کارکرد فردى برخوردار نیست و فقط براى سامان‏دهى خلقیّات و ملکات نفسانى آدمیان، مؤثر نمى‏باشد، بلکه از کارکرد اجتماعى نیز برخوردار است؛ غرایز، التهاب‏هاى جسمى و معاشرت‏هاى بى‏بند و بار را کنترل نموده، بر تحکیم نظام خانواده مى‏افزاید. همچنین از انحلال کانون مستحکم و پایدار زناشویى جلوگیرى نموده و امنیّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد. حال اگر کسانى با نگرش دینى، اسلامى یا با رویکرد جامعه‏شناختى و روان‏شناسى به چنین کارکردها و تأثیرات مطلوب، به ویژه تأمین امنیّت اجتماعى پى ببرند، نه تنها هدفمندانه، زندگى مى‏کنند، بلکه براى رفتارها و اندیشه‏هایشان دست به گزینش مى‏زنند تا به اهداف متعالى الهى و انسانى دست یازند. از این‏رو به مسأله حجاب نیز به عنوان راهبردى کارساز جهت تأیید و ترویج ارزش‏هاى اجتماعى، تأمین‏کننده سعادت آدمى و منشأ قرب الهى مى‏نگرند.

بنابراین، پوشش اسلامى به منزله یک حفاظ ظاهرى و باطنى در برابر افراد نامحرم، قلمداد مى‏شود که مصونیت اخلاقى، خانوادگى و پیوند عمیق میان حجاب ظاهرى و بازدارى باطنى و از همه مهمّ‏تر امنیّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد و پیشینه آن به اندازه تاریخ آفرینش انسان است؛ چراکه پوشش و لباس هر بشرى، پرچم کشور وجود اوست. پرچمى که وى بر خانه وجودش نصب کرده است و با آن اعلام مى‏دارد که از کدام فرهنگ تبعیّت مى‏کند(3).

در سال‏هاى اخیر، روند شبهات درباره حجاب و پوشش اسلامى، شدت یافته است و مطرح شدن شبهات فراوان در زمینه حجاب برتر به همراه عوامل دیگرى مانند ضعف اعتقاد و عدم شناخت کافى از این مسأله و ضرورت آن موجب تهدید امنیّت اجتماعى و اُفت روند استفاده از مصادیق چنین حجابى در جامعه شده است، که نتیجه اتّخاذ روش تخریبى بعضى مطبوعات و رواج پوشش‏هاى نامناسب در مقابل نامحرمان است؛ لذا ما به منظور اینکه اسلام، مشوّق حجاب و پوشش کامل براى زنان و دختران در برابر افراد نامحرم است، به بیان هدف و فلسفه این مصداق مهمّ اسلامى و رابطه فراگیر و تنگاتنگ آن با امنیّت اجتماعى از جنبه‏هاى مختلف مى‏پردازیم.

امید است که راهکارهاى بیان شده در این زمینه‏ها براى همه اقشار جامعه اسلامى به ویژه نسل جوان و اندیشمند، مفید باشد و عزمشان را براى عمل و گسترش آن، به نحو مطلوب و احسن، جزم نمایند تا امنیّت اجتماعى، تأمین شود. ثانیا نماد فرهنگى و ملّى بشریّت، درخشش روزافزون خود را حفظ نماید.

امنیّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب

با توجه به آیات قرآن مجید، به خوبى مشخص و معیّن مى‏گردد که هدف از تشریع وجوب حکم حجاب اسلامى دست‏یابى به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنى جهت استحکام و گسترش امنیّت اجتماعى است.

«و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ(4)».

چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسى آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه‏کن نمودن امنیّت اجتماعى مى‏شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ایشان، حرام کرده است. چنانکه در این‏باره از امام رضا علیه‏السلام نقل شده است:

«حرّم النَّظَر الى شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَیْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فیه مِنْ تَهْییجِ الرّجال و ما یَدْعوا التَّهْییج الى الفَساد و الدُّخول فیما لا یحلّ و لا یجمل(5)».

«نگاه به موهاى زنان باحجاب ازدواج‏کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمى‏انگیزد و آنان را به فساد فرامى‏خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته».

از مجموع گفتار فوق روشن مى‏گردد که هدف از وجوب حجاب اسلامى علاوه بر موارد مذکور، ایجاد صلاح و پیشگیرى از فساد، جهت تأمین و گسترش امنیّت اجتماعى است.

امنیّت اجتماعى، فلسفه حقیقى وجوب حجاب

یکى از فلسفه‏هاى حقیقى وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونیّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشیدن به امنیّت اجتماعى با توسعه آن مى‏باشد. زیرا نفس آدمى، دریایى موّاج از تمایلات و خواسته‏هاى اوست که مهم‏ترین آنها به خوراکى‏ها، امور جنسى و مال و جاه و مقام، مربوط مى‏شود و بدون شک بالاترین خواسته‏هاى مردان، تمایل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است:

«أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء(6)»:

«بزرگ‏ترین خواسته‏هاى مرد، رغبت به زنان است».

ارائه زیبایى‏ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن مى‏زند و آنها را به یک کانون جدّى خطر، مبدّل مى‏سازد که به سلب آرامش زن و امنیّت اجتماعى منتهى مى‏گردد. آنچه مى‏تواند از این ناامنى پیشگیرى کند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامى، عملى خواهد شد.

پوشش دینى، پیام عفت، شخصیّت و خداترسى زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنین بانویى چشم طمع نخواهند داشت که او را نیرویى بالفعل در هرچه وسعت بخشیدن امنیّت اجتماعى دانسته و نجابتش را مى‏ستایند. در این صورت است که زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تیر نگاه‏هاى زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاى اراذل جامعه در امان خواهد بود، بلکه امنیّت و آرامش درونى خود و اجتماع خویش را برقرار خواهد کرد.

نکته معنوى و عرفانى قابل ذکر در این باب، پیام الهى آفریدگار هستى، خطاب به زنان است:

«اى زن! آگاه باش، دنیا خراب‏آبادى است که هر نقطه آن به مین‏هاى شیطان و نگاه‏هاى آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته‏هاى حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیّتى بى‏نظیر به سر مى‏برند که دیگران از طعم آن بى‏خبرند(7)».

شب تاریک و بیم موج و گردابى چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‏ها

پایه‏هاى تحقق امنیّت اجتماعى در سایه‏هاى حجاب بانوان

پوششى که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعى اعلام کرده است، یک عمل ظاهرى و گسسته از عوامل و پایه‏ها نیست، بلکه حجاب، خیمه عفاف بانوانى است که آن را بر پایه‏هاى خود استوار نموده و باعث ترویج ارزش امنیّت اجتماعى مى‏گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامى، کمک مى‏نمایند.

اکنون شایان ذکر است که این پایه‏هاى اساسى بیان گردد:

1. ایمان به خدا و جهان آخرت

از مهم‏ترین عواملى که بانوان توسط آن به آرامش روحى و روانى دست یافته و امنیّت اجتماعى جامعه را فراهم مى‏نمایند، این است که وقتى زن به خداى تعالى و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد احکامى که براى بشریّت تشریع کرده، بودن نقص و داراى آثار مطلوبى است، از حکم الهى حجاب استقبال نموده، امنیّت اجتماعى جامعه را تضمین مى‏کند.

2. تقوا

پرهیزکارى بانوان، ضامن تأمین امنیّت اجتماعى است و تا این پایه محکم معنوى در قلب بانوان شکل نگیرد، حجاب را نوعى محدودیّت براى خود قلمداد نموده و امنیّت اجتماعى انسان‏ها را تهدید مى‏نماید.

خانمى که بداند تقواى الهى پادزهر بیمارى دل‏هاست که حجاب‏هاى تاریک جان را غرق مى‏کند و لانه‏هاى هوس را برمى‏اندازد، آن را به کام جان خود مى‏ریزد تا عالم جانش، گلستان گل‏هاى سلم، طاعت و تسلیم گردد و خیمه حجابش را برمى‏افروزد تا حافظ بوستان ارزش‏هاى خویشتن و آرامش درونى اجتماع خود شود.

3. آگاهى

شناخت سیماى زن، حقیقت حجاب، فلسفه و آثار آن از جمله پایه‏هاى مستحکم پوشش دینى و تبلور امنیّت اجتماعى است. وقتى خانمى به پاسخ درونى خود که چرا باید پوشیده باشم نایل شود، پایه‏هاى حجاب دینى در او شکل گرفته و با آگاهى کامل به امنیّت اجتماعى ارزش مى‏بخشد و دوام آن را تضمین خواهد کرد. به طور کلّى، آگاهى زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم‏تر از آنها مسأله امنیّت اجتماعى باعث مى‏شود که نه تنها احساس سنگینى از پدیده حجاب ننماید، بلکه از آن به خوبى استقبال نموده، وسوسه‏هاى شیطانى را هیچ انگاشته و آرامش برونى و درونى اجتماع را وسعت مى‏بخشد.

همچنین این پیام اصیل و عرفانى را همیشه آویزه گوش‏هاى خود مى‏گرداند:

«خواهرم! سرزمین جانت را با خورشید آگاهى روشن کن تا بر زوایاى وجودت بتابد و آن‏چنان که هستى خود را بشناسى، آنگاه دریابى که حجاب باله‏هاى شنا به سوى سرچشمه هستى امنیّت فردى و اجتماعى کامل است و پوشش‏هاى مهیّج وزنه‏هاى سنگینى است که زن را غریق ژرفاى مهیب دنیا نموده، امنیّت خود و جامعه خویش را برهم مى‏زند».





      

آثار و فواید حجاب اسلامى بر تحقق امنیّت اجتماعى

آثار و فواید حجاب اسلامى بر گسترش امنیّت اجتماعى، بسیار است که برخى از آنها عبارتند از:

1. ایجاد آرامش روانى بین افراد جامعه.

2. جلوگیرى از تهییج و تحریک جنسى و خنثى نمودن لذایذ نفسانى.

3. کاهش چشمگیر مفاسد فردى و اجتماعى در جامعه اسلامى.

4. حفظ و استیفاى نیروى کار در سطح جامعه اسلامى.

5. حضور معنوى‏گرایانه زنان و مردان در محیط اجتماعى.

6. کاهش تقاضاى مدپرستى بانوان.

7. حفظ ارزش‏هاى انسانى، مانند عفت، حیا و متانت در جامعه.

8. مصونیّت زنان در همه زمانها و مکانها.

9. سلامت و زیبایى موقعیّت اجتماعى و فرهنگى مردان و زنان جامعه اسلامى.

10. هدایت، کنترل و بهره‏مندى صحیح از امیال و غرایز انسانى.

11. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب.

12. از بین‏بردن فشارهاى اجتماعى نامشروع و نابهنجار(1).

اکنون به توضیح برخى از فواید مذکور مى‏پردازیم تا اثبات گردد حجاب از لوازم جدایى‏ناپذیر و ابزارهاى اولیه و پایه‏اى جهت برقرارى مداوم امنیّت اجتماعى است.

ایجاد آرامش روانى در افراد جامعه

نفس آدمى دریایى از خواستنى‏ها و تمایلات است. زمانى که به چیزى رغبت پیدا کند همانند دریا، توفانى مى‏شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد این دریا، رسیدن او به خواسته خویش است. لذا براى جلوگیرى از چنین موقعیت مهلک و درد طاقت‏فرسایى، حجاب؛ داروى درمان‏کننده و موجد امنیّت و صفاى روحى است. همانطور که یک بانوى تازه مسلمان آمریکایى مى‏گوید: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کیفیت پوشش زنان، رابطه مستقیم و غیرقابل انکار دارد(2)».

حفظ و استیفاى نیروى کار

اسلام با التفات ویژه به مسأله حجاب و پوشش زنان در محیط کار مى‏خواهد که محیط اجتماع از لذت‏هاى ناهنجار جنسى، پاک شده و راه را جهت حفظ نیروى قدرتمند روحى و جسمى با حضورى معنوى در محل کار، بگشاید. در مقابل، بى‏حجابى و بدحجابى باعث سوق دادن لذت‏هاى جنسى از محیط کار و کادر خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروى کار افراد جامعه و برهم زدن امنیّت اجتماعى آنان مى‏گردد(3).

مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب

مبارزه با تهاجم فرهنگى، پدیده جدیدى نیست. در طول تاریخ بشر، جنگ فرهنگى، همیشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسى علیه‏السلام به جنگ فرهنگى متوسل شده گفت: »مى‏ترسم آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد برپا نماید!»(4). یکى از جنبه‏هاى مهم تهاجم فرهنگى غربى‏ها مبارزه با حجاب و از بین‏بردن امنیّت اجتماعى بوده و هست و این امر، مشخصا از زمان رضاخان شروع شد. به این صورت که تحت عنوان متحدالشکل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشیدن لباس روحانیّت را قدغن، و مجالس عزادارى امام حسین علیه‏السلام را نیز ممنوع کردند(5).

آنها همچنین به عنوان آزادى و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترویج دادند و حجاب را مانع اصلى این آزادى حقیقى معرفى کردند و امنیّت اجتماعى افراد جامعه را به خطر انداختند.

حفظ حجاب و امنیّت اجتماعى و درک رابطه مستقیم و عمیق این دو مقوله، راهکارها و فواید بسیار ارزشمندى را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب ارائه مى‏دهند:

1. باعث تبلیغ فرهنگ ناب اسلامى و تشویق جوانان به ازدواجِ موفقِ اسلامى مى‏گردند.

2. جوانان را جهت تقویت روحیه و حفظ آرامش درونى به جاى سوق‏دادن به محیط فحشا و اعمال مبتذل، به شرکت در فعالیت‏هاى هنرى، ورزشى، فرهنگى و مذهبى رهنمون مى‏شوند.

3. حفظ حجاب، نه تنها باعث ایجاد امنیّت اجتماعى فراگیر مى‏شود، بلکه جهت مبارزه با تهاجم فرهنگى، مسؤولان را از واردات کالاى تجملاتى، لوازم بهداشتى و آرایشى مبتذل نهى مى‏نماید(6).

آثار سوء بى‏حجابى و زوال امنیّت اجتماعى

بى‏حجابى یا حضور تحریک کننده زنان در جامعه، از آثار زیانبار اخلاقى، سیاسى، آخرتى و اجتماعى مختلفى برخوردار است که یکى از مهم‏ترین آن‏ها زوال امنیّت اجتماعى است. بى‏حجابى با اثرات مهلک خود که در ذیل آمده و شرح داده مى‏شود، باعث از بین رفتن بنیه اعتقادى و امنیّت اجتماعى بشریّت مى‏گردد.

1. سقوط شخصیّت

حجاب، قانون فطرت است و سرپیچى از قوانین فطرى، زن را از هویت او خارج مى‏سازد و خروج از هویت انسانى همان و سقوط از جایگاه بلند ارزشى شخصیتى همان. با افول شخصیّت زن، بى‏بندوبارى در جامعه رایج و نظام خانوادگى مختل مى‏گردد و در نتیجه امنیّت اجتماعى از افراد جامعه، سلب مى‏شود(7). سقوط شخصیت زن به دلایل زیر باعث اضمحلال امنیّت اجتماعى مى‏شود:

الف. زن با از دست‏دادن شخصیت خویش، ارزشهایش منهدم شده و هوسرانى را در جامعه رواج مى‏دهد، در نتیجه سلامت اخلاقى و به دنبال آن امنیت اجتماعى نیز کاهش مى‏یابد.

ب. زنان، با غفلت از اصول اخلاقى اسلام، مسایل جنسى را به محیط جامعه کشانده و زمینه گسترش گناه و از هم‏پاشیدگى نظم اجتماع را به وجود مى‏آورند.

ج. زنان، با بى‏حجابى به معصیت کبیره خودنمایى گرفتار آمده و بى‏حیایى را در جامعه ترویج مى‏دهند، در نتیجه امنیّت اجتماعى، نابسامان گشته، از بین مى‏رود.

2. تزلزل خانواده‏ها

یکى از آثار زیانبار بى‏حجابى بانوان، تزلزل خانواده‏هاست، زیرا آنان با گسترش و رواج مسایل جنسى از خانواده به جامعه، مرتکب ظلمى فاحش و غیرقابل جبران اجتماعى مى‏گردند و روابط زناشویى در خانواده‏ها را متزلزل مى‏کنند، در نتیجه امنیّت خانوادگى با خطرات جدى از قبیل از هم‏پاشیدگى بنیان خانواده و عقده‏مند شدن مردان، روبرو مى‏شود و این مشکلات زیانبار به محیط جامعه کشیده شده، امنیّت اجتماعى را در نظام اسلامى با آشفتگى جدى مواجه مى‏سازد.

از دیگر آثار سوء بى‏حجابى و تأثیر آن در زوال امنیّت اجتماعى مى‏توان به فقدان تعادل فکرى، روانى و اجتماعى افراد جامعه، ایجاد احساس بى‏مسؤولیتى در نسل جوان جامعه، از بین‏بردن انگیزه‏هاى ازدواج مشروع در جوانان و تقویت احساس بى‏ارزشى و پوچى انسان‏ها اشاره نمود، که به دلیل گستردگى بحث، از توضیح آنها خوددارى مى‏شود (ر.ک: مسأله حجاب، شهید مرتضى مطهرى، ص 80 - 95. حجاب و جامعه، زهرا حسینى موسوى، ص 9 - 70 و حجاب‏شناسى، چالش‏ها و کاوش‏هاى جدید، حسین مهدى‏زاده، بخش شبهه‏هاى وارده در حجاب و پاسخ‏هاى نغز آن از سوى دانشمندان اسلامى).

نتیجه

از مباحث بیان شده در این مقاله، به خوبى رابطه حجاب و امنیّت اجتماعى، آشکار مى‏گردد و نمایان مى‏شود که اسلام، جهت حفظ امنیت اجتماعى، طرفدار حجاب بیشتر و حداکثر بانوان، به ویژه زنان و دختران جوان در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم است. از دیرباز، بعضى از مصادیق حجاب برتر، مانند لباس‏هاى بلند، مقنعه و چادر مشکى، ضامن امنیت بوده و داراى اصل و ریشه قرآنى مى‏باشند. از این مقاله به خوبى این نکته فهمیده مى‏شود و به دست مى‏آید که مسأله حجاب، یکى از مهم‏ترین چارچوب‏هاى احکام الهى جهت تضمین سعادت فردى و اجتماعى بشریّت است و اینکه عده‏اى با استفاده از شبهات و روش‏هاى القایى تبلیغ منفى، به جاى ارائه‏دادن طرح مشخص و جالبى براى ترویج الگوهاى مطلوب از حجاب اصیل و برتر، به جنگ روحى و روانى بر علیه زنان متدیّن و عفیف جامعه و اضمحلال امنیت اجتماعى اقدام مى‏نمایند، به سختى در اشتباه و گمراهى آشکارند و باید بدانند که از اقدامات نابهنجار خویش سودى جز تخریب شخصیت درونى خود نخواهندبرد.

با توجه به واقعیّتهاى موجود از حجاب در جامعه، باید تمام ابزارهاى فرهنگ‏ساز از قبیل کتاب، مطبوعات و صدا و سیما به سوى ارزش‏هاى اسلامى که یکى از بارزترین آنها رعایت پوشش و حجاب برتر و مطلوب و امنیت اجتماعى فراگیر است، هدایت شوند و همه افراد را به مهم‏ترین وجهى رهنمون گردند.





      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >